جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

شوخي
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: ميلان كوندرا
منبع: فردريك بايگ بدر / مهشيد ميرمعزى

ميلان كوندرا از اينكه در اين ليست قرار گرفته، بسيار شاد است. آخرين بار كه در لوتتيا با او ملاقات كردم، به سلامتى با هم چيزى نوشيديم. البته دلايل كافى براى اين كار هم داشتيم. از بين پنجاه نويسنده قرن بيستم كه كميته گزينش ما شامل شش هزار زن و مرد فرانسوى انتخاب كرده بود، فقط هفت نفر در قيد حيات هستند: اومبرتو اكو، گابريل گارسيا ماركز، كلود لوى _ اشتراوس، فرانسوا ساگان، الكساندر سولژنيتسين، آلبرتو اودرسو و ميلان كوندرا.

اين فرآورده وارداتى، كه در سال ۱۹۲۹ در چكسلواكى به دنيا آمد، از سال ۱۹۷۵ در پاريس زندگى مى كند و از سال ۱۹۸۱ تبعه فرانسه شده است. شوخى اولين رمان او است. زمانى كه اين كتاب را در حكومت نووتنى (Nvotny) منتشر كرد، وضعيت سانسور در چكسلواكى كمى بهبود يافته بود اما از آنجا كه معمولاً كوتاه ترين لطيفه ها بهترين آنها هستند، چند سال بعد كه كتاب به زبان فرانسوى منتشر شد، تانك هاى روسى وارد پراگ شدند و كتاب شوخى در سرزمين مادرى خود ممنوع اعلام شد.

نتيجتاً در سراسر جهان به عنوان يك سند مبارزه و يك شب نامه سياسى تلقى شد كه البته هر دوى اينها بود، اما فقط اينها نبود. اگر حالا شوخى را يك بار ديگر بخوانيم، متوجه مى شويم كه تمام آثار كوندرا در نطفه اين كتاب قرار دارد: هنر مخلوط كردن ماهرانه رمان و فلسفه، تخيل و سرمايه فكرى و جديت و سبكى. كوندرا با داستان هاى اروتيك خود وارد عرصه سياست مى شود، گرچه بايد اعتراف كرد كه آن شرايط كهنه شده و پرده آهنين فرو افتاده است، طورى كه امروز شوخى اصلى اين كتاب در مورد فضاى سوءظن هميشگى در كشور هاى كمونيستى صدق مى كند. به سختى مى توان باور كرد كه لودويك، قهرمان رمان، به خاطر يك كارت پستال ساده كه روى آن نوشته است: «خوش بينى ترياك بشريت است. يك روح سالم بوى گند حماقت مى دهد.» به شش سال كار اجبارى در معدن محكوم شود. به سختى قابل تصور است كه در اين كشور ها كلمات «روشنفكر» يا «فردگرا» مى تواند توهين و خيانت به همسر و جنايتى عليه حزب تلقى شود. در واقع كوندرا ناخودآگاه شبيه كافكا است؛ او همان داستان هاى احمقانه و وحشتناك هم وطن مشهور خود را تعريف مى كند. با اين تفاوت كه داستان هاى كوندرا واقعاً اتفاق افتاده اند. وقتى به اين فكر مى كنيم كه چند سال بعد درست در همين سرزمين نويسنده اى با نام واسلاو هاول به عنوان رئيس جمهور انتخاب مى شود، نمى توانيم جلوى پوزخند خود را بگيريم.

امروز حتى انقلاب هم مثل يك شوخى بى مزه به نظر مى رسد. تصور كنيد: يك مدينه فاضله انسان گرا كه ميليون ها انسان را به كار اجبارى محكوم كرده بود. شايد زندانيان گولاگ روى اين مسئله حساب كرده بودند كه كسى پيدا شود و اعلام كند، از آنها بدون اينكه بدانند، با يك «دوربين مخفى» براى يك برنامه تلويزيونى فيلم گرفته شده است! رمان هاى بزرگ برخلاف ايده ها كهنه نمى شوند. لودويك هنوز هلنا را دوست دارد كه با پاول ازدواج كرده است. ضمن اينكه زيردريايى هاى روسى به زنگ زدن در اعماق دريا ها بسنده كرده اند. بعضى از آنها هنوز ملوان هايى در عرشه خود دارند كه هيچ كس صداى فريادشان را نمى شنود. شوخى از پيروزى عشق و طنز در مقابل انزجار و جديت مى گويد. آن زمان شوخى در كشور هاى بلوك شرق ممنوع بود. امروزه عكس اين جريان در سراسر جهان رايج است. شوخى نوعى وظيفه شده است، جهان يك شوخى دائمى است. كتاب كوندرا همواره باب روز مى ماند؛ چرا كه زندگى يك جشن ملى بسيار بزرگ بدون اخلاقيات و ترحم شده است. در اين بين كاملاً واضح است كه كوندرا در دهه شصت غيرعمد اولين رمان نويس آخر تاريخ بود. كوتسكا در اولين بخش كتاب مى پرسد: «آيا گمان مى كنيد ويرانگرى مى تواند زيبا باشد؟» امروز وحشتى كه او تشريح كرد، درست برعكس شده است. كوندرا در رمان هاى اول خود (به خصوص در رمان آهستگى) جسارت اين را به خود مى دهد كه مسخرگى را مسخره كند. اوج طنز او اين است كه از زمان شوخى، خنده اسلحه اى عليه استبداد و خودكامگى شد. امروز خود خنده مستبد و خودكامه شده است. البته اين امر مانع كوندرا نخواهد بود كه همچنان در اين مورد شوخى و مزاح كند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837