جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

جنگ زرگري
گروه: ضرب المثل

جنگ زرگري كنايه از جنگي است ساختگي و ظاهري ، جدال و نزاعي است دروغين كه ميان دو تن براي فريفتن شخص ثالث در مي گيرد و پايه و اساسي جز فريب و خدعه و نيرنگ و زياده طلبي ندارد .

به گفته شادروان عبدالله مستوفي جنگ زرگري كنايه از تظاهر در مناقشه و مشاجره است كه هيچ يك از طرفين نمي خواهد واقعا با هم بجنگند . جنگ زرگري به اين ترتيب بود كه گاهي مشتري چاق و پولداري براي خريداري جواهر گرانبها و سنگين قيمت به دكان زرگري مراجعه ميكرد و از كم وكيف وعيار و قيمت جواهرمي پرسيد . در اين موقع زرگر قيمت جواهر مشتري را به چند برابر قيمت واقعي اعلام مي كرد و ضمنا با چشمك زدن ، زرگر رو به رويي را و يا به وسيله شاگردش زرگر مغازه همسايه را خبر مي كرد تا به ترتيبي كه مشتري متوجه جريان قضيه نشود سروگوش آب دهد و وارد معركه شود . زرگر دومي كه گوشي دستش بود به بهانه اي خود را نزديك مي كرد و بدون تمهيد مقدمه مطلبي قريب به اين موضوع به مشتري مي گفت :« من اين جواهررا درمغازه دارم و به اين قيمت كمتر از قيمتي كه زرگراولي با زرگر دومي به جدال و نزاع ساختگي برمي خاست و في المثل مي گفت:«چرا جلوي مغازه من آمدي و چه حق داري كه در گفتگوي ما دخالت كني ؟» زرگر دومي جواب مي داد :« تو دين نداري! تو انصاف نداري! تو دروغگويي و مي خواهي مالي را كه اين مبلغ قيمت دارد به چند برابر بفروشي .

من نمي گذارم سر اين آقاي محترم يا خانم محترمه كلاه بگذاري و پولش را بالا بكشي !»زرگر اولي مي گفت :« دروغگوتو هستي كه مي خواهي جنس بنجل كم عيارت را آب كني .» زرگر دومي مي گفت:« اگر جنس من كم عيار باشد مي تواند به سنگ محك بزند تا سيه روي شود هر كه دروغش باشد . كاسبي و زرگري حساب و كتاب دارد . تو مي خواهي براي چند دينار زيادتر از قيمت واقعي آبروي تمام زرگرها را ببري و ما را كنفت كني !»

خلاصه اين بگو و آن بگو، جنگ در مي گرفت و قشقرقي برپا مي شد . مشتري ساده لوح كه اين صحنه را حقيقي و از روي خيرخواهي تلقي مي كرد بدون اعتنا وتوجه به سرو صداي زرگر اولي به مغازه زرگر دومي مي رفت وجنس مورد نظر را به قيمتي كه زرگر دومي گفته بود بدون كمترين تحقيق و چانه زدن مي خريد و قيمتش را تمام و كمال مي پرداخت .

نتيجتا مشتري بيچاره ضرر ميكرد و دو نفر زرگر مورد بحث سود حاصله را با يكديگر تقسيم مي كردند . اين جنگ مصلحتي و صوري و ساختگي را كه صرفا اختصاص به زرگرها داشت و شايد بعدها به ساير اصناف بازار هم سرايت كرده باشد در عرف اصطلاح جنگ زرگري مي گفتند كه رفته رفته بر اثر مرور زمان به صورت ضرب المثل در آمد و در رابطه با هر گونه مناقشه و مشاجره و نزاع مصلحتي كه براي اغفال و فريفتن شخص ثالث باشد مورد استفاده و اصطلاح قرار گرفت .

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837