جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

حيدري و نعمتي
گروه: ضرب المثل

هر گاه ميان دو طايفه يا قبيله اتفاق افتد آنرا اصطلاحا حيدري و نعمتي تعبير مي كنند . اين ضرب المثل صرفا در مواقع بروز اختلاف و افتراق در ميان قبايل و طوايف به كار نمي رود بلكه در عهد واعصار گذشته هنگامي كه قدرت و نفوذ قبايل مختلفه فزوني ميگرفت و دستگاه مركزي يا احكام ولايت را جرات و توانايي سركوبي آنها درخفا دست به تحريك و ايجاد اختلاف مي زدند وبا اتخاذ شيوه حيدري ونعمتي قبايل و طوايف زورمند را به جان يكديگر مي انداختند وبا تضعيف آنها به حكومت خويش ادامه مي دهند.

اما ريشه تاريخي آن: ضرب المثل بالا مربوط به پيروان دو مرد بزرگ و دو عارف عاليقدر ايران است كه البته مقام و مرتبت قطب و مراد نعمتي ها به مراتب بالاتر و والا تر از حيدري ها است .قبل از آنكه به كيفيت و چگونگي اختلاف حيدري ها و نعمتي ها بپردازيم لا زم مي آيد حيدر و نعمت يا بهتر گفته مي شود شيخ حيدر و شاه نعمت الله ولي شناخته شوند تا حقيقت مطلب عريان شود و ريشه تاريخي ضرب المثل بالا به دست آيد:

شيخ حيدر فرزند سلطان جنيد از اعقاب شيخ صفي الدين اردبيلي جد اعلاي سلاطين صفوي است. حيدر از خديجه بيگم خواهر امير حسن اوزون حسن-پادشاه معروف سلسله آق قويونلو زاييده شد و با دختر همين اميرحسن يعني دختر داييش به نام حليمه بيگي آغا ملقب به علمشاه بيگم ازدواج كرد.ثمره اين پيوند چهار فرزند به نام سلطانعلي و اسماييل ميرزا و ابراهيم ميرزا و سليمان ميرزا بودند كه اسماييل ميرزا بعدا به نام شاه اسماعيل اول بر تخت سلطنت نشست و سلسله صفويه را تشكيل داد.



تا وقتي كه اوزون حسن در قيد حيات بود و در خطه آذربايجان حكمراني مي كرد شيخ حيدر مورد كمال عنايت بود و از گزند اجانب و آفاق دشمنان و مخالفان ايمني داشت ولي در دوران فرمانروايي سلطان خليل و يعقوب فرزندان اوزون حسن موارد اختلاف فيما بين به سعايت ارباب غرض پديد آمد و سرانجام كار به جنگ وستيز كشيد.

يعقوب با كمك شروان شاه بر شيخ حيدر و هفت هزار نفر از مريدانش حمله برد تا كارش را بسازد. حيدر ابتدا قشون شروان شاه را به سختي شكست داد و چيزي نمانده بود شاهد فتح و فيروزي را در بر گيرد كه در اين موقع سليمان سردار اعزامي يعقوب با چهار هزار نفر سرباز تازه نفس به كمك شروان شاه رسيد و تيراندازش ناگهان باران تير به جانب شيخ حيدر رها كردند و يكي از آن تيرها به حلقومش نشست و با همان تير جان سپرد.

893 هجري ابتدا جسد شيخ حيدر را پنهان كردند ولي بيست و يك سال بعد شاه اسماعيل صفوي نعش پدر را با تجليل فراوان به حرم اردبيل نقل داد و مقابر اجدادش به خاك سپرد . نقل مي كند كه سلطان كرامات و اعتقاداتي داشت در علم نجوم متبحر بود و پيشگويهاي او غالبا جامه عمل مي پوشيد .

2. فخر العاشقين امير سيد نور الدين شاه نعمت ولي ماهاني كرماني در سنه 731هجري در قصبه كوه بنان كرمان و يا به قولي در قصبه كهستان هرات متولد شد . علوم ظاهري را از ركن الدين شيرازي وشمس الدين مكي وسيد جلال الدين خوارزمي و قاضي عضدالدين فرا گرفت. در مكه معظمه به خدمت شيخ عبدالله يافعي رسيده ارادات گزيد و قطب الدين رازي را نيز در مكه يافت .سلطان حسين اخلاطي مصري را ديده از او در گذشت. مدتها درخراسا ن و يزد و هرات به سر برده سپس به كوهستان كرمان در آمد و درقصبه ماهان اقامت گزيد و به تعليم و ارشاد مجذوبان پرداخت.

شاه از مشاهير عرفا و اوليا و موسس سلسله مشهور نعمت اللهي است . جامع علوم عقليه و صاحب مراتب ذوقيه و كشفيه و كرامات و خوارق عادات بوده است.به سال جنت الفردوس كه مطابق حروف 834 هجري قمري مي شود وفات يافت.ملقب به شاه و تخلص او سيد بوده است.مرقد و مدفنش در قريه ماهان كرمان است كه شهاب الدين احمد ولي دكني بر اثر خوابي كه ديده بود نسبت به سيد اخلاص پيدا كرد و مخارج بناي مرقدش را بر عهده گرفت.

شاهرخ فرزند امير تيمور و احمدشاه و بهمن شاه دكن و جمعي از دانشمندان آن عصر به حضرتش ارادات داشته اند. حيدري ها همان اعقاب و مريدان شيخ حيدر يعني تركان صفوي و نعمتي ها در واقع تركان آن قو يونلو بوده اند كه ايمان و اعتقاد خاص و خالصي به شاه نعمت الله ولي داشته اند و چون خانواده آق قويونلو را سلاطين صفوي تدريجا از ميان بردند لذا عناد و عداوت عميق و پيگيري در ميان اين دو طايفه حيدري و نعمتي به وجود آمد كه بعدها به صورت رسم و سنت در ميان قبايل وطوايف در آمده است .

اين رسم و سنت در دهه اول محرم انجام مي گرفت به اين ترتيب كه هنگام عزاداري چون يكي از فرقه ها به تزيين مساجد و تكايا وتدارك كتل وعلم مي پرداخت فرقه ديگر صرفا به منظور ايذا و اصرار نه قتل و غارت به مساجد و تكاياي آنها يورش مي بردند وعلمها و كتلها و ساير زيور وزينتها راضايع مي كردند.راه و روش ديگر اين بود كه اهالي يك محله به محله ديگر حمله مي بردند بدون آنكه داخل خانه شوند و يا چيزي با خود ببرند.تنها كاري كه مي كردند اين بود كه با تبر يا تيشه نشاني وعلامتي دال بر فتح و فيروزي در خانه بجاي مي گذاشتند و مي رفتند زيرا همان طوري كه اشاره شد مقصود هر طايفه فقط تحصيل فتح و موفقيت بود لاغير.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837