دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

پادشاهان بدون تاج

پادشاهان بدون تاج
درحال حاضر موجود نمی باشد
پادشاهان بدون تاج
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 11186
  • وزن: 0.50kg
  • SKU: 40874
  • UPC: 17
0 ریال

پادشاهان بدون تاج
نویسنده: مصطفی درخشان قلب
ناشر: پرسمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 2
 

مروری بر کتاب
.... هنوز آفتاب سایه بان چشم ها را نوازش نکرده بود که توران بلند قامت و کمر باریک پا در رکاب اسب خوش زین و یراقش گذاشت و تفنگ ساچمه زنی اش را به دوش انداخت. قطارش را به زیر لباس محلی اش که فقط خاص خودش بود ، بست. هیچ زن و دختری ایلی آن گونه لباس تنگ و بدن نما نمی پوشید. کمر چسپان و دامن پرچین و پف کرده اش قامتش را دو چندان جلوه می داد. سینه های جلو آمده اش تنها نشانی از زنانگی او بود که در نگاه اول هر بیننده ای او را لو می داد. بلندای زلف های سیاهش که معمولاً چند تار نخ نور نما و براق با آنها بافته شده بود ، چیزی نمانده بود که خاک را لمس کند. سوار کار جسور در حالی که زانوهایش را محکم به پهلوی اسب سفیدش که از زیبایی خودش چیزی کم نداشت ، چسپانده بود با نهیبی مردانه اسب را از جا کند و مثل پرنده ای پریدن را بر دویدن ترجیح داد.

توران دروازه ی دالان سبزه پوش اتابک خان را پشت سر گذاشت. دامنه های پر گل و گیاه و بوته های سبزه پوش طراوت خاصی به ایل داده بود. هنوز بهار تمامی درختها را لباس سپید نپوشانده بود. کوهی که مشرف به ایل بود پر بود از درختهای بلوط و زبان گنجشک و بنه و ... ، که تا ارتفاعات برف گیر خودشان را رسانده بودند. سوارکار جوان پس از طی چند گذرگاه ، ایل را از نظر دور کرد. جسارت مردانه توران برای پدرش تحسین برانگیز بود. اتابک خان که تنها پسرش را بخاطر هیچ و پوچ در یک نزاع ایلی توسط آدم های تیمور خان از دست داده بود ، هنر مردانگی توران را برای آرامش روحش نیاز داشت. دلش به رفتار مردانه توران خوش بود. هرگز اشک را بر گونه های دخترش ندیده بود. ناز نمی کرد. هرچه را از او می خواست ، قلدرانه طلب می کرد ...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات