جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

صبر ايوب
گروه: ضرب المثل

ناملايمات و ناگواريهاي زندگي از اندازه فزون و گاهي از حدود مقدورات و توانايي بشر خارج است. واقعا مرد مي خواهد كه بار سنگين مصايب و تالمات را بر دوش كشد و در مقابل حوادث و وساوس شيطاني استقامت و پايداري نمايد سهل است بلكه رنج و بلا را به جان و دل پذيرفته از بارگاه رب العزه جز مزيد صبر و شكر و ايمان و بندگي چيزي نخواهد به داده اش شكر كند و نداده اش را به اقتضا و مشيت الهي تلقي نمايد.

ايوب از فرزندان لاوي بن يعقوب و از انبيا و امراي معروف عرب بود كه يك قرن قبل از ابراهيم پيغمبر در سرزمين يمن مي زيست. مدفنش در هشتاد ميلي عدن بر قله كوه جحاف قرار دارد . مردي ثروتمند و نيكوكار بود به قسمي كه تا ده نفر گرسنه را سير نمي كرد نان نمي خورد و تا ده نفر مستمند را نمي پوشانيد هرگز جامعه نمي پوشيد :« هفت هزار ميش و بره و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو نر و پانصد ماده الاغ داشت.»

تا اينكه امتحان الهي بر ايوب نازل گشت و خداوند خواست ايوب را بيازمايد. پس مال او برفت فرزندانش هلاك گشتند و بدبختي بــــر او چيره گشت . زينا همسر ايوب كه از آنهمه رنج و بلا و مصيبت به تنگ آمده و سخنان دلنشين شيطان نيز مزيد بر علت شده بود بي درنگ به سوي ايوب شتافت و گفت:« تا كي خدايت به رنج و زحمت مي دارد و به دست درد و مصيبت بايد مبتلا باشي؟ آن همه مال و ثروت چه شد؟ جگر گوشه هاي عزيزت به كجا رفتند ؟ دوستان و آشنايانت كجا هستند؟ آن همه عزت و جواني و جاه و جلالت كو؟ چرا از خدا نمي خواهي كه بيش از اين ترا رنج ندهد و ابرهاي تيره مصائب و بليات را از بالاي سرت دور كند؟»

ايوب گفت:« روزگار عزت و سلامت چند سال دوام داشت؟» زينا جواب داد :« هشتاد سال» ايوب گفت:« اكنون چند سال است كه در رنج و بلا به سر مي بريم؟» زينا جواب داد: « هفت سال.» ايوب گفت:« من از خدا شرم دارم پيش از آن كه روزگار رنج و بلا با دوران نعمت و آسايش برابر شود رفع گرفتاري خود را از او بخواهم . معلوم مي شود كه ايمان تو ضعيف و سستي گرفت. من اگر روزي از اين رنج و بلا رهايي پيدا كنم ترا صد تازيانه خواهم زد. از نزد من دور شو كه ديگر خوردن و آشاميدن از دست تو حرام مي دانم.»

سپس حق تعالي در برابر صبر ايوب دو برابر مال و منالش را به او باز پس داد. هفت فرزندش را زنده كرد و فرزندان صالح ديگري نيز نصيبش ساخت و در خانه اش يك روز از صبح تا شام ملخ طلا باريد و هفتاد سال ديگر به عزت بزيست.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837