درميان مواد گوناگون ادب عوام ، قصه كهنتر از همه آنها است و دوام و بقائي خارق العاده ، مرموز و حيرت انگيز دارد . قصه و افسانه يكي از نخستين زاده هاي طبع و ذوق بشر و قديمي ترين سند زندگي و تفكر و دگرگوني هاي حيات آدميزاد است و شروع تشكل و آغاز پيدائي آن تاريخي معين و قطعي ندارد ، تنها ميتوان حدس زد كه عمر آن با عمر آدمي بر روي اين كره خاكي و محنت زده برابر است و آدميزاد از روزگاري كه خود را شناخته ، قصه ساخته ، قصه گفته و قصه شنيده است و با آنكه آنرا ثبت و ضبط نكرده ، خود از فراز و نشيب قرون و اعصار گذشته و سينه به سينه و دهان به دهان نقل شده تا به امروز رسيده است . آدمي قصه را دوست دارد . با قصه زيسته و مي زيد و خواهد زيست . قصه مانندخواب ديدن است، با زندگي پيوستگي و شباهت دارد اما خود زندگي نيست ، تلخي ها و ناملايمات آنرا هم ندارد . قصه را جاذبه ايست كه در همه دوره هاي عمر ، از كودكي تا پيري آدمي را به سوي خود ميكشد . چه هنگامي كه كودك از مادر خود قصه ميشنود و به جهان روياها مي رود چه زماني كه شهرزاد شيرين سخن لب به داستان مي گشايد و ستمگري مصمم به آزار رام و منصرف ميشود ، عامل اصلي و مؤثر ، جاذبه جادوئي قصه است. بشر پيوسته با قصه سرو كار دارد و آنرا كليد گنجينه رازها و رمزهاي كهن مي داند. آدميزادهمانطور كه نميتواند از سايه خود جدا شود از شنيدن قصه هم نميتواند چشم بپوشد . مي خواهد از سرگذشت تلخ و شيرين نياكان و همنوعان خويش باخبر شود. صداقت قصه و گويا بودن آن قصه را سندي معتبر نمي شناسند و افسانه اش ميخوانند اما همين افسانه به مراتب ، از هر سند و تاريخي گوياتر و صادقتر است . گوياتر است زيرا كه لبريز از تخيلات و اوهام و سرشار از باورهاي قومي و ديني جوامع و آئينه جهان بيني ، آرزوها ، بيم ها ، اميدها و بيان كننده تلاش مداومي است كه آدميزاد براي رسيدن به مقاصد و مرادهاي خود به كار بسته است . صادقتر است زيرا كه اغراض قومي و سياسي آنرا تيره و مغشوش نكرده است . جهانخواران آزمندان و زشتي حرص را مي نمايد اما به جهانگيري سرداران و عيش و عشرت آنان اعتنا ندارد . در باره « فرد » حقير و مغرور خاموش است ولي طرزفكر ، طرز بينش ، طرز اخلاق و خلاصه تمنيات نهفته در بطون و درون هر قوم و قبيله اي را نشان ميدهد و زواياي تاريك و غامض آنان را روشني مي بخشد . بهترين هنرمندان و نويسندگان جهان آنگروهي هستند كه از افسانه ها و سنت ها وزندگي مردم الهام گرفته اند. در قرون گذشته نيز هر صاحب اثري كه با مردم نزديكتر بوده اثرش مطبوعتر و مقبولتر است كتاب سمك عيار و ديوان خاقاني و آثاري از اين دست حتي رحله ابن بطوطه در آنجا كه سخن از مردم ايران مي گويد صد بار بهتر و روشنتر و گوياتر از تاريخ وصاف و جهانگشاي جويني و مانند اينها ما را با ساكنان اين مرز و بوم در قرون گذشته و رنجها و شاديهايشان آشنا ميكنند . بالزاك بيش از ميشله بينش و عادات و رسوم و هيجان هاي روحي ملت فرانسه را نشان ميدهد . هر كس بخواهد از خصوصيات اخلاقي و روحي مردم روسيه باخبر شود به آثار داستايوسكي و تولستوي ، پوشكين و ماكسيم گوركي روي مي آورد . بديهيست كه داستان نويسي در دو سه قرن اخير تحول و تنوع فراوان يافته و از صورت هاي ساده نخستين به شكل تحليل و تجزيه هاي روحي در آمده است معذلك چون قصه هاي ساده و ابتدائي اقوام بيش از آنچه تصور شود سير حقيقي زندگاني مردم و باطن بي تكلف آنان را روشن مي سازد ، نويسندگان هنرمند و كنجكاو به مطالعه و بهره يابي از آنها علاقه مي ورزند و از فيض همين آشنائي ، آثاري ارزنده و قوي مي آفرينند . اخيرا از اين مرحله هم در گذشته ، پيش تر رفته اند ، به مطالعه افسانه ها واساطيرمر بوط به حماسه ها و سرزمين ها و شهرها و ديه ها پرداخته ، حاصل اندوخته هاي خود را به صورت مجموعه هاي خواندني عرضه كرده اند . يك مجموعه خواندني براي روشن شدن مطلب بايد گفت كه آدمي را از قديم الايام عادت بر اين بوده است كه در اطراف شخصيت هاي مهم و نوابغ ، بناهاي بزرگ ، آثار خارق العاده و هر خلاف معمولي ، اساطير و افسانه هايي بسازد و به تعبيرات و تعليل هائي متوسل شود تا آن نشدني ها و محال ها با معيارهاي عادي و ذهني او بخواند ، ممكن جلوه كند و متناسب فهم وي در آيد . در سرزمين خودمان همچون هر كشور كهن و با فرهنگ حماسه اي چون شاهنامه و بناهائي مانند تخت جمشيد و بيستون و نوابغي مثل ابن سينا و خواجه حافظ و بسياري از مشاهير مانند شاه عباس و كريم خان و ديگران و اماكن و بقاع كهن و... چنين افسانه هائي دارند كه هنوز كمو بيش رواج دارد و ما از آنها بي خبريم و نسبت به آنها بي اعتنا جماعتي سرگشته اردو بازار تجدد و مجذوب هياهوي صنعت حتي فراتر از بي خبري رفته اند و بازگو كردن آنها را هم باعث ترويج خرافه ! و اتلاف ! وقت مي دانند.
|