|
پسر كوچك و يتيمي كه پدر و مادر خود را از دست داده و در عرصه گيتي تك و تنها مانده به دنياي اطرافش وارد مي شود.
جامعه اي كه قانون جنگل با همه صبيت و بي رحمي در آن رواج دارد و پسر كوچك اين مطلب را به خوبي درك مي كند كه بايد با چنگ و دندان از خود دفاع كند وگرنه ديگران پاره پاره اش مي كنند. منافع عده بسياري ايجاب مي كند كه او (عليرغم ثروت فراواني كه از پدر به ارث رسيده) در فساد و تباهي فرو رود ولي اوليور كوچك براي دنياي تيرگي ها ساخته نشده و سرانجام در نبرد خونيني كه در آن خوبي ها و بدي ها يك بار ديگر در مقابل هم صف آرايي مي كنند اوليور كوچك موفق مي شود كه خود را از جنگ فاگين بد سرشت و افرادي كه طمع ثروت او را در دل دارند، خلاص كند.
چارلز ديكنز در اين كتاب به زيبايي ناهنجاري هاي اجتماعي و اقتصادي برخواسته از انقلاب صنعتي و نظام سرمايه داري در انگستان را به نمايش مي كشد. يكي از عمده اين ناهنجاري ها سوءاستفاده از كودكان و زنان به منظور افزايش توليد در مقابل دستمزدهاي پايين تر بود چرا كه به نوشته ويل دورانت: در شرايطي كه در جامعه صنعتي شده انگلستان كار براي مردان كمياب بود، كارخانه داران از مردان مي خواستند كه زنان و كودكانشان را به كارخانه بفرستند.
زنان كارگران ارزانقيمت ترين بودند و كارخانه داران آنان را بر مردان سركش و سنگين قيمت ترجيح مي دادند. اين شرايطي است كه جوامع غربي درحال پايه ريزي نظام سرمايه داري صنعتي و تجاري خود هستند، هرچند كه مي دانيم رياضت اين دوران براي مصرف و لذت آينده بوده است.
|
