چهار دانشمند بهطور مستقيم مسؤول كاربردهاي اوليه روش آزمايشي درباره ذهن، يعني موضوع روانشناسي، بودند: هرمان فون هلمهولتز، ارنست وبر، گستاو تئودور فخنر و ويلهلم وونت همه اين چهار نفر آلماني بودند، در فيزيولوژي آموزش ديده بودند و از پيشرفتهاي قابل توجه علوم آگاهي داشتند.
چرا آلمان؟
در قرن نوزدهم، تفكر علمي در بيشتر كشورهاي اروپاي غربي به ويژه انگلستان، فرانسه و آلمان رو به توسعه بود. هيچيك از اين كشورها نسبت به ابزارهاي علمي موردنظر كه به كار گرفته ميشدند، جاهطلبي، حساسيت، يا خوشبيني انحصارطلبانه نداشتند.
پس چرا روانشناسي آزمايشي از آلمان شروع شد، نه در انگلستان يا فرانسه؟ به نظر ميرسد پاسخ سؤال اين باشد كه ويژگيهاي يگانهاي وجود داشت كه علم آلماني را به صورت زمين حاصلخيزتري براي روانشناسي نوين درآورده بود.
تاريخ فكري آلمان در طول يك قرن، راه را براي علم روانشناسي آزمايشي هموار كرده بود. فيزيولوژي آزمايشي به گونهاي استوار استقرار يافته و تا درجهاي شناخته شده بود كه در انگلستان و فرانسه تا بدين حد پيشرفت نكرده بود. آنچه كه خلق و خوي آلماني ناميده ميشود با نوع توصيفها و رده بنديهاي موردنياز علوم زيستشناسي، جانورشناسي و فيزيولوژي تناسب داشت.
در فرانسه و انگلستان رويكرد قياسي و رياضي به علم اولويت داشت، درحالي كه در آلمان، با تأكيد بر گردآوري هشيارانه، كامل و دقيق واقعيتهاي قابل مشاهده، رويكرد استقرائي پذيرفته شده بود.
|