جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  10/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

چايخانه
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: لائوشي
منبع: حسين مقدم

نمايشنامه اي است كه در سه پرده متوالي به تشريح فضاي سياسي- اقتصادي-اجتماعي چين مي پردازد همان فضاي سه گانهاي كه راه را بر انقلاب خلق چين به رهبري مائو تسونگ و حزب كمونيست گشود .

هر يك از پرده ها ي سه گانه نمايشنامه ، در برگزيده يك برهه خاص زماني است كه در كل حد فاصلي در حدود 50 سال را در بر ميگيرد ، حد فاصل پس از جنگ ترياك تا به قدرت رسيدن حزب به اصطلاح ملي گراي كومينانگ .

در پرده اول ما فضاي سه بعدي حاكم بر دوره پس از جنگ ترياك را با جزئيات كامل در برابر خود ميبينم . جنگ ترياك كه ميان نيروهاي انگليسي و ارتش امپراطوري چين دست نشانده عوامل انگليسي و نيروهاي اصلاح طلب و جنبشهاي مردمي چين رخ داده بود، با شكست جنبش و قدرت و ثبات يافتن بيش از پيش انگلستان در چين همراه بود .

تجار انگليسي و و كمپاني هاي كشتيراني انگلستان با دامن زدن به كشت و استعمال ترياك از يك سمت سودهاي كلان تجاري به جيب مي زنند و از سوي ديگر جامعه چين را ( كه در فقر و ناآگاهي دست و پا مي زند) در آتش اين بلاي خانمانسوز ، مي سوزانند.

درباريان فاسد و سود جو نيز در اين غارت چپاول سرزمين چين (غارتي مادي و انساني ) به عنوان شر كاء خرده پا، انجام وظيفه مي كردند و از امپراطور جوان كه تحت تعليم و مراقبت همين درباريان تربيت شده بود، به عنوان ابزاري براي خدمت به اربابان انگليسي و چنگ انداختن بر منابع عظيم كشور سود مي برد.

فقر و تنگدستي جامعه ، عظيم چين كه از بيسوادي و اعتبار نيز رنج مي بردند و توسط انگلستان و دست نشانده هاي درباريش ، از نعمت هاي وسيع كشور خود محروم شده بو دند، بار ديگر پايه ريز جنبش هاي انقلابي شد .

در چنين فضائي آميخته با فقر-فساد- اعتياد و نا آگاهي كه جامعه چين در آن بسر مي برد، حزب كمونيست چين پا به عرصه وجود نهاد و از ميان كودكان گرسنه ، دهقانان فقير و دختران خردسال به فروش رفته ، پياده نظام انقلاب و كميسر هاي انقلابي و جان بر كف آينده خود را سازماندهي كرد .

كودكان خردسال كه براي اعلام فروشي بودنشان شانه اي از ني خيزان را به موهايشان مي بافتند ، براي خلاص كردن نسل آينده از اين ني خيزان به مردان و زنان انقلابي تبديل شدند كه هسته مركزي كميسريهاي خلق را در بر مي گرفت.

مبلغاني متعصب و با اراده و انقلابيوني جان بركف كه در شمايل سرخ كميسري ، دهقانان را با آموزشهاي سياسي و نظامي براي براندازي نظام فاسد و پوسيده امپراطوري چين و بيرون ريختن انگلستان از خاك سرزمينشان ، آماده كردند و سر انجام يكي از بزرگترين انقلابهاي قرن بيستم را به پيروزي رساندند.

در پرده دوم ما فضاي سه گانه حاكم بر كشور به هنگام حمله نظامي ارتش ژاپن را خواهيم ديد . پيش از آغاز جنگ جهاني دوم و حمله ارتش ژاپن به خاك چين كه با كشتارهاي عظيم و وحشيانه مردم چين همراه بود، با مرگ امپراطور، يوان شيكاي ، فرماندهان نظامي و منتقدان درباري در تلاش نا فرجام براي كسب قدرت مطلقه ، كشور چين را درگير جنگي داخلي كردند. جنگي كه سالها به طول انجاميد و با نابود كردن بسياري از منابع مادي و انساني چين ، مقدماتي تهاجم پيروزمندانه ارتش ژاپن را فراهم كرد .

شرايط اقتصادي و معيشتي طبقه متوسط شهري و دهقانان روستايي و به وضوح در حال سقوط است و آنچه در پرده دوم جلب نظر مي كند اين است كه در چنين فضايي بي نظمي و هرج و مرج به بلاهاي قبلي مردم چين افزوده شد و دهقانان و خرده كاسبان شهري ناچارند كه براي حفظ خود و خانواده اشان و مراقبت ملك و دارايشان در مقابل حكومت ملوك الطوايفي ايجاد شده بيش از پيش تلاش كنند و ننگ و ذلت را به جان بخرند . تلاشي كه در اثر سقوط شرايط اقتصادي و جنگ داخلي فرسايشي روز به روز بيشتر رنگ مي بازد و جاي خود را به ياس و تسليم مي دهد .

سرانجام نقطه عطف اين چرخه فاسد كه پس از خروج ارتش ژاپن و قدرت يافتن چيان كاي چك روي مي دهد و شرايط آن در پرده سوم (آخر) به نمايش در آمده است اربابان تازه به دوران رسيده و نوكيسه جديد كه بيش از اعيان زاده هاي قبل و بي كاره و درباريان فاسد و نوكر صفت براي رسيدن به مواهب زندگي حرص و طمع از خود نشان مي دهند ، فقر و فساد را به نهايت ممكن رسانده و شرايط سه گانه (اجتماعي ،سياسي، اقتصادي) را از هر نظر براي ظهور و پيروزي انقلاب خلق چين ايجاد مي كنند .

اين اربابان نوكيسه كه در قامت حزب كومينتانگ( يا همان حزب ملي گرايي چين ) ظهور يافته بودند براي اثبات توانايي و لياقت خود به انگلستان و سرعت غارت و چپاول كشور افزودند و با يورشي همه جانبه به سنتهاي اجتماعي و قوانين فرهنگي و ديني چين جز تكميل پروژه انهدام دروني و فرهنگي جامعه چين نبود بشكه باروت انقلاب را منفجر كردند.

در آن لحظه كه فرهنگ غني و پرمايه چين و انديشه فلسفي و مذهبي برخواسته از آن در حال انهدام بود، مردم چين چاره اي نداشتند جز آنكه براي چين ماندن و چيني مردنشان ، دست به اسلحه ببرند . اين لحظه به زيبايي در پايان پرده سوم به نماش در آمده است ، تا جايي كه بناست تا چاي خانه ، اين نهاد بجاي مانده از جامعه سنتي چين و در واقع مظهر و سمبل روابط اجتماعي و فرهنگ چين تبديل به مركز فساد ، براي افسران انگليسي و اعضاي حزب كومينتانگ شود!

در همين لحظه سرنوشت ساز است كه انقلاب خلق شعله ور مي گردد، انقلابي كه نظام منحط و عقب مانده و وابسته به بيگانگان را از ميان برداشت و چين نوين را كه اينك يكي از چهار قدرت اقتصادي جهان است متولد كرد؛ انقلابي كه از خلق تحقير شده و گرفتار فقر ، اعتياد و و نا آگاهي ملتي ساخت كه اينك نه تنها در فكر فرمانروايي بر آسياست كه آرزوي قدرت نمايي در جهان و تبديل شدن به برترين قطب اقتصادي در كره خاكي ما را در سر مي پروراند .

چرا چايخانه براي نمايش اين تحولات سه بعدي ( اقتصادي ،سياسي ،اجتماعي) از سوي نويسنده انتخاب شده است ؟ در پاسخ بايد گفت كه چايخانه تنها يك مكان عمومي نبوده بلكه مكاني بر خواسته از فرهنگ و سنت چين است كه همه اقشار جامعه چين را در بر ميگرفت در واقع سعي شده تا هر كدام از طبقات و اقشار مختلف جامعه چين با نماينده و سمبلي به تصويركشيده شود و قوانين اجتماعي ، روابط سياسي و سنن فرهنگي هر يك تشريح گردد. تشريح و تجزيه و تحليل شخصيت اين افراد كه نماينده قشر خاص خود هستند و هر يك مانند بازيگري در قسمتي از داستان تغيير و تحول كشور چين نقش آفريني مي كنند از جايگاه و اهميت بالايي برخوردار است .

در حقيقت مي توان گفت از آن جا كه ( آدمهاي گوناگوني با شخصيتها و ديدگاهاي مختلف در چاي خانه رفت و آمد داشتند ، چايخانه تبلوري از جامعه بود برا ين نمايش تحولات 50 ساله تاريخ چين بسيار مناسب بوده است مسأله مهم ديگري كه به چشم مي آيد ، تنوع شخصيت هاست كه در ظاهر امر امكان پديد آوردن هسته مركزي را متشكل مي كنند. براي حل اين مشكل نويسنده از چهار روش سود برده است .

1) شخصيتهاي اصلي در تمام پرده ها حضور دارند و همراه با نمايشنامه پير ميشوند . اين شخصيتهاي اصلي به داستان مركزيتي مي بخشند واز سرگرداني نجاتش مي دهند و نمايش را هدايت مي كنند .

2) اين كه بسياري از پسرها ، شغلهاي پدرشان را ادامه مي دهند( مانند پسر ليوي آبله رو كه مانند پدرش دلال انسان است!) به نمايش يكپارچكي مي بخشد .اين مطلب در مورد وانگ ليفا ، صاحب چايخانه ساده تر است، زيرا او در پرده اول نقش پسري 23 را ايفا ميكند و در پرده آخر ، نقش پدري پير را .

3) شخصيتها آزاد هستند تا در معرفي خود از گفتار و كردار خود سود بردند ، گفتار و كرداري كه بر خواسته از قوامنين فرهنگي و اجتماعي قشري است كه اين افراد به آن تعلق دارد . اين اشخاص با گفتار و كردار خود هم خود را معرفي مي كنند و هم بيان حقايق اجتماعي مي پردازند مانند آشپز مينگ به سمت آشپزي زندان ، بيانگر اين است كه در آن زمان تعداد زيادي از مردم به زندان مي ا فتند.

4) شخصي تهاي فرعي وارد صحنه مي شود و بنا به ضرورت خارج مي شوند . نويسنده براي نمايش اين پهنه طولاني از ميان ( در مورد 50 سال) به عمد از محدود كردن داستان در ماجراي شور بختي شخصيت هاي نمايش و گرايششان به انقلاب ، خود داراي مي كند و به اين ترتيب نمايش در بر گيرنده برهه اي طولاني را به سر انجام مي رساند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837