جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

شب مادر
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: كرت ونه‌گات جونير

هوارد دبليو كمپل جونير، كه آمريكايي است كه به واسطه مأموريت پدرش از طرف شركت جنرال الكتريك به آلمان آمده همانجا بزرگ شده، همسر آلماني اختيار كرده و درنهايت با شروع جنگ از آنجا كه نمايشنامه‌نويس موفقي بود از طرف وزارت روشنگري! و تبليغات آلمان نازي دعوت به كار شده و به عنوان متختصص تبليغات براي آمريكا، به فعاليت مشغول گشته است.

رئيس نامدارش، دكتر گوبلز از او بسيار راضي بود و فاشيست‌هاي متعصب به همراه افسران عالي‌رتبه اس‌اس از هواداران سرسخت برنامه‌هاي راديويي او بودند، غافل از اينكه كمپل جوان چند سال قبل به استخدام سرويس امنيتي آمريكا درآمده و براي آمريكا جاسوسي مي‌كند. همين امر سبب شد تا پس از پايان جنگ و فتح آلمان نازي به دست متفقين از تيرباران شدن و مرگ جان سالم به در برد هرچند در طول جنگ و پس از آن همسر جوان و زيبايش را از دست داد و به واسطه جاسوسان اسرائيلي، ناچار شد مخفيانه در منطقه‌اي كثيف واقع در نيويورك روزگار خود را بسر رساند.

دوستان آمريكايي و خانواده‌اش به خاطر فعاليت‌هاي او در راديوي آلمان و تبليغات ضد يهوديش او را طرد كردند و در مقابل اعضاي تشكل‌هاي نژادپرست و ضد يهود آمريكا سعي در جذب مجدد او به تشكل خود را داشتند حال آنكه كمپل حقيقي به يك سياستمدار كه يك نمايشنامه‌نويس حساس و آرام بود.

سرانجام پس از كش و قوس‌هاي فراوان او خود را به مأمورين اسرائيلي تسليم مي‌كند تا به اسرائيل منتقل شود و در آنجا به عنوان جنايتكار جنگي محاكمه گردد. در زنداني واقع در حيفا، شهري در كرانه باختري رود اردن، كمپل به يادآوري و بازنويسي خاطرات خود مي‌پردازد و سير حوادث و شخصيت دوگانه آدم‌هاي اطرافش را تشريح و تحليل مي‌كند.

نام كتاب از واژه‌اي از كتاب دكتر فاوست ـ گوته انتخاب شده و اشاره به شبي سياه دارد كه نيروهاي اهريمني را به دنيا آورد. شبي، كه مادر همه زشتي‌‌ها و پليدي‌هاست. شبي كه دكتر فاوست روح خود را به شيطان فروخت. كتاب به عباراتي از شرح ويراني كردن حاصور و اريحا توسط ارتش اسرائيل كه زير فرمان يوشع بن نون خدمت مي‌كردند مي‌پردازد، يعني بخشي از كتاب مقدس عهد عتيق كه كشته شدن همه جانداران (انسان‌‌ها و حيوانات و حتي گياهان) را لحظه به لحظه گزارش مي‌كند و سرانجام آن شهرهاي زيبا را كه در آتش خشم و قهر قوم بني‌اسرائيل سوختند نمايش مي‌دهد.

نويسنده با نقل حملات اين بخش از كتاب عهد عتيق و پيوند دادن آن با تصاوير و حقايقي از جهان معاصر، مانند كشتار و ويراني ارتش آلمان فاشيست در لهستان و شوروي و نابودي و قتل‌‌عام مردم شهرهاي درسدن و برلن آلمان توسط انگليسي‌‌ها ـ روس‌هاو آمريكايي‌‌ها، سعي در نمايش تشابه ميان اين حقايق دارد و اينكه تمام اين حوادث از يك منشاء و آبشخور، تغذيه مي‌شوند، از همان شب سياه، شب زاينده پليدي‌‌ها و زشتي‌‌ها، همان شب مادر! طنين اين كابوس هولناك مانند ناقوس مرگ در جاي‌جاي داستان به صدا در مي‌آيد و شباهت بي‌مانند اين جنايتكاران تاريخ بشر را بيش از پيش آشكار مي‌كند.

ارواح خبيث و خون‌آشام آزاد شده در شب مادر در جان‌‌ها و جسم‌هاي مختلف، در نقاط مختلف جهان، از هر قوم و جنسيتي در ستاندن جان آدم‌‌ها با يكديگر رقابت مي‌كنند و گوي سبقت را از يكديگر مي‌ربايند. كابوس فوق به صورت تمثيل‌‌ها و تصاوير گوناگون به نمايش در مي‌آيد.

ماشين تحريري كه در زندان حيفا به كمپل داده شده تا زندگي خود را به رشته نگارش درآورد، در آلمان نازي مورد استفاده قرار مي‌گرفته و نمونه بارز مثل معروف «ارث خرس مرده به كفتار مي‌رسد» است يا علاقه شديد هيتلر و گوبلز به سخنراني آبراهام لينكلن در گيتسبرگ، طرح سه‌گانه روي شيشه‌‌ها (صليب شكسته، دامن و چكش و ستاره پنج پر داوود!!) عكس روي جلد مجله لايف يعني فون براون كه در زمان جنگ براي آلمان‌‌ها موشك مي‌ساخت و پس از آن براي آمريكايي‌‌ها، طرح يونيفرم ضد يهود كمپل كه بجاي ستاره پنج پر، ستاره شش پر پرچم اسرائيل را دارد، رفتار مشابه و يكسان مأموران آمريكايي و افسران گشتاپو هنگام هجوم به خانه متهمان و محكومان و... كمپل قهرمان داستان بيمار نيست بلكه جهان اطراف او بيمار است.

او در اين جهان ديوانه و پر تلاطم كه بيماري شيزوفرني در آن بسيار رايج است!! همچون كاهي در ميان باد و غريقي در ميان امواج بالا و پايين مي‌رود و از خود اختياري ندارد، گويي جهان اطراف، پرده نمايشنامه‌اي است كه از پيش نوشته شده و او در آن نقش بازيگري را ايفا مي‌كند. نمايشنامه‌اي سياه! و نمايشنامه‌نويسي مجنون!!! او را كه خود نمايشنامه‌نويس موفقي بوده به بازي ميگيرد و اختيار را از او سلب مي‌كند و محاكمه كمپل و محاكمه‌اي كه او بر آن اصرار دارد، محاكمه همين جهان بيمار است و مي‌دانيم كه جهان خوش ندارد و شجاعت ندارد تا در آيينه‌اي كه در فرا روي او قرار داده‌اند نگاه كند و به همين دليل محاكمه‌اي هم رخ نمي‌دهد .

سرانجام مسأله اصلي داستان كه هويت آدم‌هاست. همه آدم‌هاي داستان دو يا بيش از دو شخصيت دارند؛ كمپل، نمايشنامه‌نويسي آرام و با احساس كه در رأس سازمان تبليغاتي يكي از جنايتكارترين حكومت‌هاي تاريخ بشريت قرار گرفته، هاينتس دوست و همكارش كه در پس زندگي به ظاهر موفق و زناشويي، موتورسيكلت خودش را بر همسرش ترجيح مي‌دهد و يا پدرزنش كه در ظاهر از او تنفر دارد چرا كه آرزو داشته دخترش همسر يك افسر اس‌اس مي‌شود! ولي در باطن به كمپل عشق مي‌ورزد چون هر آنچه كه باعث مي‌شود تا او از نازي بودن و از رفتار و كردارش به عنوان نازي خجالت نكشد را نه از هيتلر، گوبلز، هيملر، بورمان و... كه از كمپل آموخته است!

و در اينجا اين پرسش اساسي مطرح است: اينان كدام‌يك از اين دو شخصيت هستند؛ يكي؟ هر دو؟ هيچ‌كدام؟ كدام‌يك هستند؟ مورت و نه‌گات در مقدمه كتابش به اين سؤال چنين پاسخ مي‌دهد. ما همان چيزي هستيم كه به آن تظاهر مي‌كنيم، پس بايد هركس مراقب باشد كه به چه چيزي تظاهر مي‌كند. پاسخ شما چيست؟

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837