درخت زيباي من
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: ژوزه مائوروده واسكونسلوس
منبع: مهرگان مهرداد

كتاب درخت زيباي من نوشته «ژوزه مائوروده واسكونسلوس» در سال 1968 به چاپ رسيد. اين كتاب طي 12 روز نوشته شده است اما نويسنده آن گفته است: «اين اثر 20 سال درون من بوده».

«زه زه» بچه كوچك شيطان، جالب و خيال پردازي است كه با درخت پرتقالش حرف مي زند و يكي از دوستانش يك خفاش به نام «لوسياتو» است. «زه زه» با برادر كوچكش «لوئيس»، برادر بزرگش «توتوكا»، خواهرانش، دايي پير و پدرش و مادر سرخپوستش زندگي مي كند و چون بچه بسيار شيطاني است دائماً تنبيه مي شود و يا حتي در بعضي موارد كتك هم مي خورد ولي درعين شيطنت عاطفي هم هست.

او خيلي زود به «مينگينهو»، درخت پرتقالي كه با وي حرف مي زد، وابسته مي شود و درواقع درخت سنگ صبوري است براي او. اما اتفاق جالبي در زندگي «زه زه» مي افتد: او كه به شدت از راننده اي پرتغالي به نام «مانوئل والادارس» متنفر است. زيرا براي پريدن پشت اتوموبيلش او را تنبيه كرده است طي يك ملاقات به او علاقه مند مي شود و تا حدي اين علاقه و محبت دو طرفه پيشرفت مي كند كه آنها با يكديگر پيمان پدر و فرزندي مي بندند و «زه زه» تمام اين ماجراها و وعده ملاقات ها را مو به مو براي درخت پرتقالش تعريف مي كند اما ناگهان روزي به او خبر مي دهند كه پرتغالي محبوبش بر اثر تصادف قطار درگذشته است.

«زه زه» به شدت بيمار مي شود و همه افراد خانواده حتي آنهايي كه روزي او را تنبيه مي كردند مانند پدرش، نگران حال او مي شوند و با او با مهرباني رفتار مي كنند. «زه زه» به تدريج رو به بهبود مي رود اما درست زماني كه تازه دارد واقعيت را درك مي كند به او خبر مي دهند كه بايد خانه اش را عوض كنند و صاحب جديد خانه درخت زيباي او - «مينگينهو» - را قطع مي كند.

«درخت زيباي من» در اندك زماني به چندين زبان ترجمه شد و هنگامي كه نويسنده انسان دوست آن در مي گذشت چهل و هفتمين چاپ آن انتشار مي يافت و طي 22 سال بالغ بر يك ميليون و دويست هزار ششصد از آن به فروش رسيده بود. اين كتاب سندي اجتماعي و يك بررسي روانشناختي سرشار از واقعيت و لطافت است.