جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  10/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

اين به آن در
گروه: ضرب المثل

گاهي اتفاق مي افتد كه افرادي در مقام قدرت نمايي بر مي آيند و زيان و ضرر مادي يا معنوي مي رسانند. شك نيستد كه طرف مقابل هم دست به كار مي شود و تا عمل دشمن را متقابلا پاسخ نگويد از پاي نمي نشيند. عبارت مثلي بالا هنگام عمل متقابل مورد استفاده قرار مي گيرد.

مغيره بن شعبه در سال پنجم هجرت اسلام آورد و در جنگهاي حديبيه و يمامه و فتوح شام حضور داشت و يك چشم خود را در جنگ يرموك از دست داد و در جنگهاي قاديسه و نهاوند و همدان و جز آن نيز شركت داشت. مغيره اول كسي بود كه پس از رحلت پيغمبر (ص) از ماجراي سقيفه بني ساعده آگاه گشت و جريان را به اطلاع عمر بت خطاب رسانيد. شايد اگرهوش و تيزبيني او نبود مسير تاريخ اسلام عوض مي شد و خلافت در قبضه انصار مدينه قرار مي گرفت. بعدها از طرف خليفه دوم به حكومت بصره منصوب گرديد ولي دير زماني نگذشت كه به زنا متهم شده نزديك بود حد زنا از طرف خليفه عمر بر او جاري شود كه به علت لكنت زبان احد از شهود زيادبن ابيه از مجازات و همچنين ولايت بصره معاف گرديد.

مغيره بن شعبه يكي از عوامل غير مستقيم در قتل خليفه دوم عمر بوده است چه اگر غلام ايرانيش ابولولو بر اثر ظلم وستم وي شكايت به خليفه نمي برد قطعا آن واقعه رخ نمي داد مغيره سالها سالها حكومت كوفه را داشت و چون عثمان كشته شد گوشه نشيني اختيار كرد . در واقعه جمل و صفين شركت نداشت و لي مي گويند در اجماع حكمين دست اندر كار بوده است. براي اثبات حب دنيا و مادي گري مغيرة بن شعبه همين بس كه چون تشخيص داد حضرت علي (ع) از دنيا روي بر تافته است جانب معاويه را گرفت و به سوي شام روانه شد.

در پيمان صلح بين امام حسن مجتبي(ع) و معاويه حاضر و ناظر بود و چون معاويه خواست عبد الله عمر و عاص را به حكومت كوفه بگمارد از باب خير خواهي! گفت:« اي پسر سفيان پدر را به حكومت مصر و پسر را به حكومت كوفه مي گماري و خويشتن را در ميان دو كف شير شرزه قرار مي دهي؟» معاويه از اين سخن بيمناك شد و صلاح در آن ديد كه مغيره را كماكان به حكومت منصوب دارد تا خسارت انزوار و گوشه نشيني چند ساله را از بيت المال كوفه جبران كند.

پس از چندي عمر وعاص به جريان قضيه و سعايت مغيره واقف شد و براي آنكه خدعه و نيرنگ مغيره را بلاجواب نگذارد به معاويه فهمانيد كه پول در دست مغيره به سرعت ذوب مي شود ، مصلحت در اين است كه ديگري عهده دار امر خراج كوفه گردد ومغيره فقط به كار نماز و اجراي احكام و تعاليم اسلامي بپردازد! معاويه نصيحت امر و عاص را بكار بست و مغيره را تنها مسئول و متصدي كار جنگ نماز كرد .

دير زماني نگذشت كه بين عمر و عاص و مغيره بن شعبه اتفاق ملاقات افتاد. عمر و عاص نيشخندي زد و گفت:« هذه بتلك» يعني اين به آن در !

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837