اما اگر پيش از مولانا جلال الدين ، دو سخنور بزرگ ـ سنايي و عطار ـ ظاهرنشده بودند، شايد مولانا به سرودن مثنوي با اين صورت و هيأتي كه امروز در دست ماست توفيق نمي يافت. سنايي سراينده حديقة الحقيقه و مثنوي هاي عرفاني ديگر و دارنده ديواني بزرگ است. درباره حديقه وي گفته اند كه هيچ كس مانند حديقه كتابي نساخته است و اگر بيم ادعاي غيب نبود ممكن بود بگويند كه در آينده نيز نظير آن پديد نخواهد آمد. گوينده بزرگ ديگر، فريد الدين عطار نيشابوري و صاحب منظومه هاي عرفاني متعدد و ديوان قصايد و غزليات و يك كتاب به نثر موسوم به تذكرة الاولياست. اين دو شاعر ارجمند، تمام مقاصد و اصول و معارف تصوف را ـ از آغاز تا پايان ـ وارد شعر فارسي كردند و در حقيقت همين دو تن بودند كه شعر را از دربار شاهان ـ كه ديگر در روزگار ايشان چندان خريدار شعر نيز نبود ـ برآورند و پاي آن را به خانقاه بازكردند و آن را آيينه اسرار الهي و مقامات طريقت ساختند. اين دو تن راه را كوبيدند تا وسايل و مقدمات براي ظهور شاعري بي مانند چون مولانا فراهم آيد. از شيخ فريد الدين عطار آثار بسيار برجاي مانده و همين امر باعث شده است كه بعضي از تذكره نويسان بسياري از آثار بي صاحب يا برساخته را نيز بدو نسبت دهند. هدايت در جمع الفصحا يكصد ونود ، و قاضي نورالله شوشتري 114 اثر بدو نسبت مي دهند. اما آنچه راكه مي توان بي هيچ شك و شبهه بدو نسبت داده ده اثر است، يكي به نثر و باقي به شعر كه دوتاي آن نيز گم شده و هشت كتاب وي به دست ما رسيده است. با اين حال شيخ عطار نه تنها شعربسيار گفته، بلكه خود خويشتن را پرگوي و بسيار گوي خوانده است: از ازل چون عشق با جان خوي كرد شور عشقم اين چنين پرگوي كرد اكنون سخن از تنها اثر مثنوي وي تذكره الاوليا در ميان است. تذكره كتابي است كه در آن ترجمه احوال و زندگي نامه گروهي كه در يك صفت با هم اشتراك داشته باشند( مانند شاعران، زاهدان، نحويان، پيروان يك مذهب، حافظان قرآن، خطاطان و غيره) گردآوري مي شود و تذكرة الاوليا چنان كه از نامش پيداست، جامع زندگي نامه و احوال و سخنان گروهي از صوفيان بزرگ و برجسته است از قديم ترين روزگاران تا دوران مؤلف. تا جايي كه مي دانيم شيخ در تذكرة الاوليا احوال و سخنان 72 تن از بزرگان تصوف را گردآورده و كتاب خود را با نام امام جعفر صادق (ع) امام ششم شيعيان آغاز كرده است. عدد 72 نيز عددي بسيار قابل ملاحظه بوده و در تمام دوران اسلامي و دوران هاي پيش از اسلام بدان توجه مي شده است. اين عدد به 2، 3، 4، 6، 8 ،9 ، 12، 18، 24 قابل قسمت است و به علت همين خاصيت هميشه مورد نظر بوده است. منقسم شدن فرقه هاي اديان به 72 فرقه (با يكي كمتر و يكي بيشتر و به هر حال در گرد آن) و مظاهر بسيار كه از كاربرد اين عدد در تمام دوران هاي تاريخي مي توان يافت و از جمله اين بيت معروف خواجه حافظ: جنگ هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ، ره افسانه زدند نتيجه همين توجه است. همين خواص موجب شد كه عطار نيز تعداد "اوليا" ي مندرج در كتاب خود را به 72 تن محدود كند. اما مدتي پس از تأليف و انتشار كتاب، و ظاهراً از قرن دهم به بعد، كسي ترجمه احوال 25 تن ديگر ازصوفيان را نوشته و آن را به تذكرة الاولياي عطار پيوسته و تعداد آن را به 97 تن رسانيده است. در آخرين چاپ هاي اين كتاب احوال 25 تن اخير در جزء ملحقات كتاب و خارج از متن آن به چاپ رسيده است. بيشتر صوفيان كه عطار نامشان را در تذكره آورده، از متقدمانند و در ميان آنها نام هاي شناخته شده اي چون حسن بصري، رابعه، ابراهيم ادهم، با يزيد بسطامي و حلاج ـ كه كتاب، به نام وي پايان يافته است ـ ديده مي شود و شگفت تر اين كه وي علاوه برآوردن نام معروف ترين امام مذهب شيعه ، ابوحنفيه، شافعي و احمد بن حنبل را كه روساي سه مذهب از چهار مذهب اهل سنت (حنفي، شافعي و حنبلي) هستند نيز در جز اولياي خدا و مردان تصوف آورده و ظاهراً از اين كار قصد مبارزه با تعصب و نشان دادن سعه صدر خويش را داشته است.
|