جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

زوال انديشه سياسي، گفتار در مباني نظري، انحطاط ايران
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: دكتر سيد جواد طباطبايي
منبع: حسين مقدم

هنگامي كه تاريخ ايران باستان را از نظر مي گذرانيم و با امپراطوريهاي ماد( فاتح نينوا و شهسواران پيروز نبرد با آشوريها )، پارسي( كوروش هخامنشي، شاه شاهان و داريوش كبير) و البته پارت ( اشكانيان كه سد بي مانندي در برابر لژيونهاي امپراطوري روم بنا كرده بودند) آشنا مي شويم.

همواره اين سئوال تلخ را در جان خود مزه مزه مي كنيم كه چگونه ايراني به آن عظمت كه مهد تمدن و بستر بزرگترين امپراطوريهاي تاريخ خوانده مي شد راه انحطاط را پيمود و در سراشيبي تند سقوط ودر تند باد هجوم پي در پي اقوام بدوي (همچون اعراب- مغولان يا قوم افغان ) نه تنها بارها و بارها استقلال سياسي اش را از دست داد بلكه كرسي بلند و صندلي رفيع خود در جايگاه انديشه بستري را نيز برباد رفته يافت.

در پي چنين حوادث تلخي نخبگان ايراني كه در تمام دوران ايران باستان براي پرباركردن انديشه مولد ايراني در مقام مظهرو سمبل انديشه شرقي مي كوشيدند، با ظهور اربابان نيرومندشان تبديل به مفسرين و شارحان نظام حكومتي جديد و خدمتگزاران اقوام و اديان تازه به قدرت رسيده گشتند و هر چند در جدالي سنگين ، اين اربابان بربر را مقهور عظمت و غناي فرهنگي خويش ساختند ولي در نهايت در مقام خدمتگزاران و معلمان اين پادشاهان و اميران تازه كار، انديشه پيشرو و مواد خويش را از دست دادند و بيش از آنكه به آموختن و تكميل خود بپردازند، به شاگردان والامقام خود درس اخلاق و حكومت دادند تا سكوني مهلك را بر انديشه ايران زمين تحميل نمايند.

در اين ميان هرچند ايرانيان سرانجام خود را از بند بندگي خلافت عربي و امپراطوري مغول آزاد ساختند اما ايستايي و سكون انديشه سياسي هرگز دامان ايران و ايراني را رها نساخت و چنانكه خواهد آمده رشته اي متوالي از عوامل سياسي- اجتماعي و فرهنگي( همانند هجوم اقوام بيگانه كه انديشه ايراني را در مقام مدافع و ايستا قرارمي داد و يا جايگزين شوي اخلاق عرفان گرايي ضد دنيوي كه نمي توانست معشوق و آلترناتيوي قوي براي رشد انديشه سياسي و امور دنيوي باشد!!...) سبب ركود و در نهايت زوال انديشه سياسي را فراهم آورده از اين رو زوال انديشه و بويژه زوال انديشه سياسي كه موضوع كتاب حاضر است از مهمترين مقولات تاريخ و تاريخ انديشه سياسي ايران محسوب مي شود كه متاسفانه همانگونه كه دكتر طباطبايي در ديباچه كتاب حاضر به اين امر اشاره كرده اند ، تا به اين لحظه مورد مطالعه و پژوهشهاي دقيق و موشكافانه قرار نگرفته است.

كتاب از سه بخش مجزا تشكيل شده است و در مجموع 11 فصل را در بر مي گيرد. در بخش نخست خواننده با مفاهيم سياست در انديشه يوناني ، نظام دموكراسي شهري يونان(كه تاريخ نويسان از آن به عنوان police ياد كرده اند) .و چگونگي تحول انديشه سياسي به دنبال آغاز بحرانهاي دامنه دار در ساختار نظام شهري يونان آشنا مي شود.

ما در اين فصل اتمسفر اجمالي بستري كه دموكراسي شورايي آتن را در مقابل حكومت خودكامه و اتوكراسي اسپارتيان متولد كرد. و علم فلسفه سياسي را پروراند آشنا مي شويم.نقطه عطفي در تاريخ انديشه سياسي يونان كه با سقراط آغاز شد، با افلاطون بسط يافت ودر نهايت توسط معلم اول ( ارسطو ) دچار تحول و تغييراتي اصلاح طلبانه گشت از آرمانشهر افلاطون- سقراط و نظريه فيلسوف شاهي اين دو به فلسفه سياسي رئاليستي ارسطو منتهي شد كه به توان بشريت و شرايط اجتماعي- سياسي و فرهنگي موجود بيش از پيش توجه مي كرد، به طوري كه در ميان شيوه هاي حكومتي اسكندر كبير( شاگرد شهير ارسطو) و بنيادهاي نظري معلم اول( كه در كتابهاي مهمش مانند سياست و اخلاق نيكوخامسي تشريح شده است ) گسستي عظيم وجود داشت.

مطالعه اين فصل از تاريخ انديشه سياسي يونان داراي اهميت فراوان است چرا كه انديشه سياسي فيلسوفان دوره اسلامي ( همانند فارابي- ملاصدرا و يا خواجه نظام الملك) ، چنانكه خواهد آمد به دنبال ترجمه نوشته هاي فيلسوفان يوناني به عربي و با تاملي در اين نوشته ها آغاز شد واز مجراي بسط آن در فلسفه هاي سياسي اديان سامي ( مسيحي و يهودي ) و البته فلسفه سياسي اسلامي به شالوده اي براي تمدن هاي دوران قديم و پس از جنبش نوزايش براي دوران جديد در مغرب زمين تبديل شده در حقيقت بايد گفت كه بسط فلسفه سياسي در دوره اسلامي، دوره اي از سنت دراز آهنگ انديشه فلسفي( به معناي انديشه عقلاني مستقل از ارزشهاي ديني و اسطوره اي ) است كه در يونان آغاز گشت.

دكتر طباطبايي با مطرح كردن بحث درباره زايش انديشه سياسي و فلسفه سياسي در يونان راه را بر شناسايي و دگرگونيهاي بنيادين مفاهيم انديشه سياسي در انتقال فلسفه سياسي يونان به دوره اسلامي گشوده است. مي دانيم كه هر فرهنگ و تمدن بر بنياد نظامي از انديشه خودورزانه و مفاهيمي استوار مي شود كه سنگهاي بناي آن هستند. در مباحث بخش دوم كتاب، خواهيم ديد كه عدم انتقال برخي از مفاهيم فلسفه يوناني ( كه در بخش نخست تشريح شد) به دوره اسلامي يا فقدان آن مفاهيم در فلسفه سياسي دوران اسلامي راه براي برخي از دگرگونيهاي بنيادين بسته است.

به روايتي برخلاف مغرب زمين هزاره سده ميانه( قرون وسطي) آن پيش از نوزايش انديشه ( رنسانس- انقلاب صنعتي) قرار داشت، دوره اسلامي با نوزايش در نخستين سده ها آغاز شد( همراه آشنايي با مفاهيم فلسفه يوناني و ترجمه هاي عربي) و با انحطاط سياسي- تاريخي و زوال انديشه سده هاي ميانه به دنبال آن خواهد آمد كه به اعتقاد دكتر طباطبايي در قالب هاي مختلف تا به امروز ادامه دارد اما در فصول چهار و پنج و شش از بخش دوم دگرگونيهاي تاريخ و تاريخ انديشه، از فروپاشي شاهنشاهي ساساني ( اين مظهر انديشه ايرانشهري ) تا سقوط ايران به دنبال يورش مغولان را مورد مطالعه قرار خواهيم داد، يعني دوراني كه با سكوتي 20 ساله آغاز گشت و از درون همين عزلت طولاني عصر زرين فرهنگ ايران را خلق كرد و سرانجام با يورش مغولان سده هايي آغاز شد كه بايد آن سده ها را قرون وسطي ايران خواند.

در تقابل با خلافت عربي و آداب قبيله اي و بدوي تازيان، ايرانيان به پيكاري همه جانبه ( از جنبش هاي اجتماعي تا مبارزات فكري ) دست زدندكه با به قدرت رسيدن تركان سلجوقي- غزنوي و در نهايت با هجوم مغولان نتيجه تمام اين مبارزات فكري بر باد رفت و فلسفه اسلامي ناقص الخلقه اي كه از بسياري كتاب ها و مفاهيم فلسفه مادر ( يوناني ) محروم بود و اخلاق عارفانه و عزلت نشين اين دوران پر آشوب كه خود را بر هر گونه تحول فكري بستند و گسست شرق عرفاني و مغرب زمين عقلاني را تجسم كامل بخشيدند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837