پيداست درعصرحاضركه زن و مرد دركنار يكديگر در جامعه گام برميدارند واز كليه حقوق ومزاياي ملي و اجتماعي به تساوي برخوردار هستند ضرب المثل بالا معني و مفهومي ندارد ولي اين ضرب المثل در قرون متمادي مورد استناد و اصطلاح بوده و هم اكنون نيز گاهگاهي آن را از باب شوخي و مطايبه نه طنز و تحقير بر زبان مي آورند . به طوري كه مي دانيم مصراع بالا از عنصري ملك الشعراي دربار سلطان محمود غزنوي بوده و بيت كامل آن اين است :
چو از راستي بگذري خم بود
چو مردي بود كز زني كم بود
به طوري كه در كتب تاريخي به ويژه تذكره دولتشاه و قابوسنامه مندرج است ، مجدالدوله ديلمي بعد از وفات پدرش فخرالدوله هفده سال در عراق عجم و ديلم سلطنت كرد ولي چون طفل بود مادرش سيده دختر ابودلف ديلمي كه زني عاقله و با كفايت بود زمام اموركشور را در دست داشت و با لياقت وكارداني حكومت مي كرد . گويند سلطان محمود غزنوي از سيده باج و خراج طلب كرد و به وي نوشت :« بيشتر اهل ايران و هند مطيع و منقاد من شدند تو نيز فرزندت را روانه كن تا درركاب همايون من باشد وباج وخراج قبول كن وگرنه دو هزار فيل جنگي به ديار تو فرستم ...» سيده رسول را اكرام نمود و در جواب سلطان نوشت : « سلطان محمود مردي غازي و صاحب دولت است و اكثر ايران و هند او را مسلم ، اما تا شوهرم فخرالدوله در حيات بود مدت دوازده سال از تاختن و خصومت سلطان محمود انديشناك بودم ، تا شوهرم به رحمت حق واصل شده آن انديشه از خاطرم محو است ، چرا كه سلطان پادشاهي بزرگ و صاحب ناموس است . لشكر بر سر پيرزني نخواهد كشيد .
|