پراگماتيسم از يك كلمه يوناني بنام پراگما (عمل) مشتق شده است بنيان گذار واقعي آن « ويليام جيمز »(1824-1910) امريكائي است .
پراگماتيسم عبارت است از صرفه نظر كردن از اصول و مقولات و مپادي نخستين و توجه به عواقب و ثمره ها و فوائد اشياء يعني در واقع بر ضد متا فيزيك است و در نقطه متقابل آن قرار دارد .
قدما ميپرسند خدا چيست؟ موجودات از كجا و چگونه بوجود آمده است ؟ اما پراگماتيسم طرح اين پرسش ها را بي حاصل ميداند. پراگماتيسم در جستجوي نتايج و ثمره هاي اعمال است .
اگر عقيده يا فلسفه اي بدرد زندگي خورد و داراي نتايج ثمر بخش و عملي بود آن عقيده مطلوب است وا گر نه مطرود و مردود .
دانش بايد افزاري براي بهبود زندگي باشد نه وسيله اي براي خيالبافي. پس از ويليام جيمز ،« جان ديوئي » ، (1859-1952) فيلسوف آمريكايي فلسفه پراگماتيسم را پرورش داده است.
|