جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  05/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

نيش عقرب نه از ره كين است
گروه: ضرب المثل

نيش عقرب نه از ره كين است


اقتضاي طبيعتش اين است




قورباغه درشتي لب بركه‌اي نشسته بود و آواز مي‌خواند، عقربي پيش قورباغه آمد، سلام بالابلند و گرم و نرمي كرد و گفت: «رفيق مي‌خواهم خواهشي از تو بكنم آيا انجامش مي‌دهي»؟ قورباغه گفت:«اگر شدني باشد با كمال ميل و رغبت انجامش مي‌دهم» عقرب گفت: «از قضا كسي كه مي‌تواند خواهشم را انجام بدهد تو هستي» قورباغه گفت: «حالا بگو ببينم چه بايد بكنم»؟ عقرب گفت: «لانه من آن طرف اين بركه است و خودت مي‌داني من نمي‌توانم در آب بروم تا به لانه‌ام برسم مرا كول كن و از آب بگذران»
قورباغه گفت: «آخر برادر تو نيش زهرآگين داري، آمديم ترا كول كردم تا از آب بگذرانم تو هم مستيت كشيد كه نيشي به اين تن نازك من بزني آن وقت چه كنم؟» عقرب گفت: دارم از اين حرفت تعجب مي‌كنم، آخر رفيق‌جان چطور ممكن است تو به من خوبي كني و من عوض اين خوبي به تو نيش بزنم. نه، نه، اين خيال را نكن!» قورباغه گفت: «بسيار خب، سوارم شو»
عقرب سوار شد و قورباغه داخل آب رفت و شناكنان داشت مي‌رفت كه عقرب نيش خودش را زد، قورباغه گفت: «ديدي كه به قولت وفا نكردي!» نيش دوم را زد كه قورباغه رفت زير آب پس از مدتي سرش را بيرون آورد و گفت: «رفيق چطوري؟» عقرب گفت: «رفيق نزديك بود خفه بشوم» قورباغه گفت: «عيب ندارد! رفتن زير آب نه از غرض است ترك عادت موجب مرض است»
عقرب گفت: «رفيق! زدن نيش من نه از ره كين است اقتضاي طبيعتم اين است» نيش سوم را كه زد، قورباغه زير آب رفت، ماند و ماند تا عقرب خفه شد .

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837