جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

جايگاه عدد «هفت» در فرهنگ ايرانيان
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: آمنه حسن زاده

• هر كسى طالعش را تحت تأثير عدد ۷ بداند آن را خوش يمن مى داند.

نوروز همچون مسافرى است عزيز و پررمز و راز، كه همه ساله در زيباترين و اعجاب انگيزترين فصل سال براى تدارك سور و سات يك جشن باشكوه، به يمن تولد دگرباره طبيعت و تبلور حيات، آهسته آهسته وارد شهر و خانه ها مى شود! و همه چشم انتظار آمدنش، به پيشواز مى روند: خانه تكانى مى كنند، نو وزيبايى را جايگزين كهنه گى و پلشتى مى كنند.
تاريكى را پس زده، آتش مى افروزند و شادى برپا مى كنند، لباس پاكيزه و نو بر تن كرده و به پاس آمدنش هديه به يكديگر پيشكش مى كنند، و حتى مردگان را نيز در اين شادى بى نصيب نمى گذارند، خوانى از عصاره سلامتى، بركت، معنويت، روشنايى، حيات و پاكى مى گسترانند و آن را به نام عدد اهورايى و مقدسى چون هفت، متبرك مى كنند و با حضور در كنار آن، در نخستين لحظات حلول سال نو، هر چه نيكى و خوبى است را براى خود و خانواده شان رقم مى زنند. شايد به جرأت بتوان گفت كه در بين سلسله آيين هاى نوروزى، «هفت سين» رازآلود ترين و فلسفى ترين سنتى است كه در پس هر «سين»اش، بس رازها و معرفت ها نهفته است. ولى به نظر مى رسد آن را نيز بى توجه به فلسفه وجودش، به مانند بسيارى از رسوم كهن، با اطمينان به اعمال و اقوام آبا و اجدادمان، و فقط با اين توجيه كه حضور «هفت سين»، خوش يمن و نبودش بدشگون است، اجرايش مى كنيم.
«هفت سين» بخش لاينفك نوروز است كه با يكديگر پيوند ناگسستنى دارند. همه به نوعى هفت سين را مى ستايند و نسبت به آن ارادت مى ورزند، از مدتها قبل در تب و تاب تدارك وسايل سفره «هفت سين» مى افتند، سبزه مى نشانند، ماهى قرمز به تنگ كرده و تهيه سمنو و سنجد و سيب و سكه و چندين سين ديگر را جزو واجبات امور قرار مى دهند و آنها را ساعتى قبل از شروع سال جديد در سفره اى كه آيينه و كتاب مقدس و شمع فروزان، صدرنشين آن هستند، با وسواسى خاص، مى چينند و حول آن را خوش يمن ترين مكان براى شروع سال جديد مى دانند.
و اعجاب انگيز اينكه تأثير مادى و معنوى آيين هاى نوروزى بر شؤونات مختلف زندگى ايرانيان تا حدى است كه توانسته در لابه لاى هياهوى سرسام آور زندگى شهرنشينى و ماشينى امروزى كه در آن، هر آنچه متعلق به گذشته است محكوم به فراموشى است. دوام آورده و ايفاكننده كاركردى بس مهم در گردآوردن افراد خانواده به دور هم و ايجاد صلح و دوستى و گرمى روابط آنها باشد. نوروز تمام اعضاى خانواده را از دور و نزديك به خانه فراخوانده و بر سر سفره «هفت سين» مى نشاند و «هفت اصل خردورزى، سلامت، خوش خلقى، صبر و مقاومت، قناعت و احترام به حقوق ديگران، پذيرش ناملايمات و شادابى در زندگى روزمره را در هنگام حلول سال نو در جان و دلمان جارى مى سازد.»(۱)
اما رمز اين همه شكوه و زيبايى چيست؟ «هفت سين» و آنچه متعلق به آن است مانند تمامى مراسم و آيين هاى باستانى مان در هاله اى از افسانه و اسطوره قرار دارد كه مى توان برايش اسطوره ها، نظرات و رازهاى بسيار و متنوعى يافت كه هر كدام به نوبه خود در خور توجه هستند. ولى با يك ديد اجمالى در خصوص تفسير و دريافت معانى «هفت سين»، دو پرسش به ذهن مى رسد: يكى اينكه از بين ميلياردها اعداد، چرا عدد هفت؟ و ديگر اينكه چرا سين؟ بايد گفت تاريخ دقيق ورود «هفت سين» به مراسم نوروزى دقيقاً مشخص نيست اما در متأثر بودن اين آيين از جايگاه ويژه عدد هفت در فرهنگ ايران زمين، هيچ شكى نيست.
«يكى از قديمى ترين اسنادى كه نشانگر نماد هفت سين است مطلبى است كه ابوريحان بيرونى در آثار الباقيه ذكر كرده است؛ بدين توضيح كه «چون جمشيد بر اهريمن كه راه خير و بركت و باران سبز شدن گياه را گرفته بود، پيروز شد و دوباره باران باريدن گرفت و گياهان سبز شدند، مردم گفتند روز نو (يعنى روز نوين و دوره اى تازه) آمده است. پس هر كسى ظرفى جو كاشت و مردم در روز نوروز در هفت طرح، هفت نوع غله كاشتند و سبز كردند.»(۲) همواره در تمامى فرهنگ ها و مذاهب، برخى از اعداد در حوزه باورها و اعتقادات مردم، علاوه بر ارزش كمى، داراى ويژگى هاى كيفى نيز هستند؛ تا آنجا كه ايدئولوژى و جهان بينى معتقدان به آنها را شكل مى دهد. اعدادى چون چهل، هفت، سه، سيزده كه هر كدام با داشتن خصلت هايى همچون مقدس، خوش يمن، بديمن، نحس و ... رفتار، اعتقادات و عملكرد مردم را تحت تأثير قرار داده و زمينه ساز آيين ها و مراسم بسيارى مى گردد و نوعى در هم تنيدگى بين اين آيين ها و اعداد به وجود مى آيد.
چنانكه فيثاغورث و پيروانش نيز متذكر شده اند: «تمام جهان هستى براساس اعداد ساخته و پرداخته شده اند» (وجدانى، ،۱۳۸۰ ص ۱۱۶) كه در ميان اين اعداد خاص، هفت از نظر وسعت و اهميت، جايگاه خاصى را در بين اكثر مليت ها و پيروان اديان گوناگون به خود اختصاص داده و عددى است مقدس و برگزيده. به طورى كه از ديرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده (۳) اغلب در امور ايزدى و نيك و گاه در امور اهريمنى و شر به كار مى رفته است. وجود عواملى مانند تعداد سياره هاى مكشوف جهان باستان و همچنين رنگ هاى اصلى، هفته، اعتقاد به هفت طبقه بودن زمين و آسمان، تمام شدن آفرينش هستى در روز هفتم و ... مؤيد رجحان و جنبه ماوراء طبيعى اين عدد گرديده است و اين امر در ايران نيز به طور برجسته اى نمايان است و در طول تاريخ ايران (چه پيش از اسلام و چه پس از آن) در اعتقادات، باورداشت ها، مراسم و آيين ها، ادبيات و حتى لغت و تعبيرات عاميانه مردم و ... همواره شاهد حضور و نقش اين عدد خاص هستيم.
طالع بينى آريايى، در معرفى اين عدد چنين آورده كه: «عدد ،۷ نماد و جوهره از خودگذشتگى، اخلاق مدارى، اشراق و شفقت، پاكى، روشنايى، ذات منزه آفريدگار، نيروى آفرينش و جهان هستى و معنويت است. عدد سحر آميز هفت، همگام با تحركات هستى است و خرد را پيروز مى كند و هر كسى طالعش را تحت تأثير عدد هفت بداند آن را خوش يمن مى داند...» تعريفى كه انعكاس نظر و ديدگاه اقوام آريايى در خصوص جايگاه و ويژگى مثبت و خارق العاده عدد هفت است. و صادق هدايت نيز متوجه متفاوت بودن اين عدد شده و در كتاب «نيرنگستان» مى نويسد: «عدد هفت داراى خاصيت و اعتبار مخصوصى است و در همه افسانه ها و قصه هاى قديمى به آن برمى خوريم. در قصه ها، هفت كفش آهنى و هفت عصاى آهنى، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت گنبد بهرام، هفت خوان رستم، هفت سين، هفت دختران، هفت اختران، هفت كشور و غيره.» و اما در اعتقاد زرتشتيان كه قبل از اسلام، دين رسمى مردم ايران بوده و تأثير و جايگاه خاصى در اعتقادات، باورها و آداب و رسوم مردم ايران دارد، وجود هفت امشاسپند و هفت عامل شر (سر ديوان) (۴) و داشتن هفت آتشكده مقدس (۵) و تقدس هفت ستاره و هفت آسمان و ... بازگوكننده تقدس و ارزش عدد هفت در آن و مبنا و مدار بسيارى از اعمال وآيين هاى مذهبى و ملى شان نظير سفره هفت سين است.

برخلاف جزء اول نام اين آيين (هفت) درخصوص جزء پايانى آن، نظرات متنوعى وجود دارد: بسيارى در خصوص وجه تسميه هفت سين خوان نوروزى، آن را اشاره اى بر هفت فرشته كيش زرتشتى مى دانند كه در نزد ايرانيان بسيار ارجمند و والا است و هر يك از سين هاى خوان هفت سين را نماينده يكى از اين فرشته ها مى دانند و مى گويند: هر يك از آن هفت خوانى را كه ايرانيان به هنگام نوروز مى چيدند، نماينده يكى از اين هفت سپنتا (مشه سپنته ‎/ امشاسبند) است و چون تلفظ سپنتا دشوار بوده، تنها به گفتن «هفت سين» بسنده كرده و رفته رفته «هفت سين» را در يك خوان گردآوردند. و به نظر دكتر مهرداد بهار، آيين «هفت سين» در ارتباط با تقدس هفت سياره مؤثر بوده است و گمان بر اين بوده كه اگر كسى هر هفت را دراختيار داشته باشد، نظر لطف هر هفت سياره را به خود جلب كرده و خوشبخت مى شود. (۶)
ولى در برخى نوشته ها از سفره «هفت سين» سخن رفته و در توجيه آن، اظهارمى دارند كه در روزگار ساسانيان، قابهاى منقوش، زيبا و گرانبهايى از جنس كائولين به ايران آورده مى شد، كه بعدها به نام كشورى كه از آن مى آمد، «چينى» ناميده شد و درتغيير گويش به صورت «سينى»‎/ «صينى» رواج پيداكرد. در اين دوران براى چيدن خوان نوروزى از همين ظروف منقوش بهره مى گرفتند. هفت ظرف از اين ظرف ها را به نيت هفت امشاسپند، پر از نقل و قند و شيرينى مى كردند و بر سر خوان هاى نوروزى مى گذاشتند و از اين رو خوان نوروزى به نام «هفت سينى» نام گرفت كه بعدها با حذف «ى» نسبت، همان «هفت سين» امروزى شد. (۷) ولى نظريه اى با رد اين مسأله با تأكيد بر اين موضوع كه ايرانيان باستان تماس چندانى با چين نداشتند، معتقد است كه «هفت چين» همان «هفت سين» است و تضادى بين اين دو وجود ندارد و منظور از «هفت چين» به دو معناى آن بازمى گردد: يكى اينكه هفت چيزى كه بايد بر سفره چيده شود و ديگر به معنى هفت گونه چيزى كه از درخت چيده شده باشد. (هفت روييدنى از كشتزار چيده شده).
حتى بعضى سير تغيير «چين» به «سين» را اينگونه توجيه مى كنند كه در ايران باستان، به هنگام نوروز و فرودآمدن فروهرها از آسمان، ايرانيان هفت سفره (هفت خوان) مى چيدند و اين واژه نخست هفت چين بوده و پس از حمله تازيان، چون تازيان حرف (چ) را نمى توانستند بگويند آن را هفت سين گفتند. و نظر جالبى كه درحاشيه اين مطلب مى آيد اين است كه هفت را فراتر از معناى عددى اش مى دانند و با درنظرگرفتن معنايى از «هفت» در فرهنگ ادبيات شفاهى و محاورات عاميانه مردم ايران كه به معناى «بسيار» متداول است، معتقدند «هفت چين» به معناى «بسيار بچين» است.(۸)
گروهى ديگر مى گويند هفت سين در آغاز هفت شين بوده است و با قائل بودن قدمتى كهن براى آن، معتقدند در زمان ساسانيان، سفره هفت شين رواج داشته است و رودكى سمرقندى اين هفت شين را چنين توصيف كرده است. عيد نوروزى، مردم ايران مى نهادند از زمان كيان شهد و شير و شراب و شكر ناب شمع و شمشاد و شايه اندر كه با آمدن اسلام و تغيير برخى آواها در گفتار و معتقدات دينى مردم ايران،به هفت سين تبديل گرديده است و براى تأييد اين گفته، شراب را مثال مى زنند كه به دليل حرام بودنش در مذهب اسلام، سركه جايگزين گرديده است! البته اين نظريه درهاله اى از ابهام قراردارد. زيرا شمع و شراب و شهد سه واژه تازى هستند كه پارسى آنها سپندار، باده و انگبين است و هيچيك از اينها در زبان پارسى با شين آغاز نمى شوند. پس اين مطلب و چيزهايى را كه درآن به عنوانهفت شين از آنها نام برده شده است، نمى تواند پايه و اساس مستندى داشته باشد و شايد موارد هفت شين اينها نباشد (مثلاً منظور هفت روييدنى باشد كه با حروف شين آغاز شود) وليكن نبايد به يكباره اين باور را ناديده گرفت و به دور انداخت. (۹)
همچنين بنا به اسناد تاريخى، يكى از اشكال «هفت سين»، «هفت قل» بوده. نقل است در زمان صفويه، بنا بر معتقدات مذهبى خود، سينى هفت قل مى ساختند و برروى آن هفت آيه از قرآن كريم را كه با كلمه «قل» آغاز مى شد، كنده كارى مى كردند. علاوه بر آن، برخى از هفت ميم نيز سخن به ميان مى آورند و حتى امروزه در برخى از روستاهاى فارس و خراسان سفره اى با هفت جز كه با «ميم» شروع مى شود: مدنى (ليمو شيرين)، مرغ، ماهى، ميگو، مسقطى، ماست و مويز. ولى امروزه، آنچه كه درخوان نوروزى، با وجود تفاوت هاى مختصرى (براساس ويژگى هاى اجتماعى، فرهنگى و اقليمى مناطق) به نام «هفت سين» متداول است، همان سفره هفت سينى است كه «هفت» چيز با مطلع «س» (سنجد، سيب، سبزه، سمنو، سير، سركه و سماق) هسته اصلى آن راتشكيل مى دهد و خير و بركت و زيبايى آن با حضور كتاب مقدس (مسلمانان: قرآن و زرتشتيان: كتاب اوستا)، گلاب، اسپند، سكه، آيينه، شمع، تخم مرغ هاى منقوش و جام آبى كه ماهى سرخى ميهمان آن است، مضاعف مى شود.
جزء به جزء آرايه هاى اين سفره كه بازتاب ذوق اصيل ايرانى است، محتوايى بس زيباتر از ظاهرش دارد. «هفت سين» حامل معنا و مفهومى رمزگونه و تمثيلى از بينش و آرزوهاى مردم ايران است. بهترين جاى خانه، مكان گستراندن بساط هفت سين است. سفره اى (پارچه اى) سفيد و بى آلايش، ميزبان اصلى خانواده هفت سين است. «خود سفره هفت سين، سمبل امشاسبند سپندارمذ است. اين امشاسبند در نقش مادى خود نگهبان زمين است و حافظ تمامى اشياى هفت سين تا اين باور را در ذهن ما تقويت كند كه جهان پيوسته درحمايت قدرتى والا است و هيچ جايى براى نااميدى در سرتاسر گيتى نمى توان يافت.(۱۰) سنجد ميوه اى بهشتى و نمادى از عشق و دلدادگى (عطر و برگ و شكوفه درخت سنجد را محرك عشق و دلباختگى مى دانند)، زايش (طبيعت) و خردگرايى است.

سيب (سرخ) نيز همانند سنجد، عطيه اى بهشتى و نمادى از عشق و دلدادگى و همچنين نماد زايش و دارايى و تندرستى است. معروف است «هركس روزانه يك سيب بخورد، وى را به طبيب نيازى نيست» در قديم، روستاييان سيب را در خم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و پيش از نوروز به يكديگر هديه مى دادند. سبزه سبز شدن دانه، نماد امشاسپند امرداد است. مردم بر اين باورند كه فروهر نيكان باعث باليدن و سبز شدن دانه ها به هنگام بهار مى شود و نشان خوش اخلاقى، خرمى، فراوانى، رويش (حيات)، شادابى و رنگ سبزش، رنگ ملى و مذهبى ايرانيان است و حضورش بر سر سفره، طلب شادابى، فراوانى كيسه و خوش خلقى در سال نو! «ايرانيان رسم كاشتن سبزه و دانه روياندن را به هنگام گردش سال كهنه به نو، همچون آيين نوروزى به جمشيد (پادشاه سلسله پيشدادى) نسبت مى دهند و باور دارند كه جمشيد پس از سركوب اهريمن و پيروانش، كه بركت را از مردم در روى زمين گرفته بودند و باد را نمى گذاشتند كه بوزد و درختان برويند، به زمين بازگشت و اين روز را نوروز ناميدند. هر چوب و درختى كه خشك شده بود باز روييد و سبز شد و هر شخص از راه تبرك به اين روز در تشتى جو كاشت.
سپس اين رسم ايرانيان پايدار ماند، كه روز نوروز دركنار خانه هفت صنف از غلات، در هفت استوانه بكارند و از روييدن اين غلات، به خوبى و بدى زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند. (۱۱) سمنو تهيه شده از جوانه تازه رسيده گندم، يادآور بخشى از آيين هاى باستانى و سمبل زايش دوباره بهار و مظهر بارورى، بركت و قدرت و مبارزه با ضعف است. چرا كه اعتقاد بر اين است چون فروهرها عامل روييدن گياهان و جوانه زدن آنها هستند، خوردن اين جوانه هاى بارور، سبب نيرومندى و بارورى درتمام سال مى گردد. سير از دير زمان با خاصيت فراوان، به عنوان دارويى جادويى شناخته شده است. به انضمام فايده گندزدايى، نمادى است از تندرستى و پاكيزگى و همچون اسپند دفع كننده ارواح زيانكار است. (۱۲) و با توسل به معناى آن در ادب فارسى كه كافى، پر و انباشته است، آن را مظهر مناعت طبع، استغنا و امتناع از تجاوز به حق ديگران مى دانند. سركه نيز همچون سير در برگيرنده خواص شفابخش اعجاب انگيزى است و آن را مظهر تندرستى، بارورى و بركت مى دانند.
نظرى است كه مى گويد: «سركه، آب انگور تخمير شده است. درخت انگور مظهر بارورى و بركت است و آب انگور به منزله خون اين روح نباتى است بنابراين سركه را براى آن در سفره «هفت سين» مى گذارند تا خون بركت دهنده اين روح نباتى به آنها سرايت كند و آنها را بارور و پربركت كند.» علاوه بر آن در كتاب «نوروز و فلسفه هفت سين» با تأكيد بر سابقه آن در فرهنگ وادبيات ايرانى، از سركه به عنوان نماد صبر، پذيرش ناملايمات، نماد رضا و تسلى ياد مى شود. سماق به عنوان هفتمين سين سفره، نماد صبر و بردبارى، تحمل ديگران و محرك شادى در زندگى است. همانگونه كه در ادبيات فارسى، اصطلاح «سماق مكيدن» كنايه از منتظر ماندن است و در پى خواص دارويى اش (مفيد جهت رفع تراخم و جوش هاى پلك چشم و تسكين فشار و حرارت و كاهش اوره) نشانى از سلامتى را نيز با خود به همراه دارد.
اين هفت سين، ميهمانان اصلى سفره نوروز هستند كه گاه همراهانى نيز در كنار خود مى پذيرند: آيينه را كه به همراه كتاب مقدس (مايه تبرك و تقدس سفره نوروزى) صدرنشين سفره سپيد نوروزى است و مظهر پاكى و صداقت و بازتاباننده هستى ازلى، بخت، سرنوشت و روشنايى،(۱۳) شمع را كه در پى تقدس آتش در آيين زرتشت خوش يمن است ونشانه فروزش و روشنايى و زداينده تاريكى و سياهى و افروختنش به شمار اعضاى خانواده طلب روشناى شمع عمر آنهاست. سكه را كه گاهى در شمارسين هاى اصلى قرار مى گيرد و نمادى از ثروت و دارندگى است و منسوب به امشاسبند شهريور (نگهبان فلز). تخم مرغ (۱۴) را كه نمادى از نطفه، آفرينش و زايندگى و پوستش نمادى از آسمان و طاق كيهان است. ماهى كه آب (مظهر روشنايى و حيات) را به ميهمانى هفت سين مى آورد و يادآور اسفندماه (۱۵) است و نماد آناهيتا (فرشته آب و بارورى) و وجود آن در سفره نوروزى باعث بركت و بارورى در سال نو مى گردد و بسيارى موارد ديگر كه هر كدام حامل معنايى در خور توجه هستند و چه حيف است اين همه زيبايى و فلسفه را تنها از روى عادت و فقط به خاطر زيبايى شان بچينيم! و چه زيباست وقتى كه در پاى خوان نوروزى حلقه زده و با دعا و آرزوهاى نيك، لحظه شمار رسيدن سالى نو هستيم، از ظاهر آن مجمع اهورايى بگذريم و به درون آن و آنچه از گذشتگانمان با خود دارند سفر كنيم و در پس سنجد، سيب، سبزه، سمنو، سير، سركه و سماق هفت سين سعادت، سيادت، سلامت، سخاوت، سپيدروزى، سرفرازى و سرخوشى را بازيابيم.
پى نوشتها: ۱- دادخواه، سيدمحمد على (۱۳۸۳): «نوروز و فلسفه هفت سين»، تهران: فواد، چاپ سوم، ص۱۵۲ ۲- همان منبع، ص۱۳۶. ۳- نقل است قديمى ترين قومى كه به عدد هفت توجه كرده، قوم «سومر» است. آنها متوجه سيارات شده و آنها را مى پرستيدند. علاوه بر قوم سومر، در آيين مهريان، ميترايى، دين يهود، مسيحيت، زرتشت و اسلام و بسيارى آيين ها و مذاهب ديگر نيز عدد هفت از قداست و احترام والايى برخوردار است (صادق زاده، بهمن، «هفت در پهنه فرهنگ و دين»، مجله كيهان فرهنگى، شماره،۱۳۳ خرداد و تير،۶۹ ص۷۰). ۴- هفت امشاسبدان: اهورامزدا، بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ يا اسفند، خورداد، امره تات يا امرداد و هفت ديوان: اكومن، ايندره، ساوول، ناهيه، تبريز، زيريز و آئشمه ۵- هفت امشاسبدان: اهورا مزدا، بهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندارمذ يا اسفند، خورداد، امره تات يا امرداد و هفت ديوان: اكومن، ايندره، ساوول، ناهيه، تيريز، زيريز و آئشمه ۶- روح الامينى، محمود (۱۳۷۶)، «آيين ها و جشن هاى كهن در ايران امروز» تهران: آگاه ۷- www. Peyvand. Persianblog.comمقاله «نوروز ۷۰۲۶ ميترايى». ۸- نام اين هفت آتشكده عبارتند از: آذرمهر _ آذرنوش _ آذربهرام _ آذرآيين _ آذرخرداد _ آذربرزين _ آذرزردهشت ۹- از آنجايى كه تلفظ اين دوحرف (سين _ شين) بسيار به هم نزديك است، برخى از محققان بر اين باورند كه در ابتدا، اين دوحرف، يك حرف بوده است. ۱۰- دادخواه، سيدمحمد على (۱۳۸۳): «نوروز و فلسفه هفت سين»، تهران: فواد، چاپ سوم، ص۱۶۳ ۱۱- عصرى، سمانه (۱۳۸۴): «در خوان نوروزى و هفت سين ايرانيان»، ميراث خبر: گروه فرهنگ (نقل از آثارالباقيه ابوريحان بيرونى) ۱۲- البته برخى از خانواده هاى زرتشتى در سفره هفت سين سير نمى گذارند، چون آن را به خاطر بوى بدش «انگره مينو» (مربوط به روان بد) مى دانند. ۱۳- از نظر واژه شناسى از ريشه ادونك كه معنى شكل و ديدار آمده است. در نخستين روز نوروز كه انسان كيهانى بر اثر آميختن فروهر مينوى با نيروهاى ديگر شكل مى گيرد، بايد نماد آن در خوان نوروزى باشد تا شكل پذيرى آسان گردد. از اين رو يك آيينه را در بالاى خوان نوروزى و آيينه ديگر را زير تخم مرغ مى گذارند. ۱۴- در گذشته، رسم بر اين است كه يكى از تخم مرغها را بر روى آيينه مى گذارند و اعتقاد دارند كه در هنگام تحويل سال وقتى كه گاو آسمانى كره زمين را از شاخى به شاخ ديگر خود مى افكند، تخم مرغ بر روى آيينه خواهد جنبيد. ۱۵- اسفندماه در برج حوت (ماهى) است و به هنگام نوروز برج حوت به حمل (شتر) تحويل مى شود، از اين رو نمادى از آخرين ماه سال در خوان نوروزى گذاشته مى شود. به نظر مى رسد خوردن ماهى در شب عيد نشانى از اين باشد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837