جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

گشاد بازي
گروه: ضرب المثل

گشادبازي همان اسراف و تبذيراست ! هركس در زندگاني مادي جانب اعتدال و اقتصاد را رعايت نكند و براي ولخرجيها و هوسبازي هايش حد و سقفي قائل نشود اين چنين كسي را مسرف و مبذر و يا به زبان شيرين فارسي گشاد باز گويند زيرا در برنامه زندگي اين گونه افراد به طور كلي اقتصاد و مال انديشي مفهومي ندارد و از فرط غفلت و مستي ، پاي برسر هستي مي كوبند .

گشادبازي به ظاهر واژه اي مركب است و ريشه تاريخي جالبي دارد كه بي مناسبت نيست اجمالي از آن واقعه را شرح دهيم .

به طوري كه در تذكره ها مسطور است در آن تاريخ كه امير تيمور گوركاني برشاه منصور غالب آمد و منطقه فارس را مسخر ساخت لسان الغيب خواجه شمس الدين محمد حافظ هنوز در قيد حيات بوده است .

تيمور با شكوه و جلال خاصي وارد شيراز شد و تمام وجوه معاريف شهر به استقبالش شتافتند . تنها خواجه شيراز بود كه قدرت و سيطره پادشاه گوركاني كمترين اثري در اركان همت عالي و استغناي طبع او نداشت و گوشه عزلت را كه به زعم عارفان ، صدر مصطبه عزت است رها نكرد .

امير تيمور كس فرستاد و حافظ را به حضور طلبيد .حماري مركوب خواجه بود بر آن سوار شد و نزد تيمورآمد . شاه گوركاني با خشونت و تندي پرسيد :« چرا بر حمار خود سوار نشدي و به پيشواز ما نيامدي تا از اسب سلطنت به زير آييم و آن چنان تجليل و بزرگداشتي به عمل آوريم كه در آينده از آن داستانها گويند ؟»

خواجه شيراز كه در رندي نادره زمان بود سري به علامت احترام فرود آورد و گفت :« امير به سلامت باشد ، حافظ اهل تكبر و تبختر نيست و به علاوه كرا زهره جرات است كه در پيشگاه سلطان مقتدر گوركاني تمرد و جسارت ورزد . حقيقت مطلب اين است كه از آن بيم داشتم با مركب ناتوانم به استقبال و پيشواز آيم ولي تراكم مستقبلين ، امير را از نيكو داشت اين درويش خلوت نشين باز دارد . تصديق مي فرمايند كه در آن صورت به شكل ديگري در كتب تاريخي منعكس مي شد و آيندگان از آن به صورتي ديگر قضاوت مي كردند ! بنده كمترين براي احتراز از همين واقعه احتمالي خلوت نشيني را به درك فيض حضور و شركت دراستقبال امير ترجيح داد.»




تيمور گفت :« در اين مورد به تو حق مي دهم زيرا بعيد نبود كه گرفتاريها و اشتغال به امور مستقبلين مرا از تجليل و بزرگداشت تو باز دارد ولي مطلب ديگري را كه مي خواهم با تو در ميان بگذارم اين است كه من اكثر ربع مسكون را با اين شمشير مسخرساختم و هزاران بلد و ولايت را ويران كردم تا سمرقند و بخارا را كه وطن مالوف و تختگاه است آبادان و مفتخر سازم . تو مردك به يك خال هندوي ترك شيرازي ، سمرقند و بخاراي ما را مي فروشي چنان كه در اين بيت گفته اي :

اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را

به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را

خواجه زمين ادب بوسيد و جواب داد : « از آن بخشندگي و گشاد بازي است كه به اين روز افتاده ام .»

صاحبقران را از اين لطيفه خوش آمد و خواجه شيراز را مورد تفقد و عنايت قرار داد .

اين نكته را هم نگفته نگذاريم كه چون شاه شجاع بسيار زيبا و خوش صورت بود دكتر باستاني پاريزي اصطلاح ترك شيرازي در شعر بالا را ناظر بر مادر شاه شجاع مي داند و مي نويسد : « شايد آن رند خانمان سوز نيز اين بيت را در وصف مخدوم شاه كه مادرش بود سروده باشد .»

درهر صورت اصطلاح گشادبازي از آن تاريخ ضرب المثل و به جاي اسراف و تبذير بر زبان ها جاري گرديد .

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837