جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

لا لحب علي (ع) بل لبغض معاوية
گروه: ضرب المثل

ترجمه: نه به خاطر دوستي و علاقه با علي (ع) بلكه براي بغض و عداوت با معاويه.

يعني اقدام به اين عمل نه روي اصل علاقه و ارادت به علي بن ابي طالب (ع) بلكه به علت بغض و عداوت و دشمني با معاويه انجام پذيرفته است.


اين مثل عربي كه در ميان ايرانيان با سواد بخصوص آنهايي كه به لسان عرب آشنايي دارند نيز مورد استفاده و استناد است در مواردي به كار مي رود كه بين دو نفر اختلاف وجود داشته باشد و شخص ثالث ظاهراً به نفر اول در اين اختلاف كمك و مساعدت كند در حالي كه اين عمل و اقدامش باطناً روي اصل دشمني و عداوت ديرينه با نفر دوم بوده كه از اين فرصت مناسب براي تلافي و انتقامجويي استفاده كرده است نه به خاطر دوستي با نفر اول. در چنين مورد و موارد مشابه آن به اختلاف بين ملل و جوامع مي توان تسري داد. اهل اصطلاح ضرب المثل بالا را به كار مي برند و مقصود خويش را اظهار مي دارند.


اكنون ببينيم چه كساني روي اصل بغض و عداوت با معاويه، به فرزند ابي طالب كمك و ياري داده اند و اين واقعه چه زمان و چه كيفيتي صورت پذيرفته كه به صورت ضرب المثل در آمده است. به صورتي كه در كتب تارخي آمده كه پس از قتل عثماني خليفه سوم حضرت علي به ابي طالب (ع) به خلافت منصوب گرديده است و در دوران خلافتش دو جنگ بزرگ روي داده، يكي جنگ جمل كه به كشته شدن طلحه و زبير و هفده هزار تن از لشكريان عايشه منتهي گرديد، ديگر جنگ صفين كه در سال 37 هجري بين علي (ع) و معاويه رخ داده است.


در جنگ اخير كه به روايات مختلف از چهل تا يك صد روز طول كشيد در حدود نود جنگ بين طرفين روي داد و از دويست هزار نفر سپاهيان طرفين قريب هفتاد هزا نفر كشته شدند و سرانجام كار جدال و قتال كلمة حق يراد بها الباطل در بخش حاضر نيز از آن بحث شده است. براي آنكه اهميت جنگ صفين و مبارزه حق و باطل روشن گردد كافي است گفته شود كه در اين جنگ عظيم بيست و پنج نفر از اصحاب پيغمبر اكرم (ص) نظير عمار ياسر در سن 91 سالگي و خزيمة بن ثابت انصاري ملقب به ذوالشهادتين و عبدالله بن بديل و رقاء خزاغي كه نود زخم برداشت در ركاب مولاي متقيان (ع) شمشير زدند تا به درجه شهادت رسيدند.
در اين جنگ شجاعتها و دلاوريهايي از حيدر كرار (ع) بروز و ظهور كرده كه در تمام جنگها و غزوات گذشته نظاير آن كمتر ديده شده است. از آن جمله در جنگ تن به تن با دو نفر از شجاعان و پهلوانان قبيله بني لخم كه به مواعيد معاويه فريفته شده بودند مي گويند ضربه اي كه بر يكي از آن دو تن وارد آورد و باعث آن گرديد كه وي را از سر به جانب كمر دو نيمه ساخت به حدي با سرعت و برق آسا انجام گرفت كه چند لحظه به علت آنكه دو نيمه سوار از يكديگر جدا نشده بود سپاهيان تصور مي كردند كه سوار مزبور را آسيبي نرسيده است ولي چند لحظه بعد به يكبارگي آن دو نيمه از هم گسست و دانستند كه ضربت شمشير علي (ع) اين كار شگرف را انجام داده است.

حضرت در جنگ با عمر و بن العيش چنان ضربتي زد كه بدن وي از كمر به دو نيم شد و يك نيمه بر زمين افتاد و نيمه ديگر بر زين ماند. عمروعاص كه شاهد اين واقعه بود به معاويه گفت:«كسي جز حيدر كرار (ع) چنين ضربتي نزند.» همان طوري كه اشاره شد واقعه صفين در واقع مبارزه حق و باطل بود. يك طرف حضرت حضرت علي به ابي طالب (ع) قرار داشت كه مي خواست حق و عدالت را در پرتو تعاليم اسلامي اجرا كند و در اين رهگذر حتي از برادر كهنسال و نابينا و كثير الاولادش عقيل فروگذار نمي كرد.


در طرف ديگر فرزند نابكار ابوسفيان معاويه و مشاور محيل و مكارش عمروعاص در رأس افرادي ناصالح و فريب خورده خودنمايي مي كردند كه مرام و مقصودشان تحصيل جاه و جلال و در اختيار گرفتن حكومت شكنجه و آزار مردم بي گناه و في الجمله تضعيف و نابودي اسلام و حكومت اسلامي بوده است لاغير. راست است كه اعراب صدر اسلام چون در ضمن محاربات و فتوحات عديده صاحب مكتب و ثروت شده بودند به حكم زياده طلبي علي الاكثر از سختگيريهاي بي حد و حصر علي بن ابي طالب (ع) كه مصمم بود احكام اسلام و قرآن را مو به مو اجرا كند دلخوش نبودند و به همين جهت غالب آنها جانب معاويه را مرعي داشتند ولي در اين ميان عده معدودي هم بودند كه در عين نارضايي و ناخرسندي از علي (ع) هرگز حاضر نبودند به خودكامي و خودكامگي معاويه كه بيت المال مسلمين را چون خوان يغما در اختيار دستگاه تبليغات شيطاني قرار داده بود صحه بگذارند تا نهال نورس اسلام را كه تازه مي رفت نضج و نموي بگيرد و در اقصي نقاط عالم ريشه بدواند در مقابل ديدگانشان يكسره از بيخ و بن بركند و دوران جاهليت را كه براساس حكومت مطلقه و ظلم و ستم بر بندگان بردگان بوده است تجديد نمايد.
اين بود كه جمعي از آنها لا لحب علي (ع) بل لبغض معاوية، در زمره سپاهيان علي (ع) در آمدند و به جدال و قتال با سربازان معاويه پرداختند تا اسلام و قرآن را كه ملعبه و بازيچه هواي نفس و جاه طلبيهاي معاويه قرار گرفته بود از خطر زوال و نيستي نجات بخشند چه به زعم آنها اگر علي (ع) براي خلافت صالح نبود معاويه را فاسد مي دانستند و نظرشان اين بود كه ابتدا دفع فاسد كنند و آن گاه فرد واجد شرايطي را به خلافت بردارند. با اين مقدمه كه در نهايت ايجاز و اختصار شرح داده شد اصطلاح و ضرب المثل بالا زبان حال اين عده مسلمين جاهل و غافل بوده است كه در ركاب علي (ع) روي اصل بغض و عداوت با معاويه شمشير مي زدند.




اينها علي (ع) را دوست داشتند ولي از معاويه نفرت و بيزاري داشتند. به فرزند برومند ابي طالب ارادت نمي ورزيدند ولي فرزند ابوسفيان را به جان مخالفت و دشمن بودند. بي گمان غالب افراد اين جمعيت همان كساني بودند كه پس از صدور قرار حكميت به علت تعصب و بي خبري با خوارج همصدا شدند و چنين پنداشتند كه اصولاً علي (ع) و معاويه و عمروعاص عوامل تشتت و اختلاف در ميان مسلمين شده اند و مصلحت در آن است كه هر سه نفر را از ميان برداشت و شخص ديگري را به خلافت منصوب كرد تا امنيت و آرامش و وحدت كلمه در سرتاسر ممالك پهناور اسلامي برقرار بماند.


متأسفانه نقشه آنها در مورد حضرت علي به ابي طالب (ع) كارگر افتاد ولي معاويه و عمروعاص جان سالم بدر بردند و قدرت و سيطره عمال معاويه، ديگر به آنها مجال دم زدن نداد و وقتي به خود آمدند و از كرده پشيمان شدند كه ندامت و پشيماني سودي نداشت.



   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837