گاهي اتفاق مي افتد كه انسان از نزديك ترين كساني كه همه گونه توقع و انتظار از او متصور است خيانت خلافي در امر امانت و راز داري مي بيند كه هرگز در مخيله اش چنان عمل غير متصوره خطور نكرده است. در چنين موقعي و مورد با تعجب و تاثري زايد الوصف مي گويد: عمرو در امانت خيانت نكرد تو چرا؟ و مقصود از اين عمرو همان عمرو عاصي است كه شيعيان نسبت به او از لحاظ خيانتي كه داشت و خيانتي كه در جنگ صفين نسبت به حضرت علي بن ابي طالب (ع) ورزيده با نظر بغض و عداوت مي نگرند و به همين ملاحظه با استفاده از اين ضرب المثل در واقع مي خواهد بگويند كه عمروعاص با آن همه خباثت ذاتي در حفظ امانت و اسرار امين بود تو چرا در لباس دوستي و خصوصيت خيانت ورزيدي؟ ولي فكر مي كنم علت و جهت ديگر كه معقولتر به نظر مي رسد اين باشد كه چون اكثريت مردم ايران به صرف و نحو زبان عربي آشنا نبوده اند خيال مي كرده اند كه طرز تلفظ عمرو با عمر فرقي ندارد در حالي كه اگر فرقي نداشت يكي را با« و» و ديگري را بدون«و» نمي نوشته اند.
|