جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

پاگرد
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: محمد حسن شهسوارى
منبع: فرشته احمدى

ايست! اينجا پاگرد است. قبل از بالا يا پايين رفتن از پله ها كمى مكث مى كنيم تا آ دم هايى را كه شهسوارى از بد حادثه توى كوچه بن بستى گير انداخته بشناسيم، آنهايى را كه كمتر حرف مى زنند با نقبى به گذشته شان و آنهايى را كه برون گراترند با نگاهى به كمربند كشباف دور چرمى يا ريش آنكادر شده شان. اينكه اكثرشان با جريان هاى مشتركى در گذشته به هم مربوط مى شوند، عجيب نيست؟! آدم ياد ميكده رمان دن كيشوت مى افتد، جايى كه آدم هاى زيادى به طور تصادفى به هم مى رسند، حكايت هايى را تعريف مى كنند و همه به هم مربوط مى شوند.

اگر تصادفات نامحتمل در رمان قرن هجدهم سروانتس براى ايجاد تفنن، پذيرفتنى باشند در رمان امروزى استفاده از چنين نامحتملاتى نياز به اندكى شوخ طبعى دارد. شهسوارى شوخ طبع نيست، آدم هايش را انتخاب كرده است و بى اعتنا به حرف اين و آن، هر جا كه مى خواسته با هدف ساختن الگوى كوچكى از جامعه امروزى مان چيده، يك روشنفكر بى عمل به پوچى رسيده، يك مهندس اهل سعى و خطا، يك عاشق سينه چاك، دخترى از نسل ديروز، يكى از اهالى امروز و... نويسنده هر كسى را كه لازم داشته بى اعتنا به حقيقت مانندى و واقع گرايى قرن نوزدهم به اينجا كشانده. چه عيبى دارد؟ به قول كوندرا رمان امكان وقوع حوادثى را فراهم مى كند كه در واقعيت پيش نمى آيند.

در فصل هاى متعدد رمان دو خط سير عمده وجود دارد، يكى فصل هاى مربوط به بيژن است در زمان ها و نقش هاى متفاوت (فاصله زمانى بين ۱۵ تا ۳۲ سالگى او) و ديگرى داستان كوچه بن بستى است كه درگيرى هاى خيابان، بيژن و چند نفر ديگر را به آنجا كشانده و قرار است همه خطوط داستانى در آنجا به هم برسند. در همه فصل ها به جز دو فصل زايد مربوط به مرجان و خليل، بيژن حضور دارد. اين دو فصل به خاطر معرفى تيپ هاى جالب توجهى مثل پدر مرجان و آقاى باغ آبادى به قيمت مخدوش كردن ساختار كلى رمان آورده شده اند در حالى كه با داشتن آدم هاى پروپيمانى مثل سروان، ويليام، مشفق و... مى شد از خير آن دو گذشت يا با اصرارى كه نويسنده در ارائه چهره هاى نوظهوردهه هاى اخير دارد شايد بهتر بود در خلال حرف هاى مرجان، بيژن و خليل به آنها اشاره شود.

بقيه فصل ها به خوبى با يكديگر ارتباط پيدا مى كنند و با اطلاع رسانى آ رام و به موقع داستان را پيش مى برند، داستانى كه اگر چشممان را بر كاستى هاى روانشناختى شخصيت محورى آن ببنديم، خواندنى است.بيژن از ۱۵ تا حدود ۳۰ سالگى بار ها دچار تحولات آنچنان بزرگى مى شود كه دلايل موجود در داستان، توان كافى براى ايجاد آن چرخش ها را ندارند. فصل خوب كشتن كبوتر ها بعد از نارو خوردن از دوست و ناكامى در عشق نوجوانانه قابل قبول است اما بيژن بعد از آن با رتبه دو رقمى به دانشگاه مى رود، به بى عدالتى اعتراض مى كند و اخراج مى شود.

پس ۱۵ تا ۱۸ سالگى سال هاى بدى براى او نبوده اند و او هنوز آدم خوبى است (نديدن سياوش در اين سال ها عجيب است.) در دو سال خدمت سربازى ناگهان به آدم ديگرى تبديل مى شود، ويليام. بعد به دانشگاه برمى گردد، درسش را تمام مى كند و تبديل به دكتر مشفق مى شود!! سگ پاولف به جاى پاچه، دست مستمندان را مى گيرد! بعد از آزارى كه دكتر از مردم مى بيند به بى عملى و سكوتى روى مى آورد كه قابل قبول ترين تحول در ميان تحولات سال هاى اخير اوست.

با توجه به اينكه بيژن ستون فقرات داستان ماست كم و كاستى شخصيت او ساختار كلى اثر را دچار اشكال مى كند، مگر اينكه بار ديگر (مانند كارى كه در مورد نامحتملات انجام داديم) عينك واقع گرايانه مان را كنار بگذاريم تا اغراق آميز بودن اين تغييرات ما را با داستانى انتزاعى مواجه كند.نوشتن داستان در مورد جريانات معاصر كار دشوارى است، نبايد احساساتى شويم و نمى دانيم براى ايجاد فضاى داستانمان چقدر اجازه داريم به حافظه تاريخى خواننده تكيه كنيم.

شايد وقتى شهسوارى مى نويسد «گرماى تيرماه» يا «شركت در انتخابات» خواننده امروزه به دليل نزديكى اش به اتفاقات، بتواند حدس بزند كدام تيرماه و كدام انتخابات مدنظر است اما خواننده اى در آينده دورتر يا خواننده غير ايرانى به پاورقى توضيحى نياز ندارد؟ اگر خواننده انگليسى «سفر هاى گاليور» سويفت را از جنبه تاريخ سياسى انگلستان مى خواند و ساختار آن را قابل انطباق با وضعيت سياسى آن روز انگليس مى بيند و لذت مى برد خواننده غير انگليسى از ساختار ادبى و تخيلى اثر مشعوف مى شود حتى اگر هيچ چيز راجع به سناى انگلستان نداند. در رمان پاگرد، ادبيات به خاطر اصرار نويسنده به فرزند زمان خويش بودن به پس زمينه رانده شده زيرا مطمئن نيستيم فضا سازى خوب داستان به دليل داشتن پيش زمينه ذهنى از فضايى است كه راجع به آن مى خوانيم يا داستان به تنهايى همه آن فضا را براى خواننده خلق مى كند. كسى چه مى داند.

شايد بدون پاورقى و با فرض خواننده اى ناآگاه با داستانى فراى واقعيت روبه رو شويم، شايد با تصور «آنها» كه كوچه و خيابان را قرق كرده اند، خانه اى كه فرارى ها را پناه مى دهد و آدم هاى رنگارنگى كه پناه مى جويند، بيژنى كه دايم با ماسك هاى مختلف مقابل مان ظاهر مى شود، سروانى كه از پشت شيشه اى سياه همه چيز را تحت كنترل دارد، بى بى نسا كه سكه هاى متبرك بين مردم پخش مى كند و... وارد دنيايى شويم كه در آن دنبال دلايل منطقى براى اتفاقات نباشيم.

اما تمايل نويسنده به رئاليسم و سعى اش در بازآفرينى وقايع مانع ايجاد فضاى همگن جادويى در داستان است.به هر حال «پاگرد» تلاش خوبى است براى حرف زدن از فضا و آدم هايى كه بيشتر مى شناسيم و كمتر راجع بهشان خوانده ايم، دشوارى كه شهسوارى با آن دست و پنجه نرم كرده و حاصلش پاگردى است كه اندكى در آن ايستاده ايم.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837