مستخدمي در يكي از ادارات خدمت ميكرد .اين مستخدم كوتاه قد وآبله رو وسرخ مو و نزديك بين و سرش طاس صورتش پر از چين و رنگش مانند رنگ اشخاص بواسيري بود. چه بايد كرد آب و هواي پطرسبورگ مقصر است . نام خانوادگي اين مستخدم (با شما چكين ) بود . نام خود او ( آكاكي آ كا كيويچ ) .ممكن است اين اسم بنظر خواننده عجيب بيايد و گمان كند اين اسم ساختگي است . مپولي نه خود به خود اينطور شد .اسم ديگري نميشد داد،قضيه از اين قرار است ،اگر درست به خاطرم باشد آكاكي آكاكيويچ در شب 23 مارس متولد شد .
خواستند نامي به او بدهند تقويم را گشودند تا از ميان آن نامي انتخاب كنند هر قد ر ورق زدند اسامي عجيب وغريب بيرون آمد باروخ واردات ديدند نه اين اسمها نمي شود پس اسم پدر را به او دادند اسم پدرش آكاكي بود پس اسم پسر هم شد آكاكي به اينطريق آكاكي آكاكيويچ ايجاد گرديد (روسها هيچوقت اسم تنهاي كسي را صدا نميكنند.هميشه اسم پدر را نيز دنبال آن ميچسبانند مثلا اگر كسي اسمش حسن است و اسم پدرش حسين او را حسن حسينويچ نامند ) بچه را تعميد دادند بچه گريه كرد و ادا در آورد گوئي حس ميكرد كه روزي مستخدم خواهد شد.
ما همه اينها را نوشتيم تا خواننده خود ببيند كه اسم ديگري نميشد به او داد . او كي بود و بچه وسيله داخل اداره شد كسي آنرا به خاطر ندارد روسا ومعاونين آمدند ورفتند ولي او هميشه سر جايش بود ترقي نميكرد . كار او نيز هميشه يكي بود ،پاكنويس كردن ،عده ايي عقيده داشتند او حتما با لباس رسمي ادا ري و سر طاس به دنيا آمده است ، در اداره هيچكس باو احترام نمي گذارد ،در موقع ورود به اداره دربان به او توجه نميكرد گوئي مگس وارد شده ،آنهائيكه رتبه شان از او بالاتر بود با او به خشونت و برودت رفتار ميكردند ، رئيس اطاقشان نامه ها را جلوي بيني او ميگذارد بدون اينكه كلمه ايي بگويد ،بدون اينكه كلمه مطبوعي كه در همه جا مرسوم است به زبان آورد آكاكي آكاكويچ هم كاغذهارا بر ميداشت به آاورنده آن نگاه نميكرد .
|