وضعيت كتابخوانى در كشور ما آنگونه كه آمار رسمى وزارت ارشاد هم گوياى آن است يعنى حدود ۴ دقيقه در شبانه روز چندان رضايتبخش به نظر نمى رسد، به ويژه اينكه اين آمار سبب شده ايران على رغم برخوردارى از سابقه طولانى فرهنگى و تمدنى در كنار كشورهايى چون افغانستان و بنگلادش قرار گيرد.
از سوى ديگر اقتصاد نشر نيز در كشور چندان وضعيت مطلوبى ندارد و كمتر ناشر يا نويسنده اى را مى توان يافت كه از اين طريق بتواند به موقعيت اقتصادى و مالى مناسبى دست پيدا كند. تيراژ كتاب در خوشبينانه ترين حالت به ۳ هزار جلد مى رسد، براى معرفى آن هم از سوى رسانه ها به خصوص رسانه ملى اقدام جدى صورت نمى گيرد. البته نبايد اقدامات مثبتى نظير برگزارى نمايشگاههاى كتاب استانى، ياد يار مهربان و معرفى كتاب سال و نظاير آن از سوى دست اندركاران را ناديده گرفت. نرخ پايين سرانه مطالعه در ايران نسبت به سرانه جهانى، عوامل مؤثر در راههاى برون رفت از وضعيت فعلى، موضوعى است كه درباره آن با على اكبر اشعرى مشاور فرهنگى رئيس جمهور و رئيس سازمان اسناد و كتابخانه ملى جمهورى اسلامى ايران گفت وگو كرده ايم كه در ادامه مى خوانيد:
شما مدت طولانى در عرصه فرهنگى آموزشى كشور فعاليت داشته ايد. از قائم مقامى وزير و معاونت مطبوعاتى وزارت ارشاد، مديريت مؤسسه انتشاراتى سروش، مشاور فرهنگى شهردار تهران و قائم مقام دفتر نشر و فرهنگ اسلامى تاكنون كه رياست سازمان اسناد و كتابخانه ملى ج.ا.ا و سمت مشاور فرهنگى رئيس جمهور را برعهده داريد. مايليم نظر شما را در خصوص وضعيت كتابخوانى در كشور بدانيم؟
از دو زاويه مى توان به اين مسأله نگريست. يكى اينكه به آمارهاى رسمى و غيررسمى موجود مراجعه كنيم و ديگر اينكه ببينيم سخن ناشران، نويسندگان و مترجمان چيست. آمارهاى رسمى كه از سوى وزارت ارشاد اعلام مى شود از پايين بودن سرانه مطالعه در كشور حكايت دارد. يعنى در خوشبينانه ترين وضعيت، آنگونه كه تاكنون اعلام شده سرانه مطالعه در كشور ۴ دقيقه در شبانه روز است. اين موضوع براى كشورى با سابقه فرهنگى و تمدنى ما كه قصد دارد الگوى مناسبى از مديريت اسلامى نيز ارائه بدهد چندان مناسب نيست. بنابراين لازم است براى اين موضوع حتماً چاره اى انديشيده شود. از سوى ديگر وقتى به سخن ناشران توجه مى شود آنها نيز شكايت هايى دارند. هم اكنون تيراژ كتاب در كشور ۲ تا ۳ هزار نسخه است يا وقتى به زندگى نويسندگان و اهل قلم مراجعه مى كنيم درمى يابيم كه هيچكدام از آنها قادر به امرار معاش صرفاً از اين طريق نيستند.
يك محقق يا نويسنده يك سال عمر خود را براى تحرير كتاب تحقيقى خوب در حد ۱۰۰ صفحه صرف مى كند. نهايت قيمتى كه براى آن كتاب در نظر گرفته مى شود ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ تومان است. اگر در خوش بينانه ترين حالت اين كتاب با تيراژ ۵ هزار نسخه منتشر شود و ۲۰ درصد قيمت پشت جلد هم به سهم نويسنده اختصاص يابد تنها حدود يك ميليون تومان و در واقع كمتر از ۱۰۰ هزارتومان در ماه نصيب او خواهد شد. چون اقتصاد نشر نيز در كشور ما دچار مشكل است. بنابراين از اينكه وضعيت نشر در كشور ما جايگاه مناسبى ندارد نمى توان خوشحال بود البته در ۲ تا ۳ سال گذشته شهردارى تهران به كمك صنعت نشر شتافت و از طريق خريد كتاب و تجهيز كتابخانه هاى مدارس، مساجد و ساير مراكز سعى كرده به رونق فرهنگ كتابخوانى و اقتصاد نشر كشور كمك كند يا امسال كه رئيس جمهور محترم دستور خريد و اهداى كتاب به مدارس سراسر كشور را صادر كردند، اگر اين اتفاق به مرحله اجرا برسد سال ۸۵ براى صنعت نشر كشور، سال طلايى و خوبى خواهد بود البته همه اينها بجاست ولى از همه بهتر موقعى خواهد بود كه مردم در فروشگاههاى كتاب حضور يابند و كتاب را بخرند.
با توجه به استانداردهاى جهانى سرانه مطالعه [بين ۸ تا ۱۰ ساعت در شبانه روز] و وضعيت كشور ما كه ۳ تا ۴ دقيقه است شما چه عواملى را سبب اين موضوع مى دانيد، بخصوص كه سبب شده ما با سابقه طولانى فرهنگى در كنار كشورهايى چون افغانستان و بنگلادش قرار بگيريم؟
دو نكته را بايد از هم تفكيك كنيم. اولاً بايد مشخص شود كه اين ۷ تا ۸ ساعت مطالعه، كتابهاى غيرآموزشى را دربرمى گيرد يا مطالعه كتابهاى آموزشى و نشريات هم جزو آن هست كه اكنون بحث ما فقط كتابخوانى است. ثانياً با توجه به اينكه بيش از ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعيت كشور ما با سواد هستند بايد تلاش كنيم تا كتاب به داخل خانواده ها راه پيدا كند كه البته در اين زمينه تاكنون پژوهش ها و گفت وگوها با كارشناسى زيادى صورت گرفته است. شايد مناسب اين است كه سال ۸۵ سال جمع بندى و استفاده از تمام اين بحثها و تحقيقات باشد. من در جلسه افتتاحيه نمايشگاه «ياد يار مهربان» كه وزراى محترم آموزش و پرورش و ارشاد هم حضور داشتند، عرض كردم شايد مناسب باشد كه ما به فكر طرح جامع كتاب و نشر باشيم كه در آن به نويسنده، مترجم، ناشر و خواننده توجه شود.
اينكه ما هر از گاهى تعدادى كتاب خريدارى و اهدا كنيم يا به نويسندگان وام بدهيم كار پسنديده اى است ولى بايد مجموع اين فعاليت ها در قالب يك طرح جامع با زمان بندى مشخص به نحوى ديده شود كه فرهنگ مطالعه در جامعه ارتقا پيداكند و كارها براساس آن پيش برود. درخصوص بخش دوم سؤال كه چرا وضعيت كشور ما اينگونه نشده نيز مباحث كارشناسى متعددى صورت گرفته است. برخى معتقدند فرهنگ ما بيشتر متكى بر فرهنگ شفاهى است تا مكتوب، بنابراين ما بيشتر اطلاعات موردنياز خود را از طريق شنيده ها و گفته ها گردآورى مى كنيم. برخى ديگر معتقدند گسترش سريع راديو و تلويزيون در كشور سبب كاهش مراجعه مردم به رسانه هاى مكتوب شده است.
البته برخى هم گرانى كتاب را عامل اين معضل مى دانند كه اين دليل هم مانند دلايلى كه عرض شد قابل نقد است. مثلاً در اين مورد مى بينيم كه مردم هزينه زيادى را براى خريد تنقلات صرف مى كنند. در حالى كه همه آنها ارزش دانايى را قبول دارند و نقش كتاب در افزايش علم و آگاهى را مى دانند. بنابراين نمى توان به يك عامل خاص دراين خصوص اشاره كرد. به اعتقاد من بايد اكنون كليه مباحث كارشناسى كه طى سالهاى گذشته صورت گرفته، جمع آورى شوند و به يك جمع بندى مشخص برسند و پس ازتصويب در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، دولت يا مجلس و تعيين سهم هركدام از دستگاههاى دولتى، مدارس، دانشگاهها و حوزه هاى علميه، مراحل اجرايى كار آغاز شود.
|