محل وقوع اين داستان، روم باستان است و زمان وقوع آن دوران عظمت و قدرت امپراتوري روم كه بنا به گفته تاريخ نويسان خورشيد هرگز در اين امپراتوري غروب نمي كرد چرا كه در غرب امپراتوري غروب و در شرق امپراتوري طلوع مي كرد.
قهرمانان داستان را نرون، امپراتور و قيصر ديوانه و ستمگر روم كه حتي در راه قدرت مادر خود آگري پينا را به قتل رساند، ماركوس وينچيوس، سردار دلير و شجاع روم كه عليه قبايل وحشي ژرمن در شمال امپراتوري مبارزه مي كرد، ليژيا دختري زيبا از قوم جنگاور ايژي كه در روم به عنوان گروگان زندگي مي كند و درنهايت پطرونيوس مشاور زيرك و داناي امپراتور، تشكيل مي دهند.
هريك از اين افراد تحت تأثير محيط محل زندگي، موقعيت اجتماعي و ديگر عواملي كه هويت تك تك انسان ها را شكل مي دهند، داراي مذهب، اعتقاد و دنياي خاص خود هستند و دنيا را از دريچه ديد خود ارزيابي مي كنند. شناخت اين افراد از يكديگر در ابتداي داستان محدود است ولي به واسطه يك عشق سركش كه مانند رشته اي نيرومند اين انسان هاي متفاوت و حتي متضاد را به هم پيوند داده، ناچاراً سعي در شناسايي بهتر يكديگر دارند.
|