به خاطر درخواست يكي از دوستان كه برايم از غرب نامه نوشته بود، به ديدن دوست عزيز و مشتركمان «سايمون ويهلر» پر حرف رفتم تا احوال يكي از آشنايانش «لئونيداس اسمايلي» را بگيرم، به احتمال زياد لئونيداس اسمايلي افسانهاي بيش نبود و دوستم اصلاً با چنين فردي آشنايي نداشته و همينطوري يك حرفي زده، تا من از «سايمون ويهلر» وراج راجع به «جيم اسمايلي» سؤالي بكنم و احوالي از او بپرسم خاطرات گذشته را در مغزش زنده كنم و ماحصل ...
|