دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

داستان های نامنتظره

داستان های نامنتظره

نویسنده: رولد دال
مترجم: گیتا گرگانی
ناشر: کاروان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 384
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1

کیفیت : 

 

مروری بر کتاب

داستان‌هاي نامنتظره، شانزده داستان برگزيده از رولد دال، استاد داستان‌هاي تكان دهنده، شامل تعدادي از بهترين و مضحك‌ترين مخلوقات او است.رولد دال يكي از بزرگ‌ترين و مشهورترين نويسندگان انگلستان است و مجله‌ي تايمز، او را يكي از پرخواننده‌ترين و تاثيرگذارترين نويسندگان نسل ما ناميده كه داستان‌هاي او آثار كلاسيك آينده خواهد بود.هر داستان اين مجموعه، گرهي حيرت‌آور در خود دارد.

مثلا مردي كه خطر مي‌كند و بر سر دخترش شرط مي‌بندد، يا مسافري كه براي بردن در يك شرط‌بندي خود را به دريا مي‌اندازد، در اين مجموعه داستان ادوارد فاتح هم هست كه در آن، گربه‌اي اسرارآميز امنيت خانواده را به خطر مي‌اندازد، و بانويي كه با ظاهر بي‌گناهش، اتاق كرايه مي‌دهد و مهمانانش بيش‌تر از حد انتظار پيش او مي‌مانند، و نبايد داستان دلپذير و تكان دهنده‌ي انتفام‌گيري بره‌ي قرباني را فراموش كرد.
هر داستان با حوادث دور از انتظار ترسناك همراه است و هر كدام از قصه‌ها، ساختاري بي‌نقص و بهترين و ظريف‌ترين شكل طنز سياه را به نمايش مي‌گذارد.داستان‌هاي كوتاه رولد دال، نمونه‌اي است براي هر كس كه مي‌خواهد داستان كوتاه بنويسد يا بخواند.

در کافه‌ای باز شد و بوی خفیف جوجه‌ی سرخ شده، معده‌اش را از اشتیاق به درد آورد. بی هیچ علاقه‌ای در ویترین مغازه‌ها ــ عطرها، کراوات‌ها و پیراهن‌های ابریشمی، الماس‌ها، ظروف چینی، اثاثیه‌ی عتیقه و کتاب‌های خوب صحافی شده را نگاه می‌کرد و پیش می‌رفت. بعد به یک گالری نقاشی رسید. همیشه گالری‌های نقاشی را دوست داشت. این یکی توی ویترینش یک بوم نقاشی تنها را به نمایش گذاشته بود.

مرد ایستاد و به آن نگاه کرد. برگشت تا برود. ایستاد، به عقب نگاه کرد، و بعد، ناگهان اندکی احساس ناراحتی کرد، خاطره‌ای جنبیده بود، چیزی، یا جایی که مدت‌ها پیش دیده بود دوباره به یادش آمده بود. دوباره نگاه کرد. یک منظره بود، دسته‌ای درخت که انگار براثر وزش بادی دیوانه‌وار به یک طرف خم شده بودند، و آسمان متلاطم و به خود پیچیده بود. به قاب نقاشی پلاک کوچکی وصل شده و روی آن نوشته شده بود: شاییم سوتین (۱۹۴۳ ـ ۱۸۹۴) دریولی اندکی گیج به نقاشی خیره شد، اما در آن چیز آشنایی وجود داشت.

فکر کرد، نقاشی جنون‌آمیزی است. خیلی عجیب و جنون‌آمیز است، ــ اما من دوستش دارم... شاییم سوتین... سوتین... ناگهان فریاد زد: «خدای من! کالموک کوچک من، این اوست! کالموک کوچک من که نقاشی‌اش را در یکی از بهترین مغازه‌های پاریس گذاشته‌اند! فقط فکرش را بکن!» پیرمرد صورتش را به شیشه‌ی ویترین چسباند. پسر را به یاد می‌آورد ــ بله، او را خیلی خوب به یاد می‌آورد. اما چه زمانی بود؟ به یاد آوردن بیشتر ماجرا کار ساده‌ای نبود. خیلی وقت پیش بود. چقدر پیش؟ بیست ــ نه، بیشتر شاید مثلاً سی سال، این طور نبود؟ یک لحظه صبر کن. بله ــ همان سال قبل از جنگ بود، جنگ اول، ۱۹۱۳. خودش بود.

سوتین، همان کالموک کوچک و زشت، پسر بدخلق و توی فکری که دریولی دوستش داشت ــ تقریبا عاشقش بود ــ آن هم بدون هیچ دلیل درست و حسابی جز این که او می‌توانست نقاشی کند. و چه جور هم نقاشی می‌کرد! حالا واضح‌تر به یاد می‌آورد ــ خیابان، ردیف قوطی‌های دور انداخته در کنار آن، بوی تعفن، گربه‌های قهوه‌ای که با ظرافت روی آشغال‌ها راه می‌رفتند، و زن‌ها، روی پله‌های جلوی درها نشسته بودند و پاهایشان را روی سنگفرش خیابان گذاشته بودند، کدام خیابان؟ پسر کجا زندگی می‌کرد...

فهرست

طعم
مردی از جنوب
در اعماق شرط‌بندی
پوست
گردن
مدیره‌ی پانسیون
سعادت کشیش بخش
ادوارد فاتح
مردی که خطر می‌کند و بر سر دخترش شرط می‌بندد
مسافری که برای بردن در یک شرط‌بندی خود را به دریا می‌اندازد
و...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات