اسكندر از آن جايگاه به شهر برهمنان لشكر كشيد تا راز آن پرهيزكاران را نيز بپرسد و بداند. برهمنان كه از آمدن او آگاه شدند همگروه نامه اي نوشتند و نزد او فرستادند كه: شاها، همواره پيروز و با فر و دانش بزي! اي شهرياري كه به ياري يزدان جهان را بدست گرفته اي، ترا در اين مرز بي ارز كه جايگاه پرستندگان خداست چكار؟ كه ما در اين سرزمين جز شكيبائي و دانش چيزي نداريم و تو هيچ كدام ...
|