فيروز زنوزى جلالى گفت: متاسفانه بسيارى از اظهارنظرهايى كه درباره آثار «جمالزاده» صورت مى گيرد بدون توجه به محيط و دوره اى است كه او شروع به نوشتن كرد. «جمالزاده» نوع جديدى از ادبيات را در ايران پايه گذاشت، كه «صادق هدايت» آن را به كمال رساند. داستان هاى «جمالزاده» با تمام كاستى ها و ايراداتى كه بر آن وارد است نقطه عطفى در ادبيات ما به شمار مى روند. او در داستان هايش شخصيت هايى را خلق مى كند كه نماينده هاى گروه به شمار مى روند كه بدون درك درست از جغرافيايى كه در آن خلق شده اند نبايد در مورد آنها اظهارنظر كرد.
«زنوزى جلال» با اشاره به اين نكته كه «جمالزاده» با ديدى خاص مسائل دوران خودش را بيان كند گفت: او نگاه جديدى وارد ادبيات ايران مى كند كه تا آن زمان اصلاً سابقه نداشت. او در پايان افزود: آثار «جمالزاده» در كارنامه ادبيات كلاسيك ايران براى هميشه ماندگار خواهند شد و هيچ كس نمى تواند «جمالزاده» را از ادبيات داستانى ايران حذف كند. سعيد عباس پور هم گفت: داستان هاى جمالزاده پس از ۸۳ سال كه از زمان انتشار اولين مجموعه اش «يكى بود يكى نبود» مى گذرد هنوز هم جذابيت خاص خود را دارند. اگر بخواهيم داستان هاى او را با ديگر نويسندگان مقايسه كنيم، مى بينيم كه تنها شايد داستان هاى او به عنوان اولين نويسنده اى كه در ايران داستان كوتاه نوشت ارزشمند است. نويسنده كتاب «صداهاى سوخته» در ادامه با اشاره به اين نكته كه داستان هايى كه جمالزاده نوشته براى خودش درونى نشده اند، گفت: مقولاتى كه جمالزاده در داستان به آن مى پردازد به شكل برجسته ترى در داستان هاى صادق چوبك و هدايت به چشم مى خورد كه بسيار موفق تر از او بودند. جمالزاده تا حدودى مسائل دوران خود را مطرح مى كند، اما چون اين مسائل براى خودش درونى نشده است تنها به صورت گزارش باقى مى مانند.
عباس پور در ادامه با اشاره به اين كه جمالزاده در داستان هايش سعى كرده فرهنگ عامه را حفظ كند، گفت: جمالزاده در داستان هايى موفق بوده است كه سعى كرده از اين تئورى خود كه معتقد بود از داستان كوتاه مى خواهد به عنوان وسيله براى حفظ فرهنگ عامه استفاده كنند فاصله بگيرد، مثلاً در داستان «درددل ملاقلى» به خوبى توانسته از فرهنگ عاميانه در داستان استفاده كند. او در ادامه افزود: نام جمالزاده در تاريخ ادبيات ايران براى هميشه ثبت خواهد شد، اما اگر نويسنده اى در پى اين باشد كه مجموعه اى از داستان هاى كوتاه ايران را جمع آورى كند شك دارم كه نام جمالزاده را در اين ميان ببينم. محمد بهارلو نيز گفت : بدون ترديد وقتى كسى ناگزير باشد فقط يادگارهاى گذشته آن هم گذشته هاى بسيار دور را [نشخوار] كند كه مانند جمالزاده نويسنده ورزيده و باتجربه هم باشد و نوشته اش، شيرين و دلنشين باشد به تعبير آل احمد، در جوابيه اى كه به نقد جمالزاده بر كتاب مدير مدرسه نوشته است قلمش بوى [الرحمن] خواهد گرفت.
|