واژه مركب خاك بر سر معاني و مفاهيم مجازي زيادي دارد ازقبيل: محتاج - آواره آفت زده - ذليل - زبون - بيچاره و قس علي هذا كه از اين اصطلاح به منظور تحقير و تخفيف طرف مقابل به صورت فحش و دشنامي نه چندان غليظ و شديد كه منجر به نزاع و در گيري شود.
اما در مقام متكلم به قول دهخدا : خطابي است مر خويشتن را بهر چاره انديشي چون چه خاكي به سر كنم . همچنين خاك بر سر كرده به هنگام عزاداري هم به كار مي رود و آن موقعي است كه به منظور احترام و بزرگداشت شهادت اميرمومنان يا حضرت حسين بن علي سيد الشهدا (ع) حين راه پيمايي خاك بر سر مي ريزند و يا خاك مرطوب گل بر سر مي مالند و يك دسته كاه و گلش در دست گرفته به نرمي و با آهنگ نوحه خوان بر سر مي كو بند .
|