خلاصه مطلب ۱-مميزى كتاب همواره وجود داشته و تنها از شدت و ضعف آن كاسته شده است. گرانى همواره و هميشه در جامعه ما اقشار كم درآمد را آزار داده است. يارانه كاغذ به رغم آنكه از سوى بسيارى از ناشران غيرمفيد تشخيص داده شده، اما بيشترين انتفاع را به همين قشر از ناشران در گذشته متوجه ساخته است. ۲-سابقه نشان داده است كه با جابه جايى دولت ها و حاكم شدن نگرش هاى جديد و متفاوت با گذشته، تا مدتى كتاب دچار نوعى سردرگمى شود و از آنجا كه متولى تام و تمام كتاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است، ركود و رونق آن نيز طبعاً پيامدهاى اين جابه جايى ها خواهد بود. اگر اين روزها گذرتان به راسته كتاب فروشى هاى روبه روى دانشگاه و يا كريم خان بيفتد، شاهد خواهيد بود كه تب تند مسابقات فوتبال جام جهانى و گرماى هواى تابستان تهران، چگونه بازار كتاب را همچون پار و پيرار و سنوات گذشته به ركود بيش از پيش كشيده است. متاسفانه عدم عادت به مطالعه، حتى در فصولى كه مراكز آموزشى اعم از ابتدايى، متوسطه و عالى تعطيل هستند، در ميان كسانى كه فرصت مطالعه دارند نيز تشديد شده و جامعه دانش آموزى و دانشجويى ما كمترين تماس را با كتاب دارند و وقت خود را به كارهاى ديگر اختصاص مى دهند. نقطه عطف كتاب و كتاب فروشى و كتابخوانى، طى دو دهه اخير، گويا ظاهراً ارديبهشت ماه هر سال به هنگام برپايى نمايشگاه بين المللى كتاب تهران نمايان مى شود و پس از آن است كه ركود نسبى سراغ بازار كتاب مى آيد و چنانچه مسائل حاشيه اى در جامعه اوج گيرد، اولين تاثيرش را مى توان در ركود هرچه بيشتر كتاب و كتابخوانى در فصل تابستان شاهد بود. انتخابات رياست جمهورى و مسابقات فوتبال جام جهانى، در تابستان سال گذشته و امسال، دو شاهد مدعاى بنده در مورد تشديد ركود بازار كتاب هستند. مردم هرآنچه كه باعث شود حواسشان معطوف آن شود، هرچند عادت به مطالعه ندارند، اما اولين كارى را كه انجام مى دهند، كنار گذاشتن همان اندك مطالعه است و عوامل دخيل ديگرى را نيز مى توان براى اين امر برشمرد. قريب به يك ماه و نيم است كه نمايشگاه بين المللى كتاب تهران پايان يافته و براى برگزارى بيستمين دوره اش بايد تا ارديبهشت ۸۶ صبر كرد. در مورد برپايى نوزدهمين دوره آن، به گاه برگزارى نمايشگاه، رسانه هاى گروهى، به ارزيابى كمى و كيفى آن پرداختند و از وجوه مختلف نقاط مثبت و احياناً منفى نمايشگاه زير ذره بين اهالى كتاب و كتابت قرار گرفت. يكى از ناشيانه ترين اين ارزيابى ها را، يك ماه پس از پايان يافتن نمايشگاه نوزدهم، به قلم آقاى عليرضا فراهانى در روزنامه شرق، دوشنبه ۲۲ خرداد، صفحه ،۱۹ شاهد بودم. نوشته اى بدون جمع بندى خاص، بى سروته، متناقض، به دور از فصاحت قلم و غير شفاف و در تعجبم چرا ويراستاران روزنامه وزين شرق، اين نوشته را عيناً به چاپ رسانده و نگاهى به محتوا و چگونگى نگارش آن نينداخته اند و يا انداخته اند و «سرسرى از آن گذشته اند». قصدم نقد نوشته جناب فراهانى نيست، اما اگر قرار است كسى دستى به قلم ببرد و مطلبى را بنگارد، بايد اشراف وافى و كافى بر مطلب داشته باشد. در اين فرصت فقط به يك مورد از تناقض گويى جنابشان اشاره دارم و بعد به اصل مطلب كه همانا كتاب و نمايشگاه است خواهم پرداخت. ايشان در بخشى از نوشته شان آورده اند: «امسال برخلاف چند سال گذشته ما شاهد عدم حضور بزرگان اهالى فرهنگ، هنر و علم در نمايشگاه بوديم.» و چند سطر پائين تر فرموده اند: «... به واقع از خود نمى پرسيم كه اصلاً دليل آمدن بزرگان اهالى فرهنگ، هنر و علم به اين نمايشگاه- با توجه به مشكلاتى كه در سطور فوق هم ذكر شد- چيست [؟]». و بعد ضمن انتقاد از شمارگان كتاب و برشمردن اين نكته «مثلاً يك كتاب شايسته ادبى كه در ميان جمعيت هفتاد ميليونى اين سرزمين حدود دو تا سه ميليون علاقه مند دارد از آن جهت ۲۰۰۰ نسخه يا نهايتاً ۳۰۰۰ نسخه تيراژ دارد كه مولف مى بيند وقتى كتابش را حتى در سطح پايتخت ناشر آن طور كه بايد و شايد پخش و توزيع نمى كند، دليلى براى هزينه هاى بيشتر نمى بيند. آن هم در دوره اى كه حتى تامين معاش به سختى امكان پذير است. امروزه ناشران و صاحبان نشر تنها تبديل به موسسه هاى تجارى شده اند كه در قبال گرفتن مبلغى فقط امور مربوط به مجوز نشر و چاپ كتاب را انجام مى دهند و پس از آن هيچ مسئوليت فرهنگى اى برخود قائل نيستند.» ناشران را مورد خطاب قرار مى دهند و آنها را به طور عام تجارت پيشه معرفى مى كنند. اگر شما از فرمايشات ايشان كه بدون هيچ دخل و تصرفى تقديم شد سردر آورديد، بنده هم سردرآوردم و اين هيچ نيست جز آن كه نويسنده محترم با كمال شرمندگى پوزش از ايشان، نه مى داند چه مى خواهد بگويد و نه توانايى آن را دارد كه بر صفحه كاغذ به درستى ذهنياتش را قلمى سازد. براى آن كه يك طرفه به قاضى نرفته باشم، توجه شما را به خواندن دوباره مطلب ايشان معطوف مى دارم، تا دريابيد به بيراهه رفته ام، يا خير. ضمن آنكه نقد و بررسى مطلب ايشان به راستى نياز به يك صفحه روزنامه شرق دارد كه از حوصله روزنامه و بنده خارج است. اما كتاب و نمايشگاه بين المللى؛ آنچه كه در آبان ماه سال ۱۳۶۶ تحت عنوان «نمايشگاه بين المللى كتاب تهران» آغاز به كار كرد، نوزدهمين دوره اش در ارديبهشت ماه امسال، در روز شنبه ۲۳ اين ماه، پايان يافت. كارى كه همانند هجده سال گذشته اش انجام پذيرفته بود، بار ديگر صورت گرفت، اما با امكاناتى محدود تر و استقبالى فزون تر و تبعات مثبت و بعضاً كاستى هاى چشمگير. در دوران جنگ و قبل از رحلت امام (ره) تنها يك دوره نمايشگاه فوق برپا شده و با يك سال فترت - سال ۶۷- دومين دوره آن در ارديبهشت ماه سال ،۱۳۶۸ در دورانى كه مقام معظم رهبرى، مقام رياست جمهورى را دارا بودند، نمايشگاه پيگيرى شد و پس از آن در دولت هاى بعدى برگزارى نمايشگاه، همواره يكى از دغدغه هاى فرهنگى كشور بود و اكبر هاشمى رفسنجانى با خاتمى و لاريجانى و مير سليم، سيد محمد خاتمى با مهاجرانى و مسجد جامعى همان راهى را رفتند كه دولت ميرحسين موسوى با خاتمى رفت و خاتمى چه در مقام وزير ارشاد و چه در مقام رياست جمهورى همان كارى را كرد كه قبلاً خود و بعداً دولت هاى قبل از وى انجام داده بودند و به اين ترتيب برپايى نمايشگاه، به گونه اى با آبروى فرهنگ كشور پيوند خورد و گره زده شد و بدون هيچ شك و ترديدى، در دستور كار همه دولت ها قرار گرفت، همان گونه كه دولت احمدى نژاد و صفار هرندى راه هجده ساله را بدون كم و كاست رفتند.
|