جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

همشهري كين
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: اورسن ولز
منبع: بابك كياني

چارلز فاستر كين، فرمانرواي مقتدر مطبوعات سراسري انيكو يور آمريكا، در قصر مجلل خود لحظات پاياني زندگي پر پيچ و خمش را طي مي‌كند. تصاويري از خاطرات مهم گذشته كه با منظره‌هاي مختلف قصر مجللش مخلوط شده فضايي نوستالژيك به اين اتاق‌خواب (كه مردي درحال مرگ در آن خوابيده) مي‌دهد.

چند دقيقه بعد او دنياي پر رنج و مشقت ما را ترك مي‌كند. درحالي كه پيش از مرگ با صدايي نارسا و ضعيف: كلماتي را نجوا مي‌كند اعتقاد بر اين است كه براي فرد درحال مرگ، نيايشي نيست، پس او در اين واپسين لحظات چه چيز را مي‌جويد؟ «غنچه گل سرخ» اين كلماتي است كه نجوا مي‌كند و پس از آن به خواب ابدي فرو مي‌رود.

بلافاصله دنياي اطراف او (كه علي‌رغم مرگش به حيات خود ادامه داده و مي‌دهد!!!) به جنب‌وجوش مي‌افتد. مطبوعات به اظهارنظر و تحليل زندگي اين مرد مي‌پردازند و تنوع افكار و عقايد بشري را يك بار ديگر آشكار مي‌كنند «كين، مردي كه جنگ را عوايد خود قرار داده بود مرد!» و در مقابل «مردي كه براي كارگران مبارزه مي‌كرد، درگذشت!». مجلسي باشكوه براي تشييع‌جنازه او ترتيب داده شده و تقريباً همه درباره اين مرد و زندگي شخصيش صحبت مي‌كنند. گوش فرا دادن به اين گفتارها و يا خواندن روزنامه‌ها ما را در حل اين سؤال ياري نمي‌كند كه «به راستي كين چه آدمي بود؟» پس بهتر است كه به همراه نويسنده پاي صحبت نزديكان و همكاران كين (مانند همسرانش و يا دوستان مطبوعاتي او) بنشينيم و روحيات پيچيده او را (كه نمادي از روح بشر امروزي است) كشف كنيم.

مجموعه‌اي از افكار و خصلت‌هاي روحي و رواني كه بسيار متنوع و حتي متضاد هستند، پيچيدگي‌هايي كه در ذات بشر بالقوه وجود دارد و غموض اجتماع بشر امروزي آن را به صورت بالفعل درآورده و شاخ و برگ داده است. هريك از اين افراد كين را از زاويه منحصر به خود ارزيابي مي‌كنند و در اين راه از ديده‌ها و شنيده‌هاي شخصي خودشان، كمك مي‌‌گيرند. از نظر كارخانه‌داران و وامداران بزرگ و قدرتمند آمريكا او يك كمونيست تمام‌عيار است حال آنكه خود او سهم عمده‌اي در بسياري از كارخانجات و سنديكاهاي تجاري داشت!! پس چاره و گريزي نيست جز آنكه اين شناخت‌ها و كاراكترهاي مختلف از اين شخص واحد را در كنار هم قرار دهيم تا تمام زواياي پنهان و آشكار او براي ما روشن شود. مردي كه از مسافرخانه‌اي كوچك و محقر،‌ پله‌هاي ترقي را با چنان سرعتي پيمود كه به درستي او را رهبر خط‌مشي فكري مردم آمريكا معرفي مي‌كردند و از آن جالبتر اينكه با همان سرعت هم محبوبيت و نفوذ خود را از دست داد و تك و تنها در قصر مجلل (ولي غمزده‌اش) از دنيا رفت. زندگي بر پايه ماديات (پول، قدرت يا شهرت) دنياي آدم‌ها را از معنويات و ارزش‌هاي عالي و قابل اتكاي دروني خالي مي‌كند و به جاي آن پوچي و توخالي بودن را به انسان‌ها هديه مي‌دهد. اين ارزش‌هاي مادي، تنها ظاهري فريبنده دارند كه دردها و رنج‌ها و ويراني‌هاي نهاني صاحبانشان را مي‌پوشانند و افراد ساده و بي‌تكلف را دچار گمراهي مي‌كند.

زرق و برق اين زندگي‌ها شايد براي اين انسان‌هاي ناآگاه جذاب و كوركننده باشد ولي حقيقتاً نمي‌تواند دوايي براي زندگي از هم پاشيده و خالي از معنويت صاحبانشان شود تا در پناه آن فشارها و مسؤوليت‌هاي فراواني را كه به دوش دارند پشت سر گذارند و همين است كه اغلب اين افراد حسرت دوران كودكي و كانون خانوادگي گرم و محبتشان را مي‌خورند كه علي‌رغم فقر و نداري بشارت آينده‌اي پر نور و اميد را به آنان مي‌داد و چنين است كه درخلال صحبت با نزديكان كين ما پي خواهيم برد كه غنچه گل سرخ نه زنان نه فرزندانش، نه ثروت و شهرتش و نه حتي قدرت تأثيرگذاري بر افكار مردم و نفوذش (تمام آنچه را كه به دست آورده و از دست داده بود) بلكه نام سورتمه كوچكي است كه كين در كودكي، در همان مهمانخانه كوچك و محقر پدري از آن براي سواري استفاده مي‌كرد، خاطراتي از دوران ساده ولي آميخته از لذت كودكي، لذتي كه در تمام دوران نفوذ و شهرتش هرگز دوباره به دست نيامد. ولي اين داستان تنها شرح زندگي شخصي كين نيست بلكه آينده تمام‌نمايي است كه بسياري از خصوصيات جامعه آمريكا (كه همانا اخلاق سرمايه‌داري و روح پروتستاني خوانده مي‌شود ) را در آن مي‌بينيم.

شايد براي خواننده محترم اين سؤال بارها پيش آمده باشد كه افكار عمومي آمريكا چگونه بمباران تبليغاتي رسانه‌هاي سراسري (اعم از شبكه‌هاي تلويزيوني يا روزنامه‌هاي كثيرالانتشار) را به راحتي مي‌پذيرد و بر طبق اين اطلاعات حتي رأي مي‌دهد و يا برنامه‌ريزي مي‌كند!! جامعه سرمايه‌داري و با قوانين ليبراليستي (كه بر حداكثر آزادي‌هاي مفردي منجمله آزادي در توليد و رقابت تأكيد مي‌كند) فرصتي براي اقشار متوسط، كم‌درآمد و حتي ثروتمند باقي نمي‌گذارد تا با مطالعات فردي يا جمعي آگاهي خود را افزايش دهند و آلت‌دست بي‌اراده رسانه‌هاي عمومي نباشند. آنها به نوعي روزمرگي و عرفي شدن بي‌وقفه گرفتار هستند كه تنها بايد در سايه به آن به فكر درآمد، سود و اقساط ماهيانه خود باشند و نه چيز ديگر.

در جاي‌جاي داستان به وضوع اين مسأله عرض‌اندام مي‌كند كه آمريكا سرزمين پيشرفت است ولي پيشرفتي كه از وراي مبارزه‌اي بي‌امان و رقابتي نفس‌‌گير به دست آمده و حفظ آن نيز با مبارزه‌اي بي‌امان‌تر و رقابتي نفس‌گيرتر ممكن است! در اين جامعه كه اصالت سود و ارزش‌هاي مادي (در رأس آن مصرف‌گرايي و الگوهاي اجتماعي مانند مد و…) حرف اول و آخر را مي‌زنند جايي براي بازنده‌ها وجود ندارد و حدي براي پيروزي متصور نيست، پيشرفت همين لحظه به لحظه حركت و فتح قله‌هاي جديد و طبيعتاً شكست معنايي جز سكون و ايستايي ندارد. هدف انواع وسايل را توجيه مي‌كند و دستيابي به اين ارزش‌هاي برتر بشر مادي‌گرا را از هر راهي مشروعيت مي‌بخشد.

هر نوع دروغ،‌ دسيسه، خيانت و نيرنگي مجاز شمرده مي‌شود اگر كه در راه نيل به موفقيت كمكي به افراد نمايد، خواهيم ديد كه كين مردي كه در روزنامه‌هايش اخبار حقيقي و غيرجنجالي كمتر به چشم مي‌خورد، خودش قرباني دروغي آشكار (درباره ارتباط بازي جوان) شد تا هم همسرش را از دست بدهد و هم رأي‌دهندگانش را!!

او كه از طريق كوبيدن افراد با اتهام‌هاي واهي و بازي كردن با آبروي افراد به واسطه اخبار رسواكننده به شهرت و ثروت رسيده بود و از نشر كذب و اخبار دروغ پله‌هاي ترقيش را ساخته بود در جريان مبارزات فرمانداري گرفتار همين روش‌هاي منحصر به فرد شد چرا كه قوانين و عرف اجتماعي به واقع فراي افراد ايستاده و هرچقدر كه پست و رذيلانه باشد در تعيين سرنوشت افراد مؤثر است و همين عرف اجتماعي و روابط پيچيده آن است كه اثبات مي‌كند هرچقدر جوامع بزرگتر و پيشرفته‌تر باشند، آدم‌ها تنهاتر و عقب‌مانده‌تر هستند!! به همين دليل كين، مردي كه با بزرگان و قدرتمندان حشر و نشر دارد. صاحب يك دو جين از روزنامه‌هاي معتبر كشور است و از امتيازات اجتماعي بسياري سود مي‌برد مقدر است تا تنها درحالي كه همسر دومش او را ترك كرده و تلاش‌هايش براي تغيير محيط اطراف و مقاومت در برابر قوانين عرفي جامعه‌اش، به شكست منتهي شده از دنيا برود. غول تنهايي كه قدرتمندترين انسان‌ها را به زانو در مي‌آورد در اين جامعه صدها بار قدرتمندتر و راحت‌تر افراد را در كام خود مي‌كشد.

كين (يا هر فردي مانند او) وقتي به اطراف خود نگاه مي‌كند با خود چنين مي‌گويد: اينها همه شركاي من هستند، شركاي مادي، حتي همسرم نيز شريك زندگي من نيست چون ما تنها هنگام صرف صبحانه همديگر را مي‌بينيم! اگر من مرد موفقي نباشم، اگر نتوانم نيازهاي مادي‌اشان را برآورده كنم، اگر منفعتي برايشان نداشته باشم، مثل موش مرده‌اي من را دور مي‌اندازند.

فيلمنامه از سه بخش تشكيل شده است: بخش اول نمايش فيلمي مستند است درباره زندگي كين و ترقي و افولش، بخش دوم صحبت يكي از دست‌اندركاران تهيه فيلم با همكاران و همسر دوم كين كه ذهنيت خواننده را از برداشت‌هاي قسمت اول دگرگون مي‌كند و با آشكار كردن دقايق ظواهر را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد تا فكر خواننده با واقعيت تطبيق پيدا كند و در قالب داستان بگنجد و سرانجام بخش پاياني كه سورتمه دوران كودكي كين (با نام غنچه گل سرخ) به همراه ديگر وسايل اضافي خانه وي (كه همگي با قيمتي گزاف از سراسر دنيا گرد آمده و صاحبش را در دنياي ديگر تنها گذاشته‌اند) در آتش مي‌سوزد و البته بخش قابل توجهي از آنها نيز در پايان داستان به فروش مي‌رود. چرا كه متوفي قادر به انتقال آنها به مسكن جديدش نبوده است. اگر كين قادر به اين كار بود، آيا اين كار را انجام مي‌داد؟ آخرين كلماتي كه او در بستر مرگ نجوا مي‌كرد، پاسخ منفي به اين سؤال مي‌دهد چرا كه كين در بستر مرگ، سرانجام ارزش معنويات را درك كرده هرچند كه خيلي دير به اين نتيجه رسيده است. خود ما چطور؟

آيا ما هم بايد در بستر مرگ قدرت اتكاي مانند معنويات را لمس كنيم يا مي‌توانيم آن را در همين دنياي مادي‌گرا و مصرف‌‌گرا بكاويم و بجوييم؟ انتخاب با خود ماست، مي‌توانيم در پس ديوار قصرهاي مجلل با حالتي نزديك به جنون و افسردگي انتظار مرگ را بكشيم يا در قصري كه از ارزش‌‌هاي عالي بشري در درونمان ساخته‌ايم به آرامش ابدي برسيم. تنها كافي است حجاب اين زندگي مادي را كنار بزنيم تا ويراني‌هاي نفرت‌انگيزش را ببينيم و پس از به دست آوردن چنين بصيرتي دوري كردن از اين سبك زندگي كار دشواري نخواهد بود. آنگاه مي‌توانيم براي دنياي جديد برنامه‌ريزي كنيم، نسلي نو بيافرينيم و از مزاياي تمدني آميخته با معنويات بهره ببريم.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837