جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

زنان‌ و ادبيات‌ داستاني‌
گروه: گزارشات
نویسنده: خسرو ناقد

با ترجمه‌ و انتشار رمان‌ »چراغ‌ها را من‌ خاموش‌ مي‌كنم‌« در آلمان‌، بار ديگر نام‌ يكي‌ از نويسندگان‌ زن‌ معاصر ايران‌ بر سر زبان‌ها افتاده‌ است‌: زويا پيرزاد. اين‌ رمان‌ را موسسه‌ معتبر انتشاراتي‌ »اينزل‌ - زوركامپ‌« كه‌ پيشتر كتاب‌هاي‌ »بامداد خمار« و مجموعه‌ داستان‌هاي‌ كوتاه‌ »در خلوت‌ خواب‌« فتانه‌ حاج‌ سيدجوادي‌ را نيز منتشر كرده‌ بود، به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌.

مترجم‌ تمام‌ اين‌ آثار، سوزانه‌ باغستاني‌ است‌ كه‌ خود با دلبستگي‌ و علاقه‌اي‌ كه‌ به‌ ادبيات‌ معاصر ايران‌ دارد، پيشنهاد انتشار اين‌ كتاب‌ها را به‌ ناشر آلماني‌ داده‌ است‌.خسرو ناقد در مقاله‌ حاضر با اشاره‌اي‌ به‌ نقش‌ زنان‌ در ادبيات‌، نگاهي‌ دارد به‌ ترجمه‌ و انتشار دو كتاب‌ از آثار ادبيات‌ داستاني‌ ايران‌ در آلمان‌ كه‌ »زن‌ ايراني‌« و مسائل‌ زنان‌ را در كانون‌ اصلي‌ خود دارد. پژوهش‌ پيرامون‌ سرآغاز و پيشينه‌ حضور زنان‌ در عرصه‌ ادبيات‌ داستاني‌ و نقش‌ آنان‌ در توسعه‌ و تكامل‌ اين‌ گستره‌ از ادبيات‌ و نيز تاؤيري‌ كه‌ شعر و داستان‌ و رمان‌ شاعران‌ و نويسندگان‌ زن‌ بر فرايند مبارزات‌ اجتماعي‌ و كوشش‌هاي‌ زنان‌ در جهت‌ احقاق‌ حقوق‌ انساني‌شان‌ داشته‌ است‌، از جمله‌ مباحثي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند موضوع‌ يكي‌ از جالب‌ترين‌ تحقيقات‌ دانشگاهي‌ قرار گيرد.

در كشورهاي‌ اروپاي‌ غربي‌ و آمريكاي‌ شمالي‌ دير زماني‌ است‌ كه‌ چنين‌ مطالعاتي‌ از ديدگاه‌هايي‌ متفاوت‌ و متنوع‌ صورت‌ مي‌گيرد و كوشش‌ مي‌شود تا در كنار نقد و بررسي‌ ادبي‌ داستان‌ها و رمان‌ها، به‌ جنبه‌هاي‌ فرهنگي‌ و اجتماعي‌ آؤار نيز پرداخته‌ شود. در اين‌ پژوهش‌ها نه‌تنها آؤار زنان‌ نويسنده‌، بلكه‌ گاه‌ خود نويسندگان‌ و سير زندگيشان‌ موضوع‌ تحقيق‌ قرار مي‌گيرد و در نتيجه‌ چنين‌ تحقيقاتي‌ است‌ كه‌ تازه‌ روشن‌ مي‌شود كه‌ شعر شاعر و رمان‌ نويسنده‌اي‌ در چه‌ مقياسي‌ از رويدادهاي‌ زمانه‌ و تا چه‌ اندازه‌ از زندگي‌ او و هم‌نسلانش‌ تاؤير پذيرفته‌ است‌ و چه‌ بسيارند آؤار زنان‌ شاعر و نويسنده‌ و هنرمند كه‌ شفاف‌ترين‌ آينه‌ حيات‌ اجتماعي‌ و بهترين‌ و گوياترين‌ گواه‌ رويدادهاي‌ تاريخي‌اند.

شايد يكي‌ از نمونه‌هاي‌ جالب‌ در اين‌ زمينه‌، زندگي‌ و آؤار نويسنده‌ نامدار فرانسوي‌ »ژرژ ساند«)1( باشد. اين‌ بانوي‌ نويسنده‌ كه‌ در سال‌ تاجگذاري‌ ناپلئون‌، يعني‌ در سال‌ 1804 ميلادي‌ )12 سال‌ بعد از انقلاب‌ فرانسه‌( به‌ دنيا آمد، در رمان‌هايش‌ به‌ بهترين‌ وجه‌ رويدادهاي‌ پرتلاطم‌ اروپاي‌ قرن‌ نوزده‌ و سرنوشت‌ محنت‌انگيز زنان‌ آن‌ دوران‌ را بازتاب‌ داده‌ است‌. البته‌ زندگي‌ و آؤار »ژرژ ساند« تنها نمونه‌اي‌ از تلاش‌ زنان‌ نويسنده‌ براي‌ احراز جايگاهي‌ شايسته‌ در عرصه‌هاي‌ فرهنگي‌ و اجتماعي‌ است‌، وگرنه‌ در اين‌ راستا مي‌توان‌ از شخصيت‌هاي‌ بسياري‌ نام‌ برد كه‌ بي‌ترديد نام‌ زناني‌ چون‌ »سيمون‌ دبووار« و »دوريس‌ لسينگ‌«)2( و نيز پروين‌ اعتصامي‌ در شمار آنان‌ خواهد بود، بي‌آنكه‌ از نقش‌ و جايگاه‌ معاصراني‌ چون‌ كاترين‌ مانسفيلد، ويرجينيا وولف‌، مارگرت‌ دوراس‌،توني‌ موريسون‌ و يا فروغ‌ فرخزاد، سيمين‌ دانشور، ليلا احمد، فاطمه‌ مرنيسي‌، نوال‌ السعداوي‌ و سيمين‌ بهبهاني‌ بتوان‌ غافل‌ شد.

اينكه‌ در ايران‌ - در گذشته‌ بيشتر از امروز - به‌ زنان‌ نويسنده‌ و آؤارشان‌ كمتر توجه‌ شده‌ است‌، شايد در وهله‌ اول‌ به‌ اين‌ علت‌ بسيار ساده‌ باشد كه‌ هنوز حضور زنان‌ را در اين‌ عرصه‌ برنمي‌تابند و همانند بسياري‌ از عرصه‌هاي‌ فرهنگي‌ و هنري‌ و اجتماعي‌، براي‌ آنان‌ نقشي‌ ؤانوي‌ و پيراموني‌ قايلند و تازه‌ اگر هم‌ عنايتي‌ روا دارند، آؤار زنان‌ نويسنده‌ را در نوع‌ )ژانر( »ادبيات‌ بازاري‌« قرار مي‌دهند و سخن‌ از »پرچمداري‌ زنان‌ در ادبيات‌ بازاري‌ ايران‌« پيش‌ مي‌كشند و اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ در چند دهه‌ اخير زنان‌ شاعر و نويسنده‌ و هنرمند، حضوري‌ فعال‌ و موفقيتي‌ چشمگير در عرصه‌هاي‌ گوناگون‌ داشته‌اند و آؤارشان‌ نه‌ اگر هم‌سنخ‌، اما بي‌گمان‌ همسنگ‌ و همسطح‌ نويسندگان‌ »جنس‌ برتر« بوده‌ است‌.

حال‌ با اين‌ مقدمه‌چيني‌ و تمهيدات‌، مي‌خواهم‌ به‌ دو كتابي‌ بپردازم‌ كه‌ در فاصله‌ زماني‌ بيش‌ از يك‌ دهه‌ در آلمان‌ منتشر شده‌ است‌ و هر دو »زن‌ ايراني‌« را در عنوان‌ و مضمون‌ خود دارند. كتاب‌ نخست‌ »زنان‌ در ايران‌«)3( نام‌ دارد و دربرگيرنده‌ مجموعه‌اي‌ از داستان‌هاي‌ كوتاه‌ نويسندگان‌ معاصر ايران‌ است‌. به‌ استثناي‌ يك‌ داستان‌، زمان‌ نگارش‌ )يا بهتر گفته‌ باشم‌: تاريخ‌ انتشار( داستان‌هاي‌ اين‌ كتاب‌ به‌ پيش‌ از انقلاب‌ 57 ايران‌ بازمي‌گردد، يعني‌ دقيقا بين‌ سال‌هاي‌ 1311 تا 1357 خورشيدي‌. اين‌ مجموعه‌ كه‌ به‌ كوشش‌ تورج‌ رهنما در آلمان‌ منتشر شده‌، افزون‌ بر تاريخ‌ انتشار آنها )پيش‌ از انقلاب‌( كه‌ پيشتر اشاره‌ كردم‌، چند ويژگي‌ ديگر هم‌ دارند. اول‌ آنكه‌ زن‌ ايراني‌ مضمون‌ داستان‌هاي‌ كتاب‌ را شكل‌ مي‌دهد، ولي‌ به‌رغم‌ اين‌ ويژگي‌ از مجموع‌ 20 داستاني‌ كه‌ رهنما از ميان‌ آؤار 15 نويسنده‌ براي‌ اين‌ كتاب‌ برگزيده‌، تنها چهار داستان‌ به‌ قلم‌ نويسندگان‌ زن‌ ايراني‌ است‌ )سيمين‌ دانشور، مهشيد اميرشاهي‌، بهجت‌ ملك‌كياني‌ و فهيمه‌ فرسايي‌(. مابقي‌ داستان‌هاي‌ كوتاهي‌اند كه‌ مردان‌ درباره‌ زنان‌ نوشته‌اند. به‌ بياني‌ ديگر، مردان‌ راوي‌ احساسات‌ زنان‌ و قصه‌گوي‌ غم‌ها و شادي‌هاي‌ آنان‌ بوده‌اند.

اينكه‌ اين‌ نويسندگان‌ در شخصيت‌پردازي‌هاي‌ خود تا چه‌ حد توانسته‌اند به‌ احساسات‌ و دريافت‌هاي‌ زنانه‌ و واقعيت‌ زندگي‌ زنان‌ ايراني‌ و شخصيت‌ و جايگاه‌ آنان‌ در خانواده‌ و اجتماع‌ نزديك‌ شوند، موضوع‌ بحث‌ و بررسي‌ جداگانه‌اي‌ است‌. هرچند كه‌ رهنما در مقدمه‌اي‌ كه‌ بر اين‌ كتاب‌ نگاشته‌، كوشيده‌ است‌ تا به‌ اين‌ پرسش‌ كه‌ »زن‌ ايراني‌ چه‌ شخصيتي‌ دارد*« پاسخ‌ گويد و شماري‌ از خصوصيت‌ها و خصلت‌هاي‌ بارز زنان‌ ايراني‌ را نيز برشمرده‌ است‌. به‌ باور او زن‌ ايراني‌ از يك‌ سو چون‌ زنان‌ هندي‌ و ژاپني‌ پايبند سنت‌ و آداب‌ و رسوم‌ ملي‌ و مذهبي‌ است‌ و از سوي‌ ديگر زني‌ مدرن‌ است‌ كه‌ زندگي‌ و طرز رفتارش‌ به‌ زنان‌ اسپانيايي‌ و ايتاليايي‌ مي‌ماند.

صادق‌ هدايت‌، بزرگ‌ علوي‌، صادق‌ چوبك‌، جلال‌ آل‌ احمد، محمدعلي‌ اسلامي‌ ندوشن‌، محمود اعتمادزاده‌ )م‌. به‌آذين‌(، محمود كيانوش‌، ابراهيم‌ گلستان‌، هوشنگ‌ گلشيري‌ و جمال‌ ميرصادقي‌ از ديگر نويسندگان‌ داستان‌هاي‌ كوتاه‌ اين‌ مجموعه‌اند كه‌ همگي‌ در زمره‌ نويسندگان‌ نسل‌ پيشين‌اند و تصويري‌ هم‌ كه‌ از زن‌ ايراني‌ به‌ دست‌ داده‌اند، كمتر با واقعيت‌هاي‌ زندگي‌ زنان‌ امروز ايران‌ تطابق‌ و همسويي‌ دارد. با اين‌ همه‌ اين‌ كتاب‌ همانند ديگر آؤاري‌ كه‌ به‌ اهتمام‌ تورج‌ رهنما به‌ زبان‌ آلماني‌ منتشر شده‌، اؤري‌ جالب‌ و خواندني‌ است‌ كه‌ ماندگار خواهد ماندأ بخصوص‌ كه‌ ترجمه‌ داستان‌ها با همكاري‌ مترجماني‌ باسابقه‌ و ورزيده‌ چون‌ خانم‌ زيگريد لطفي‌، كريستف‌ بورگل‌، آنه‌ليزه‌ قهرمان‌ و خود تورج‌ رهنما به‌ انجام‌ رسيده‌ است‌.

دومين‌ كتاب‌ مورد بحث‌ اؤري‌ نسبتا تازه‌ است‌ كه‌ همانند كتابي‌ كه‌ پيشتر از آن‌ سخن‌ رفت‌، مجموعه‌اي‌ است‌ از داستان‌هاي‌ كوتاه‌ نويسندگان‌ معاصر ايران‌، با اين‌ تفاوت‌ اساسي‌ كه‌ تمام‌ نويسندگان‌ اين‌ كتاب‌ را زنان‌ تشكيل‌ مي‌دهند و تمام‌ داستان‌ها نيز بعد از انقلاب‌ ايران‌ منتشر شده‌اند. ناشر كتاب‌ انتشارات‌ »گلاره‌« است‌ كه‌ پيشتر نيز سه‌ مجموعه‌ ديگر از داستان‌هاي‌ كوتاه‌ نويسندگان‌ ايران‌ و همچنين‌ رمان‌ »سووشون‌« خانم‌ دانشور )با ترجمه‌اي‌ متوسط‌( و »زمستان‌ 62« اسماعيل‌ فصيح‌ و چند اؤر ديگر از نويسندگان‌ معاصر ايران‌ را در آلمان‌ منتشر كرده‌ است‌.

كتاب‌ كه‌ عنوان‌ »حضور آبي‌ مينا«)4( براي‌ آن‌ برگزيده‌ شده‌ است‌، با مقدمه‌اي‌ از محمد علافي‌، مدير اين‌ موسسه‌ انتشاراتي‌، آغاز و با موخره‌اي‌ از همسر او سابينه‌ علافي‌ به‌ پايان‌ مي‌رسد. البته‌ مقدمه‌ و موخره‌هايي‌ كه‌ مترجمان‌ و اهتمامگران‌ به‌ اغلب‌ ترجمه‌هاي‌ آلماني‌ آؤار نويسندگان‌ معاصر ايران‌ مي‌افزايند، بر دو نوع‌اند: برخي‌ با معرفي‌ كوتاه‌ نويسنده‌ و اشاره‌اي‌ به‌ ديگر آؤار وي‌، امكان‌ آشنايي‌ خوانندگان‌ آلماني‌ زبان‌ را با نويسنده‌ كتاب‌ كه‌ براي‌ اكثر قريب‌ به‌ اتفاق‌ خوانندگان‌ آلماني‌ ناآشناست‌، فراهم‌ مي‌آورند. چنين‌ اطلاعاتي‌ كه‌ بهتر است‌ به‌ عنوان‌ موخره‌ در صفحات‌ پاياني‌ كتاب‌ بيايد، به‌ نظر من‌ براي‌ افزودن‌ به‌ رمان‌ها و مجموعه‌ داستان‌هاي‌ كوتاه‌ ايراني‌ كافي‌ است‌ و ذهن‌ خواننده‌ را پيش‌ از مطالعه‌ كتاب‌ دستكاري‌ نمي‌كند و نمي‌آزارد.

چون‌ نوع‌ ديگري‌ از مقدمه‌ و موخره‌نويسي‌ هم‌ رواج‌ پيدا كرده‌ كه‌ بر مبناي‌ آن‌ مترجم‌ يا اهتمامگر و يا حتي‌ گاه‌ شخا ؤالثي‌، دست‌ به‌ تحليل‌هاي‌ »جامعه‌شناسانه‌« و »روانشناسانه‌« آنچناني‌ مي‌زند و خواننده‌اي‌ را كه‌ مي‌خواهد ساعتي‌ با دنياي‌ خيال‌ نويسنده‌ رماني‌ يا داستان‌ كوتاهي‌ خلوت‌ كند، پيشاپيش‌ با مسائلي‌ درگير مي‌كند كه‌ او از اين‌ طريق‌ و به‌ اين‌ شكل‌ نه‌ قصد آشنايي‌ و نه‌ خيال‌ روبرويي‌ با آنها را داشته‌ است‌أ وگرنه‌ به‌ جاي‌ خريدن‌ اؤري‌ از ادبيات‌ داستاني‌، به‌ سراغ‌ كتاب‌هايي‌ مي‌رفت‌ كه‌ مسائل‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ ايران‌ درآنها طرح‌ شده‌ است‌. وانگهي‌، نويسنده‌ اؤري‌ خلاقه‌، اگر بخواهد، چنين‌ مسائلي‌ را با روش‌ها و شگردهاي‌ مختا خود و با به‌كارگيري‌ عناصر هنر داستانسرايي‌ طرح‌ مي‌كند. جاي‌ چاپ‌ چنين‌ مقالاتي‌ بيشتر در مجلات‌ ويژه‌ نقد و بررسي‌ كتاب‌ است‌ و باور ندارم‌ كه‌ درج‌ آنها در مقدمه‌ و موخره‌ رماني‌ يا مجموعه‌ داستاني‌ حتي‌ به‌ فروش‌ بيشتر كتاب‌ كمك‌ كند. به‌ هر حال‌، مجموعه‌ داستان‌ مورد بحث‌ دربرگيرنده‌ ترجمه‌ شعر »هديه‌« از سروده‌هاي‌ فروغ‌ فرخزاد است‌ به‌ همراه‌ 18 داستان‌ كوتاه‌ از نويسندگان‌ زن‌ ايراني‌: آذردخت‌ بهرامي‌ با داستان‌ كوتاه‌ »صفيه‌«أ ناهيد طباطبايي‌ با »حضور آبي‌ مينا«أ منصوره‌ شريف‌زاده‌ با »يك‌ عكس‌ فوري‌«أ سيمين‌ دانشور با دو داستان‌ كوتاه‌ »باغ‌ سنگ‌« و »برهوت‌«أ بهجت‌ ملك‌كياني‌ با »آي‌ بابا! آي‌ بابا!«أ خاطره‌ حجازي‌ با »جاني‌ و هنرمند«أ فرخنده‌ آقايي‌ با »ولگا«أ مهشيد اميرشاهي‌ با »بار«أ مه‌كامه‌ رحيم‌زاده‌ با »قاصدك‌«أ فرشته‌ ساري‌ با »زمان‌ گمشده‌«أ منيرو رواني‌پور با »ما فقط‌ از آينده‌ مي‌ترسيم‌«أ نسرين‌ پارسا با »بلوغي‌ ديگر«أ مهرنوش‌ مزارعي‌ با »داستان‌ غم‌انگيز يك‌ جنايت‌ هولناك‌«أ مهري‌ يلفايي‌ با »تنهايي‌ سميرا«أ گلي‌ ترقي‌ با »خانه‌اي‌ در آسمان‌«أ شهلا شفيق‌ با »مه‌« و سودابه‌ اشرفي‌ با »سيل‌ خاكستر«.

با نگاهي‌ به‌ اسامي‌ نويسندگان‌ اين‌ مجموعه‌، مي‌بينيم‌ كه‌ اغلب‌ آنان‌ را نويسندگان‌ نسبتا جواني‌ تشكيل‌ مي‌دهند كه‌ بعد از انقلاب‌ قلم‌ به‌ دست‌ گرفته‌اندأ از اين‌رو پيداست‌ كه‌ سبك‌ كار و زاويه‌ ديد و شخصيت‌پردازي‌هاي‌ آنان‌ با نويسندگان‌ نسل‌ گذشته‌ تفاوتي‌ اساسي‌ دارد. گذشته‌ از اين‌ برخي‌ از نويسندگان‌ اين‌ كتاب‌ مدت‌هاست‌ كه‌ در كشورهاي‌ اروپايي‌ و آمريكاي‌ شمالي‌ زندگي‌ مي‌كنند و داستان‌هايشان‌ هم‌ كمابيش‌ متاؤر از محيط‌ زندگي‌ و مسائل‌ و مشكلات‌ زنان‌ ايراني‌ در غربت‌ است‌.

اگر تا ديروز زناني‌ روستايي‌ چون‌ »زرين‌كلاه‌« هدايت‌ و »مرجان‌« دولت‌آبادي‌ به‌ عنوان‌ شخصيت‌هاي‌ اصلي‌ داستان‌ها در جست‌وجوي‌ مردان‌ گمشده‌شان‌ بودند... در رمان‌ها و داستان‌هاي‌ نسل‌ كنوني‌ ايران‌ با زناني‌ مواجه‌ مي‌شويم‌ كه‌ در شهرهاي‌ بزرگ‌ روزگار مي‌گذرانند و با پيچيدگي‌ها و دشواري‌هاي‌ زندگي‌ ماشيني‌ و توده‌وار دست‌ به‌ گريبانند. شخصيت‌ و كنش‌ اجتماعي‌ »قهرمانان‌« اين‌ داستان‌ها، همانند نويسندگانشان‌ ديگرگون‌ شده‌ است‌ و هر دو هويتي‌ تازه‌ كسب‌ كرده‌اند. جالب‌ آنكه‌ نه‌ تنها شخصيت‌هاي‌ داستان‌ها از شخصيت‌ آفرينندگانشان‌ تاؤير مي‌پذيرند، بلكه‌ نويسندگان‌ و خوانندگان‌ داستان‌ها نيز بي‌تاؤير از شخصيت‌ »قهرمانان‌« خود نخواهند ماند.

» آدم‌هاي‌« داستان‌ها كه‌ زماني‌ حاصل‌ خيال‌پردازي‌ نويسنده‌ و خيال‌پرستي‌ خواننده‌ بودند، حال‌ خود از اعماق‌ اعصاب‌ پا به‌ جهان‌ واقعيت‌ها نهاده‌اند و دست‌ در دست‌ خيال‌پردازان‌ و خيال‌پرستان‌ سر به‌ طغيان‌ برداشته‌اند و حقوق‌ پايمال‌شده‌ خود را مي‌طلبند. نسل‌ تازه‌ زنان‌ نويسنده‌ ايران‌ با اعتماد به‌ نفس‌ فزاينده‌ و تلاش‌ خستگي‌ناپذير و ايستادگي‌ در برابر مسائل‌ و مشكلات‌ گوناگون‌، در حال‌ اوج‌گرفتن‌اند. راز موفقيت‌ روزافزون‌ در ارائه‌ راه‌حل‌هاي‌ ساده‌ و يكنواخت‌ نهفته‌ است‌. و شايد همين‌ ويژگي‌ها است‌ كه‌ آؤار زنان‌ نويسنده‌ معاصر ايران‌ را، هم‌ براي‌ خواننده‌ ايراني‌ و هم‌ براي‌ خوانندگان‌ غربي‌، جالب‌ و جذاب‌ مي‌كند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837