هر گاه ميان دو طايفه يا قبيله اتفاق افتد آنرا اصطلاحا حيدري و نعمتي تعبير مي كنند . اين ضرب المثل صرفا در مواقع بروز اختلاف و افتراق در ميان قبايل و طوايف به كار نمي رود بلكه در عهد واعصار گذشته هنگامي كه قدرت و نفوذ قبايل مختلفه فزوني ميگرفت و دستگاه مركزي يا احكام ولايت را جرات و توانايي سركوبي آنها درخفا دست به تحريك و ايجاد اختلاف مي زدند وبا اتخاذ شيوه حيدري ونعمتي قبايل و طوايف زورمند را به جان يكديگر مي انداختند وبا تضعيف آنها به حكومت خويش ادامه مي دهند.
اما ريشه تاريخي آن: ضرب المثل بالا مربوط به پيروان دو مرد بزرگ و دو عارف عاليقدر ايران است كه البته مقام و مرتبت قطب و مراد نعمتي ها به مراتب بالاتر و والا تر از حيدري ها است .قبل از آنكه به كيفيت و چگونگي اختلاف حيدري ها و نعمتي ها بپردازيم لا زم مي آيد حيدر و نعمت يا بهتر گفته مي شود شيخ حيدر و شاه نعمت الله ولي شناخته شوند تا حقيقت مطلب عريان شود و ريشه تاريخي ضرب المثل بالا به دست آيد:
شيخ حيدر فرزند سلطان جنيد از اعقاب شيخ صفي الدين اردبيلي جد اعلاي سلاطين صفوي است. حيدر از خديجه بيگم خواهر امير حسن اوزون حسن-پادشاه معروف سلسله آق قويونلو زاييده شد و با دختر همين اميرحسن يعني دختر داييش به نام حليمه بيگي آغا ملقب به علمشاه بيگم ازدواج كرد.ثمره اين پيوند چهار فرزند به نام سلطانعلي و اسماييل ميرزا و ابراهيم ميرزا و سليمان ميرزا بودند كه اسماييل ميرزا بعدا به نام شاه اسماعيل اول بر تخت سلطنت نشست و سلسله صفويه را تشكيل داد.
|