ناهيد طباطبايى را از كتاب هايى مانند بانو و جوانى خويش و يا حضور آبى مينا مى شناسيم. او كه تا به امروز در اعم داستان هايش به دنبال ايجاد حال و هوا و سبكى مختص به خود بوده است در آخرين مجموعه داستان خود يعنى «برف و نرگس» به اين روند ادامه داده و مخاطب مى تواند حال و هواى بسيار از آثار گذشته اين نويسنده را در آن درك كند.
برف و نرگس مجموعه اى مشتمل بر يازده داستان كوتاه است كه چندى پيش توسط انتشارات قطره منتشر شد. ناهيد طباطبايى در اين مجموعه با خلق داستان هايى كه حال و هواى زندگى شهرى، زنان ميانسال كارمند و روابط خانوادگى طبقه متوسط در آن روايت شده است، داستان هايى اصول مند را در اختيار ما قرار داده است. در عين حال دنياى طباطبايى چه در اين مجموعه و چه در ساير آثارش، جهانى پيچيده نيست، بلكه كشف لحظاتى خلسه آور، توهم زا و يا حتى شاعرانه، موجب مى شود تا داستان هاى او در عين ملموس بودن، ضربه اى كوچك را به خواننده خود وارد كنند.
براى گزارشى كوتاه از اين مجموعه دو محور اصلى را در نظر مى گيريم. _ طباطبايى در برف و نرگس، از فضاهايى مى نويسد كه در بسيارى از آنها، مقوله ميانسالى و به طور كلى درك سپرى شدن عمر، نقش پررنگى دارد. آدم هاى وى در شرايط و مكان هاى مختلف به دليل روح مكاشفه گونه اى كه در آ نها وجود دارد، با روايت عناصر پيرامون خود به عنوان مصاديقى از زمان، خود را در ميان آنها تنها ديده و به ناگاه دچار توهم و يا ترس مى شوند. اين رويكرد كه در اعم آثار طباطبايى قابل مشاهده است به دو شكل نمود پيدا مى كند. نخست، اين كه نويسنده با از بين بردن ذهنى گرايى بيش از حد و روايت انتزاعى، شخصيت خود را به رئاليسم هاى بيرونى و درونى پايبند مى كند. به همين دليل اين شخصيت حتى زمانى كه در حال بازيافت و يا بازآفرينى ادراك هاى ذهنى خود است، دچار فراروى از رئاليسم زندگى خود نشده و به هيچ عنوان دچار تداعى ها و يا كابوس هايى ذهنى تودرتو نمى شود.
پس اين رويه رئاليستى كه بيرون و درون ذهن قهرمان را يكسان مى نماياند، در جايى متوقف شده و از مولفه اى به نام گذشت زمان او احساس مى كند، در اين وضعيت او ترسى را كه در ذات وى نهادينه شده، آشكار كرده و به دنبال پشتوانه و يا تكيه گاهى براى پنهان كردن و يا دور كردن اين ترس مى گردد. اين مولفه دوم، يعنى پشتوانه، اغلب ظاهرى بيرونى دارد كه مى تواند فرزند، شوهر، همسر و در عميق ترين حالت مرگ باشد. پس مى توان چارچوب اصلى داستان هاى برف و نرگس را آدم هايى دانست كه به دنبال روزمرگى مى گردند تا روند گذشت زمان را از ياد ببرند.
|