جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

بى خبر ازآداب زندگى در شهر

گروه: مقالات عمومي
نویسنده: شيده لالمى

تهران كه شهروند ندارد؛ شهر همه است و شهر هيچ كس.

عميق تر كه نگاه كنى، خانه هاى كوچك و بزرگ ، ميزبان ميهمانانى است كه ديگر نمى روند. دير آمده اند و هنوز شهرى نشده اند. ساكنان اين چارديوارى هاى سيمانى هنوز از رسوم زندگى در شهر بى خبرند. مى آيند، مى روند اما نه با آداب زندگى در شهر ، با فرهنگى كه با خود از روستا آورده اند.
عميق تر كه نگاه كنى ، ساكنان ديروز اين شهر يا فرقى نمى كند آن روستا شهروندان امروز تهرانند. آمده بودند كه برگردند اما حالا مى گويند: «خاك تهران دامن گيرمان كرده، كجا برويم...» چندان دور نيست . با نگاهى گذرا مى توان در محله هاى دور و نزديك تهران ، مردمانى را تشخيص داد كه كمتر از يك دهه از زمان سكونت آنها در تهران مى گذرد و به رغم اين حضور چندساله ، همچنان رفتارها و ارتباطات اجتماعى آنها در چارچوب فرهنگ شهرنشينى نمى گنجد.
مهاجران شهرها و روستاهاى كشور كه به دلايل مختلف اجتماعى ، فرهنگى و اقتصادى اكنون ساكن تهران هستند ، مجموعه اى از رفتار و روابط شكل گرفته در فرهنگ روستايى يانظام هاى بسته شهرهاى كوچك را به تهران تحميل مى كنند و تبعات منفى گسترش اين فرهنگ در پايتخت ساليان طولانى است كه از ديد برنامه ريزان اجتماعى و مديران شهرى پنهان مانده است.
جامعه شناسان شهرى معتقدند توجه به گسترش ويژگى هاى فرهنگ زندگى روستايى در تهران سالهاى طولانى است كه در حاشيه برنامه هاى عمرانى و توسعه شهرى قرار گرفته و اين در حالى است كه تداوم فرهنگ زندگى روستايى در شهر به طور غيرمستقيم فرايند تأثيرگذارى و اجراى طرح هاى توسعه را در ابعاد مختلف اجتماعى ، اقتصادى و فرهنگى تحت تأثير منفى قرار داده و كاهش مى دهد.
دكتر «على اصغر مهاجر» يكى از اين جامعه شناسان است كه مهمترين علت نابسامانى الگوهاى رفتارى شهرنشينى در تهران را ناشى از عدم انتقال بخش خصوصى شهرنشينى در شهرهاى ايران و از آن جمله تهران مى داند و مى گويد:
«فرهنگ روستايى در تهران هر روز عميق تر مى شود چرا كه شهرنشينى با وضعيت فعلى يك محصول غربى است كه تنها از ظواهر مادى آن در ايران الگوبردارى شده و بخش معنوى شهرنشينى در حاشيه مانده و رشد نكرده است.»
به اعتقاد مهاجرى شهروندان كلان شهرهاى ايران همچنان با فرهنگ بى هويتى كه آميخته اى از آموزه هاى تجربى زندگى شهرى و رفتارهاى نهادينه شده زندگى روستايى است به زندگى در شهرهاى بزرگ ادامه مى دهند و اين امر خود سرچشمه انواع انحرافها و آسيبهاى اجتماعى و رفتارى است.
شهرهاى ايران در انتقال مظاهر مادى زندگى شهرنشينى و فرهنگ شهرنشينى با نوعى تأخر فرهنگى در بخش دوم مواجه اند به اين معنى كه بسيارى از مردم طى دهه هاى اخير به زندگى در شهرهاى بزرگ روى آورده اند اما فرهنگ آنها براى زندگى در نظام شهرى جديد همان فرهنگ روستايى يا فرهنگ زندگى در جوامع كوچك و محلى است.
«مهاجر» در اين باره مى گويد : «بخش معنوى فرهنگ شهرنشينى قابل انتقال نيست و اين امر بايد طى فرايندى طولانى در كنشگران نظام اجتماعى كه همان شهروندان هستند، درونى شود اما اين مرحله درنظام شهرى ايران كامل انجام نشده چون سرعت انتقال بخش مادى فرهنگ يعنى توسعه و تبديل روستاها به شهر بسيار سريعتر از جريان فرهنگ پذيرى مردم براى زندگى در نظام هاى شهرى بوده است.»
نگاهى گذرا به ارتباطات اجتماعى و الگوهاى رفتارى حاكم در تهران نشان مى دهد، استقبال شهروندان از بخش مادى زندگى شهرى بيش از بخش معنوى آن در حوزه فرهنگ بوده است و نتيجه اين گرايش ، شهروندانى هستند كه از مواهب زندگى شهرى بهره مى برند اما بر تداوم رفتارهاى زندگى روستايى و مقاومت در برابر ضوابط و اصول زندگى شهرى اصرار دارند.

«حسين قرايى مقدم» جامعه شناس وجود چنين شهروندانى را عامل مهمى در كند شدن روند توسعه يافتگى فرهنگى و پيشرفت جوامع شهرى ايران ، به ويژه تهران مى داند و در بخش ديگرى از سخنان خود مى گويد: «با گرايش گسترده روستاييان به زندگى در تهران طى دو دهه اخير مشكلات زندگى در پايتخت براى هردو گروه شهروندان يعنى افراد تازه وارد و كسانى كه سابقه طولانى تر شهرنشينى را دارند ، دشوار شده است و بخش عمده اين دشواريها به دوش افرادى است كه اصالتاً شهرى بودند و اكنون ناگزير از زندگى و مراوده با افرادى هستند كه از تفكر و اعتقادات مناسب زندگى روستايى و قبيله اى برخوردارند.»
چنانچه «قرايى مقدم» مى گويد: تقابل الگوهاى رفتارى مهاجران روستايى با الگوهاى پذيرفته شده شهرنشينان يك چالش تاريخى و طولانى مدت در همه كشورهاست اما اين شكاف در كشورهاى در حال توسعه و در نتيجه افزايش تقاضا براى شهرنشينى و شكست سياستهاى پيش بينى شده در كنترل مهاجرت، رو به افزايش است.
به رغم پايتختى تهران و اينكه بايد حساسيتهاى بيشترى براى صيانت از ارزشهاى آن در حوزه هاى مختلف وجود داشته باشد، درگيرى مديران و برنامه ريزان شهرى در حوزه هاى اقتصادى مانع از توجه آنها به حوزه هاى اجتماعى شهر شده و جامعه شناسان معتقدند در نتيجه اين بى توجهى ها فرايند تغيير و تحولات در حوزه زندگى اجتماعى تهران حركت خودبه خودى و مخرب يافته و در چنين شرايطى سيماى واقعى شهرنشينى در كلان شهر تهران بيش از هر چيز به شكل يك «كلان روستا» است.
چنانچه «مهاجرى» در اين زمينه مى گويد: «نظام شهرى ايران و تهران از مديريت شهرى كوتاه قامت، با عمق بينش كم و لحظه نگر برخوردار است و چنين مديريتى نمى تواند براى مواجهه با پديده ها و مسائل فراگير اجتماعى تصميم گير و تصميم ساز باشد. در نتيجه اين كاستى گروه مهاجران كه شهروندان اصلى تهران نيستند اين مجال را يافته اند كه فرهنگ زندگى روستايى را در همه عرصه ها به فرهنگ زندگى شهرنشينى تحميل كند و به عبارت بهتر تأثيرپذيرى تهران از فرهنگ مهاجران، بيش از تأثيرپذيرى مهاجران از فرهنگ شهرنشينى بوده است.»
در خلال بى توجهى مديران به تدوين استراتژى هاى حساب شده براى مديريت حوزه هاى اجتماعى زندگى شهرى، تهران شتابان به سمت بى هويتى بيشتر گام برمى دارد و در اين ميان آنچه وصف رشدو بالندگى يافته، خرده فرهنگ هاى متعارضى است كه مهاجران از جاى جاى كشور به تهران منتقل كرده اند.
«رسول خادم» ، رئيس كميسيون فرهنگى ، اجتماعى و زيست شهرى شوراى اسلامى شهر تهران معتقد است: توجه به مسائل و چالشهاى موجود در زندگى اجتماعى تهران به شدت تحت تأثير مسائل حوزه عمرانى قرار گرفته است.
«خادم» مى گويد: «نگاه ما به توسعه تهران، در توسعه عمرانى خلاصه شده و مهمترين نشانه اين بى توجهى اين است كه در تهران هيچ سند و برنامه جامع و تعريف شده اى براى مديريت مسائل حوزه اجتماعى وجود ندارد در حالى كه براى توسعه بخش عمران چنين سند و برنامه راهبردى تدوين مى شود.»

ساكنان محله هاى دور و نزديك براى زندگى در كلان شهر پر مسأله اى چون تهران به درستى جامعه پذير نشده اند و در اين ميان به دليل فقر فرهنگى بسيارى از طرحهاى مرتبط با ديگر حوزه ها در مرحله اجرا با معضل مواجه مى شوند هنوز مديران شهرى از توجه به كاستى هاى بنيادين و خلأهاى موجود در زيرساختها غافلند و با سطحى نگرى سعى در حل و بهبود نماى شهرى دارند كه بر متزلزل ترين پايه هاى فرهنگى و اجتماعى بنا شده است.
از ديدگاه جامعه شناسان آموزش الگوهاى رفتارى صحيح و فرهنگ شهروندى فرايند بلندمدت است كه بايد آموزش آن از دوران كودكى آغاز شود. با اين همه بررسى هاى انجام شده در يك تحقيق دانشگاهى نشان مى دهد مؤلفان كتابها، در زندگى شهرى بيشتر به مقوله قوانين راهنمايى و رانندگى توجه دارند و تنها بخش محدودى از وظايف شهرداريها در حوزه نظافت و پاكيزگى و بهداشت شهرى در كتاب مقاطع مختلف به صورت پراكنده مورد توجه قرار گرفته است.
غفلت مديران شهرى از توجه به زيرساختهاى اجتماعى و مسؤوليتى كه در حوزه آگاه سازى شهروندان از حقوق شهروندى و آشنايى به فرهنگ زندگى در شهرهاى بزرگ دارند، در حالى ادامه مى يابد كه رسانه هاى ديدارى و شنيدارى كشور نيز خواسته يا ناخواسته با ارائه الگوهاى رفتارى نامطلوب به شهروندان، بنيان هاى فرهنگى و اجتماعى زندگى شهرى را بيش از گذشته متزلزل مى كنند.
«قرايى مقدم» معتقد است: رسانه هاى ديدارى و شنيدارى كه بيشترين تأثير را در جامعه پذير كردن افراد بر عهده دارند، در ايران نتوانسته اند نقش تأثيرگذارى در جامعه پذير شدن شهروندان ايفا كنند بلكه در بسيارى از موارد در نهادينه كردن الگوهاى رفتارى متعلق به فرهنگ زندگى روستايى چون گفت وگو با صداى بلند، مصرف گرايى، بى توجهى به قوانين و رواج مصرف گرايى نقش بارزى داشته اند و به طور غيرمستقيم اين الگوهاى رفتارى را تقويت كرده اند. روستاييان شهرى شده نه در محله ها و گذرهاى تهران كه در نهادها و دستگاههاى كوچك و بزرگ دولتى و خصوصى حضور فعال دارند و فرهنگ متعارضى با نيازهاى زندگى در يك كلان شهر را در محيط هاى بسته ادارى و گسترده تر از آن در جامعه اشاعه مى دهند.
جامعه شناسان مى گويند در نبود برنامه هاى تعريف شده براى اصلاح الگوهاى رفتارى غلط در جامعه، اين الگوها طى فرايندى ناخواسته به الگوهاى غالب رفتارى در شهر تبديل مى شوند و اين خود آغاز همه بحرانهاى اجتماعى است كه امروز تهران و ديگر كلان شهرهاى ايران از آن رنج مى برد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837