جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

جفري چاسر و ادبيات انگلستان
گروه: نقد و ادبيات
اطلاعات بیشتر

در سراسر قرون وسطي اعصار تاريك و حتي اوايل رنسانس مي توان در اوج و فرود ادبيات ملل ، جاي پاي صلح و جنگ را ديد كه پي در پي روي ميداد و راه پيشرفت اروپا را سخت و دشوار مي ساخت.

در اوايل رنسانس ، در حالي كه ادبيات فرانسه ، پرووانس و ايتاليا رو به رشد مي نهاد ، غلبه دانماركيها و پس از آن غلبه نورمانها ، بريتانيا را در زمينه آثار مكتوب به زبان بومي عملا از جريان ادبي اروپا بيرون برد هر چند در زبان لاتين اين كشور هنوز مي توانست سهمي بر عهده داشته باشد. به موازات اين ضربه كمر شكن به ادبيات فرانسه در قرن چهاردهم در جنگ هاي صد ساله گرفتار شد و ادبياتش پس از يك شروع درخشان در سراشيب سقوط افتاد( به استثناي آثار فرو آسار، مورخ).
در اين دوران همانطور كه گفتيم عروج شگرف ادبيات ايتاليا با پتراك و بو كاچو ادامه يافت. فرهنگ پرووانسي، در نتيجه جنگ مذهبي كه كليساي كاتوليك رم عليه بدعت گذاردن آلبي ژانسي اعلام كرد، در راه زوال افتاد. اما انگلستان نو ، سر انجام پس از يك دوره طولاني آشوب و ستيز و بي ثباتي ، قدم به عرصه وجود مي نهاد و جفري چاسر اولين فرزند اين تولد فرخنده بود.
جفري چاسر با دربار انگلستان ارتباط نزديك داشت و از صاحب من صبان دولتي بود. در حدود سال 1340 زاده شد ، ظاهرا تحصيلات دانشگاهي نداشت و در واقع اندوخته هايش بيشتر كيفيت خود آموز داشت ، اما به هر حال در كار شاعري او سودمند افتاد. او نخستين شاعر انگلستان بود كه اروپا را مي شناخت و با تاثير پذيري با زبانهاي بومي اروپا به بهبود زبان و ادبيات انگليسي همت گماشت. از زبانهاي جديد ، فرانسوي و ايتاليايي را مي دانست. ليكن تاثير و نفوذ زبان فرانسوي در او برخلاف اخلافش( ميلتون- بايرون و يا براو نينگ) آنقدر عميق نبود.
چاسر به واسطه دانش خود در زبانهاي ايتاليايي و فرانسوي با ادبيات يوناني - رومي و مضامين آنها آشنا شد از جمله منظومه هاي او در باب مو ضوعات كلاسيك عبارتند از:
1). تر جمه بخشي از رمانس گل سرخ: رمانس بلند و پر حادثه اي در باب جنگ تروا به نام تروئيلوس و كريسيد كه اقتباس از فيلو سترا بو كاچو است، هر چند منظومه پاسر از منظومه بو كاچو بسيار بلند تر است. اين يكي از چند اثري است كه چاسر را در صف مقدم شاعران انگليسي جاي داده است.
دومين اثر معتبر چاسر، منظومه معتبري است به نام كاخ فيم( fame) كه در آن شاعر تصورات خود را در باب تاريخ ادبيات- شهرت و عشق نا كامروا بيان كرده است. اين اثر با الهام از كمدي دانته و پس از آن احتمالا روياي عشق بو كاچو نوشته شده است و شعر لاتيني دوران باستان و قرون وسطي يقينا در آن تاثير و نفوذ داشته است .
مورد سوم( اثر سوم) حكايت شواليه نام دارد ، كه در اصل بلند ترين داستان، قصه هاي كنتر بري ( نوشته بو كاچو) است . چاسر با حذف بسياري از قسمت هاي مربوط به اساطير و حماسه، به آن رنگ مخملي زده است و با افزوده هاي خود در آن بسط داد تا داستان در بيان واقعيات زندگي گويا تر باشد. هر چند قصه هاي كنتربري طرحي مشابه طرح دكامرون ( گريسلداي شكيبا در قصه روحاني) از ترجمه لاتين پتراك سود مي برد.
چاسر علاوه بر اين اقتباسهاي صريح، اشارات فكري و عاطفي بسياري نيز از فرانسه و ايتاليا اخذ كرد. از جمله تبسم شك آلود و تساهل او مانيستي رنسانس در حال طلوع ، كه از ايتاليا به او رسيد. در كنار اين موارد چاسر با دانته و ويرژيل هم آشنا بود و در حقيقت سراسر منظومه كاخ فيم تجليل از ويرژيل دانته است.
بايد اعتراف كرد كه چاسر در زمينه معارف كلاسيك دانش آموز بسيار عميق و زيركي نبود و آنچه از كلا سيك ها مي گرفت هميشه مطالب بسيار ساده شده اي بود . ميدان معلوماتش از دانته كمتر بود ولي در مقابل در كتابخانه اش ، كتابهايي يافت مي شد كه دانته مي شناخت و به چند كتاب هم كه در قرون وسطي ناشناخته بودند به اجمال نگاهي كرده بود.
چاسر در نوشتار خود اشتباهاتي به مراتب سهوتر از دانته مرتكب شده است . از جمله وقتي گفته هاي خود را با نقل سخناني از بزرگان عهد باستان مي آرايد ولي اين بزرگان وجود خارجي ندارند!!( مانند اشاره نا آگاهنه اي كه به مسخ شدگان اويد شده است). چاسر نيز همانند دانته و برخلاف پتراك ، تراژدي را به معناي نوعي روايت مي دانسته و اين يكي ديگر از اشتباهات و حدسيات نادرست اوست. چاسر آثار همه نويسندگاني كه از آنها نقل قول مي كند نخوانده بود و اشتباه محض است اگر نام آنها را به عنوان« نويسندگان كلاسيك موثر» در كار او ذكر كنيم.

چند نويسنده لاتيني را نسبتا خوب مي شناخت و چند تن ديگر آشنايي مختصري داشت. ولي شناخت او از آثار آنان يا با واسطه ديگران حاصل شده بود و يا از طريق قطعات منتخب و خلاصه هايي كه در جنگ هاي متعدد قرون وسطي نقل شده به دست آمده بود. در چشم چاسر جهان يوناني - رومي فقط شامل 4 يا 5 منشي بزرگ ميشد كه آنها را استاد خود مي شمرد و پشت سر آنها اشباح بي شماري كه چهره و صدايشان در پس غبار زمان محو شده بود !!
چاسر بيش از همه اويد را مي شناخت و شناخت او از بقيه هرگز بدين پايه نبود. حتي پاره اي از ادبايي كه درباره چاسر مطالعه كرده اند ، شباهتهايي را در ميان او و اويد يافته اند، و با آنكه اويد شخصيتي به مراتب پيچيده تر و مطلع تر از چاسر داشت ، نوعي موافقت خاص ميان اين دو نفر احساس مي شد.
چاسر در همان آغاز كار شاعري از مسخ شدگان اويد بهره برد، هر چند مانند سرايندگان رمانس گل سرخ و ديگر نويسندگان قرون وسطي كه از كتاب اويد استفاده كردند، قسمت مربوط به مسخ دو عاشق و تبديل آنها به پرنده را حذف كرده و آن را به صورت مرگ عاشقانه در مي آورد.
در كاخ فيم هم تو صيفي كه اويد در مسخ شدگان از اين كاخ كرده واضح و صريح است. در كنار اينها، چاسر نخستين شاعر عصر جديد بود كه از نامه هاي عاشقانه خيالي اويد كه معمولا به نام هيروئيوس خوانده مي شد، سود برد. چاسر در افسانه زنان يك سرشت با عنوان « نامه هاي منظوم» از آنها ياد مي كند و در يكي از قطعات مهم كاخ فيم غالب آنها را خلاصه مي كند .
چاسر حتي با فاستي ( تقويم رومي) و ملحقفات اويد بر اين تقويم هم آشنا بوده در حالي كه دانته چنين شناختي نداشت. پس از اويد چاسر با ويرژيل آشنا بود و داستان آنه ئيد او را در كاخ فيم و افسانه ديدو خلاصه كرده است. كاخ فيم اثري متكلف بود و از بسياري از جهات ، رسالت بزرگ او را به عنوان شاعر به اثبات مي رساند. او در اين اثر قصد همطرازي با ويرژيل را دارد و داستان خوابي را نقل مي كند كه در آن معبد ونوس را با ديوارهايي منقش به تصاوير وقايع آنه ئيد ديده بود (درست مانند آنه آس و تصاوير منقوش بر ديوارها ي معبد آپولو) بر مبناي توصيف رومور در دفتر چهارم آنه ئيد ساخته شده و افسانه ديد و نيز تكرار همان داستان مشهور عاشقانه است.
شخصيت ديگري كه براي چاسر اهميتش از حيث زبان كمتر اما از لحاظ تفكر بيشتر بوده بوئسيوس است. چاسر اين اثر را از متن اصلي لاتيني ترجمه كرده و از نسخه فرانسوي آن نيز ياري گرفته است . اين ترجمه هر چند قوي نيست ولي حاوي بسياري از واژهاي ارزشمند انگليسي ايست كه از لاتين( بعضي مستقيما و بعضي از طريق زبان فرانسوي) گرفته شده اند. از طرف ديگر اين كتاب در شكل دهي به افكار فلسفي چاسر سهم به سزايي داشته است. بسياري از انديشه هاي اين كتاب در رمانس گل سرخ مطرح شده و همين تاثير و نفوذ كتاب بوئسيوس را بر چاسر دو چندان كرد. خصوصا در قطعه اي كه مربوط است به سرنوشت يا رابطه آزاد اراده آدمي و مشيت الهي كه مستقيما مأخوذ از بوئسيوس است.
بهترين نمونه تاثير بوئسيوس بر چاسر شعر اصيل و بسياري شخصي حقيقت يا ترانه ناصح نيك فطرت است و چند مصراع درخشان در اين شعر هست كه در آنها تفكر جاوداني كلاسيك احيا شده است . اين در حقيقت رستاخيز تفكر افلاطوني بود در باب دشواري خوب زيستن در جهاني كه خوب نيست. بعد از اويد و ويرژيل ، استاتيوس سراينده« جنگ تب» است كه چاسر او را به خوبي مي شناخته و بدون واسطه از كتاب او اقتباس كرده است. استاسيوس با آنكه شاعر عصر نقره اي بود و در قياس با شاعري چون ويرژيل مقام نازلتري داشت و خود اين را بخوبي مي دانست، اما از تخيل زنده اي برخوردار بود و شعر او حوادث شگرف و القاب بسياري به چاسر القا كرد كه زينت بخش آثار او گرديد. قطعاتي از شرح جنگ هاي مذهبي قرون وسطي، چاسر را با كلودين ، نويسنده كتاب ربودن پرو سر پين و شاعر متاخر لاتيني آشنا كرد.
چاسر بعدها از دو اثر كوچكتر اين نويسنده نيز سود برد. چاسر از سيسرو، خطيب شهير رومي هم نام ميبرد. او اثر معروف سيسيرو( روياي سي پيو) را مي شناخته و انجمن مرغان را بر اساس همين اثر ( همراه با برخي القائات دانته) نوشته است ولي گويا ديگر آثار حجيم سيسيرو را مطالعه نكرد ه بود.

روشن نيست كه نظريات اساسي فلسفي سنكا براي چاسر قابل درك بوده باشد و بايد حدس زد كه چاسر تنها نقل قول هاي پراكنده در آثار ديگران را ديده بود ه است. در آثار خود چاسر بيشترين نقل قول از قصه ميلبيوس گرفته شده توسط آلبر تانوي برسيايي نوشته شده است. البته در چند مورد در رسالت اخلاقي سنكا نقل شده و مدلل مي دارد كه چاسر انها را در متن اصلي لاتيني خوانده بوده است.
اين نويسندگان كلاسيك، همه افرادي هستند كه چاسر آنها را مي شناخنه و در مقابل به آثار ديگران تنها نگاهي انداخته است . مهمترين نويسندگان دسته دوم ، والريوس فلاكوس است كه حماسه اي در باب آرگو ناتها نوشته و چاسر نخستين نويسنده عصر جديد است كه در اين اثر در افسانه زنان نيك سرشت نام ميبرد. چاسر همچنين از ژووناليس هجا پرداز دوبار و هر دوبار با اشاره به هجو تراژيك شماره 10 ( بيهودگي هاي آرزوهاي آدمي) نام مي برد.
يك از موارد مأ خوذ از شرحي است كه بر بوئسيوس نوشته و ديگري هم احتمالا از واسطه مشابهي گرفته شده است . بايد اضافه كرد كه چاسر آثار بسياري از شاعران ، مورخان و اصحاب دائرة المعارف لاتيني زمان خود را خوانده بود. از جمله آثار محبوب او شجره نامه خدايان، نوشته بوكاچو بود و البته آينه تاريخ و انسان نوشته بوو:
اين دومي شامل خلاصه تاريخ جهان تا سال 1244 است كه قطعاتي خواندني از نويسندگان بزرگ گذشته نيز با عنوان گلها به آن ضميمه شده است. اين كتابها خلاصه دانش ادباي قرون وسطي بود و در واقع مقدمات ظهور رنسانس را فراهم آورد.
در زندگي چاسر سه دلبستگي وجود داشت كه به ترتيب اهميت عبارت بودند از: زندگي بريتانياي عصر خود- شعر عاشقانه رمانتيك فرانسه و ايتاليا ; معارف كلاسيك( عمدتا شعر و اساطير و بعد از آنها فلسفه) . در اواخر عمر دلبستگي چهارم و ضعيفي به اين سه ستون اصلي زندگي افزوده شد. مسيحيت ؛ آگاهي او از معارف كلاسيك يوناني- رومي هر چند به روشني ديد او نسبت به زندگي معاصر كمكي نكرد ولي حكايات شور انگيز بسياري را در دسترس او قرار داد و به هر حال قدرت او را در بيان مشاهداتش بالا برد. نيروي تخيل او را پرورش داد تا از حد و مرز زمانه خود فراتر رود و اين چنين بود كه كاخ فيم به عنوان نخستين اثر ادبي كه به دانته نزديك شده است، دست يافت. اين آگاهي ناقص تصور چاسر را نسبت به هنر خويش اعتلا داد واو را از خود بي بهره ور ساخت كه بسي بالاتر از معتقدات مغشوش وسطي عاميانه بود و چاسر با بر خورداري از همينه آگاهي ، شخصيت هايي آفريد كه از حيث انديشه و گفتار خردمند تر بودند. شعر كلاسيك از لحاظ سبك مكاني والا داشت و تاثير تعليمي فراواني بر چاسر گذاشت.
ادبيات فن است و تنها آن گروه از اهل فن كه ادبيات را وسيله ساختن نيروهاي روحي و فكري نيز مي شناسد، ميتوانند آن را به حد اعلاي تاثير برسانند.
همه شاعران عهد باستان كه چاسر مي شناخت از حد اعلاي تربيت بهره يافته بودند. اين مردان در فن پروردن انديشه هاي غامض و افكار بلند و دشوار، پرداختن گفتارها و وصفهايي كه تشبيهات زنده آنها را با روحتر و زنده تر مي كرد، ساختن جمله ها و بند هاي متنوع و گنجاندن انبوهي از مضامين در چار چوب اشعاري با ابعاد بسيار بزرگ نسلها تجربه در پشت سر داسشتند. استعداد چاسر در نوشتن قطعات وصفي بلند و تشبيهان عالي و گفتارهاي مفصل از تعليم و تربيت كه در ادبيات كلاسيك داشت، سرچشمه مي گيرد. اين همان ديني است كه دانته به ويرژيل دارد.
چاسر به مراتب از دانته پائين تر بود ولي وقتي شعر او را با معاصران انگليسي اهل مقايسه مي كنيم مي بينميم كه مطالعه در ادب كلاسيك تا چه پايه ، شعر او را اعتلا بخشيده است. چاسر اولين شاعري بود كه معارف كلاسيك را به صورت بخش ذاتي و طبيعي آثار بزرگ ادبي انگلستان در آورد.

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837