جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

قيام در اردوگاه مرگ تربلينكا
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: ژان فرانسوا اشتاينر
منبع: بابك كياني

هنگامي كه حزب ناسيونال سوسياليست آلمان به رهبري آدولف هيتلر و گريگوري اشترا سر بر شيرازه قدرت چنگ انداخت و با انواع ترفند ها سر انجام رهبرانش را راهي رايشتاك كرد، فصلي نوين در آينده اروپا رقم زد از پس افكار نژاد پرستانه ، شوونيسمي و ريسيمي حزب حاكم، فاشيسم آلمان نازي و امپرا طوري رايش سوم پا به عرصه وجود نهاد كه قاره سرسبز و ثروتمند اروپا را به خاك و خون كشيد و ميليونها انسان را قرباني انديشه هاي ماليخوليايي خود نمود در اين ميان اقليت يهوديان اروپايي يكي از اولين شكارهاي اين جانوران درنده و مخوف بودند.

در آلمان- هلند و خصوصا لهستان ( كه يكي از مهمترين مراكز تجمع يهوديان به شمار مي آمد) ار دوگاههاي كار اجباري ويژه يهوديان ترتيب داده شد . شهروندان يهودي در زيرشلاق فاتحان اوليه نبرد در اين جهنم هاي مجسم كار مي كردند، شكنجه مي شدند و در نهايت يا از گرسنگي و حمله هاي وحشيانه اربابان آلمانيشان جان مي سپرند يا دسته جمعي راهي اتاقهاي گاز مي شدند. مخوف ترين اردوگهاهاي كار اجباري يهوديان ، اردوگاه آشوييتس( كه در لهستان واقع است و حتي اسمش لرزه بر اندام انسان مي اندازد) و قرارگاه مرگ تربلينكا محسوب مي شود و نام كتاب را نويسنده از همين قرار گاه مرگ به عاريت گرفته است.

براي بررسي روند شكل گيري انديشه هاي ژان فرانسوا اشتاينر در اين كتاب و روشي كه او براي بيان حقايق اين اردوگاهها در نظر گرفته است . بايد اندكي به عقب تر بر گرديم. در زمان دادرسي مشهور ترين جلادان آلمان نازي و محاكمه طراحان بر جسته اردوگاههاي كار اجباري ( نظير آيشمن، هيملر يا بدرمان) يهوديان جهان همواره از خود مي پرسيدند كه چرا پدران و اجدادشان اجازه دادند تا آنها را گوسفند وار به قتلگاه ببرند!؟ اين سئوال همه جا ( چه در نورنبرگ آلمان يا هيفاي فلسطين اشغالي كه محاكمه آيشمن در اين مكان انجام شد) در هر مكان و زمان مطرح بود ه است.

پاسخ اين سئوال را بايد در نظم حاكم بر اردوگاهها ( كه به دقت توسط سازمان امنيتي فاشيست ها يعني اس اس) طراحي شده بود يافت؛ در سايه اين نظم وحشتناك تمام ملل و اقوام مغلوب، وضعيتي مشابه داشتند. پس از جنگ گروهي از جامعه شناسان و روانشناسان تحقيقات وسيعي درباره جو و فضاي رواني اين اردوگاهها ( كه امكان هر مقاومتي را از قربانيان سلب مي كرد) انجام دادند. اما تمام اين تحقيقات علمي از ديدگاه اشتاينر كه بخشي از خانواده خودش نيز جزو قربانيان اين اردوگاهها بودند تنها يك بعد از حقايق را آشكار مي كند و به تنهايي قادر به توضيح مطلب نيست .

او چاره اي نداشت جز آنكه حقايق را ازروبرو بنگرد ودراين راه انبوهي از مدارك مستند( شامل مصاحبه ها، نامه ها، و ياداشتهاي زندانيان اردوگاهها) را گرد آورد. اشتانيز تصميم گرفت يا تا عمق و نهايت خجالت و سر افكندگي قومش پيش رود يا لكه ننگ بزدلي و آدم فروشي را كه بر پيشاني اجدادش زده شده بود براي هميشه بزدايد و پيروزي اين در همينجاست كه تنها به حقيقت اعتماد كرد و پنهانكاري و احتياط اقوامش را به دور انداخت.

به دليل همين شهامت در بازگويي حقيقت است كه در قلب داستان و كانون توجه خوانند گان، يگان« مونور كو متندو» در صحنه سازي بديع وواضع تشريح مي شود. اين يگان كه در اصل از يهوديان ورشو تر كيب يافته بود، در بر گيرنده هزاران يهودي بود كه زير فرمان آلمانيها و در كادر مراقبت محافظان اكراين ، عمليت قتل عام و باز گرفتن اشياء متعلق به يهوديان را كه اردوگاه به خاطر آنان نظم و نسخ يافته بود ، انجام مي دادند!!

حال اين سئوال اساسي مطرح است كه چگونه اي عده اي حاضر شدند با كشتن برادران و خواهران هم خون خود به حيات ادامه دهند!؟ هر چند تعدادي از يهوديان مرگ و خودكشي را بر قتل عام هم نوعان خود ترجيح دادند ولي آيا تنها جو و فضاي رواني حاكم بر اردوگاهها سبب پذيرش و انجام اين جنايات توسط اكثريت مي شد؟

در اين لحظه است كه كتاب حاضر مي درخشد و از طريق تشريح و توضيح مستند و صحيح وقايعي كه رخ داده است اين روانشناسي بي پايه را كنار مي گذارد. در دنياي زيبا و روشن ما !! مجموعه افرادي كه با وجود پراكندگي قومي نژادي- جغرافيايي و... در شرايط مشابهي زندگي مي كنند چاره اي ندارند جز آنكه براي بقاي خويش هم نوعان خود را نابود كنند. دنياي مدرن ما در حقيقت جنگلي بزرگ و پيچيده است كه در آن قوي، ضعيف را مي بلعد . آنچه كه اشتاينر در كتاب فوق قصد تقبيح و مترود كردنش را داشته در روزگار ما ( با لباس ديگر و البته صد مرتبه خطر ناك تر و فراگير تر) به حياط خود ادامه مي دهد و در خيل عظيم انسانهاي بي گناه ، قربانيان خود را مي جويد.

قدرتمندان حريص كه از هر وسيله اي براي اعمال فراگير تر و كامل تر قدرت خود بر زير دستانشان سود مي برند در پس بمباراني از تبليغات دروغين ، رنگ و لعاب هاي فريبنده و اهرمهاي نا مرئي درزيراين فشارهاي ديوانه وار ( كه حريم خصوصي و تفكر فردي و شخصيت مستقلش را مورد هجوم خود قرار داده) دست و پا مي زند. انسان امروزي تا لبه پرتگاه نيستي و نابودي پيش رفته، پر تگاهي منتهي به ماشينيسم كامل و نابودي بشريت. پر تگاهي منتهي به دنياي كامپيوترهاي برنامه ريزي شده كه همه چيزشان( حتي احساس و ادراكشان) كنترل شده ودر زير سلطه اربابان قرار دارد اين همان حد فكري كنترل شده اي است كه طليعه آن را در اردوگاههاي كار اجباري مي بينيم.

هر كس در خلوت خودش مي گفت: « اگرمن سر باز زنم، افراد ديگري اين وظيفه را انجام خواهند داد و من بخاطر هيچ خواهم مرد» هر كس پيش بيني مي كرد كه ديگران اطاعت خواهند كرد از اين رو مي كوشيد مانند ديگران سر فرود آورد. حال كه اشتاينر ريشه هاي اين ضعيف النفس و انفعال را در اجدادش باز شكافي مي كند در ادمه روند داستان سير تحولي كه حاصل از انديشه هاي رهايي بخش و آزادي خواهانه اش است را به نمايش مي گذارد .

هنر آلماني ها و همه استيلا گراني كه به استقلال وهويت مستقل انسانها يورش مي آورند در تقابل با خود آگاهي جمعي انسانهاست . انسانهايي كه به صورت ناخود آگاه و در جهل كامل درباره حقوق و ارزش خود زندگي مي كنند ( و آندره ژيد در اين حالت آنها را رديف مي خواند) هنگامي كه به خود آگاهي رسيدند براي حفظ حقوق واستقلال خود با چنگ ودندان مبارزه خواهند كرد ودست اتحاد به همنوعان خود خواهند داد وبه روايت ژيد تبديل به دست خواهند شد.

بدين ترتيب بشر امروزي قدرت مقاومت و مبارزه پيدا مي كند و در لواي دسته هايي متشكل از خواهران و برادرانش براي اصلاح دنياي جهنمي اطراف خود قيام مي كند ، خواهران و برادراني كه تا ديروز ، درعالم نا آگاهي قتل وعامشان مي كرد! اشتاينر پس از مرحله حفيض غم انگيزي كه بدون هيچگونه پنهان كاري در نخستين قسمت كتاب توصيف كرده است ، ما را در مقابل يك صعود فوق العاده بنظاره مي خواند، سمبلي از يورش بشر آگاه فردا در قالب دسته هايي منسجم وبه قصد باز يافتن حقوق و استقلال خود ورفع سلطه و استيلاي اربابان ديروز سير تحول روحي و فكري زندانيان در جهت نيل به خود آگاهي جمعي درست در جهت عكس تسليم و رضاست .

همانگونه كه در بخش اول خواهيم ديد كه وجود چند بزدل وبي شهامت چگونه سبب مي شود تا يكرديف نا آگاه از انسانها همگي رفتاري بي شهامت در پيش گيرند در مرحله دوم وجود چند قهرمان سبب مي شود تا تمام دسته هاي آگاه، اعتماد متقابل خود را از سر گيرند و شجاعت و تهور خود را دوباره باز يابند.همبستگي ابتدا از كوشش چند تن كه براي جلوگيري از خود كشي ها به كار بردند پديد آمد، بعد كميته هايي براي فرار ترتيب داده شد و سرانجام طرح قيام مسلحانه ريخته شد. از آن لحظه به بعد زندانيان در عرصه شهامت و فداكاري بر هم سبقت مي گرفتند و به رقابت بر مي خواستند.

يهوديان كه در يگان موندر كوماندو حضور داشتند علي رغم بر خورداري از برخي امتيازات به ياري برادران همنوع برخواستند وخطرهاي بزرگي را به جان خريدند و... در وراي اين خود آگاهي ، بشر جديد متولد شده بود ، بشري كه در قالب زندانيان يهودي براي كشتن اربابان آلماني واستيلا گر خود وخلاص شدن از چنگ بردگي اين اربابان( كه تا ديروز جز اطاعت و بندگي چيزي از آنها نديده بودند) بي تابي مي كرد.

نه فقط كميته مركزي قيام بلكه بخش عظيم زندانيان چنان فداكاري را به حد كمال رساندند وبي سرو صدا چون قهرمانان رفتار كردند كه نسبت دادن حالت تسليم و رضا به آنها خطا يي بيش نيست. شكست نهايي و ظاهري آنان در مقابل جلادان ناشي يك ضعف روحي نيست بلكه نويسنده بوضوح نشان مي دهد كه اين شكست ناشي از او ضاع واحوال محيط است .

زباني كه نويسنده براي نقل داستان در نظر گرفته بسيار ساده وروان است و در عين حال با لحني سرد وحتي شوخي هايي تلخ داستان را نقل مي كند ، اشتاينر با چنين لحني دنيا ي فاقد انسانيت را توصيف مي كند در حالي در همين دنيا ، پاي زندگي انسانها در ميان است !! اوميخواسته همراه با خواننده خود نيز بياموزد و درعين حال بفهماند . پرتره اي زنده و پويا از وضعيت امروز ما و روز گارمان كه در عين كريه و زشت بودن بخاطر نوري بر خواسته از طليعه سپيده دم فردا، زيبا جلوه مي كند !!

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837