جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  07/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

نان و پنير
گروه: ضرب المثل

كراراً براي شما اتفاق افتاده كه از دوست و رفيقي دعوت كرديد تا براي صرف شام يا ناهار به منزلتان بيايد. با وجود آنكه ممكن است تشريفات و تكلفات زيادي براي اين مهماني قائل شده باشيد مع هذا به سابقۀ خوي تواضع و فروتني كه از قديم و نديم در سرشت ايراني خميره شده است ميهمان را اصطلاحاً به عنوان صرف نان و پياز دعوت مي كنيد در حالي كه احتمال وجود برۀ بريان و ران بوقلمون و كبك و تذرو و تيهو بر روي سفره مي رود.
اين ضرب المثل گاهي در جاي ديگر هم به كار مي رود و آن موقعي است كه آدمي نخواهد زير بار منت دون همتان برود و به طبع جيفۀ دنيا حقي را باطل كند و يا باطلي را لباس حقيقت بپوشاند. در اين مورد از هر گونه تهديد و ارعابي نهراسيده جواب مي دهد: «به نان و پياز قناعت مي كنم و زير بار منت نمي روم.»
عبارت نان و پير در بادي امر خيلي ساده و عادي به نظر مي رسد و شايد هرگز گمان نرود كه ممكن است ريشۀ تاريخي داشته باشد در صورتي كه چنين نيست و همان سابقۀ تاريخي آن را ورد زبان خاص و عام و ضرب المثل وضيع و شريف قرار داده است.
يعقوب ليث مؤسس سلسلۀ صفاريان را همه كس ميشناسد. تاريخ جهان نظير چنين حادثه جويي را كمتر به خود ديده است. يعقوب پس از آنكه به امارت سيستان رسيد و هرات و كرمان و كابل و طبرستان را نيز با مشقات و رنجهاي فراوان در حيطۀ تصرف آورده قلمرو نفوذ و قدرت خويش را تا قسمت علياي رود سند پيش برد در اين موقع شنيد كه المعتمد بالله خليفۀ عباسي به صاحبان ري و خراسان و طبرستان نوشت كه يعقوب عاصي و متمرد است، از او فرمان نپذيرند. پس نيت باطن و چهرۀ ضدتازي و نهضت ميهني خويش را نشان داد و به منطقۀ فارس حمله كرد.
ابن واصل تميمي كه از طرف خليفه حاكم فارس بود با يورش يعقوب از آن ديار رانده شد و كار منطقۀ جنوب ايران فيصله يافت. يعقوب از دوران جواني آرزو داشت كه روزي حكومت عرب را از سرزمين ايران براندازد و اكنون در سي و دو سالگي براي تحقق اين آرزوي بزرگ و شكوهمند مي شتافت و با قشون منظم و مجهز خويش جانب بغداد را در پيش گرفت. سپاهيان يعقوب و خليفه در منطقۀ ديرالعاقول واقع در مشرق دجله بين بغداد و مدائن با هم روبرو شدند. در اين جنگ بر سر راه يعقوب نهري عظيم كندند و آب دجله را به سوي محل استقرار و تمركز سپاهيانش گشودند و با تمهيد و تفصيلي كه در كتاب ارزنده يعقوب ليث تأليف دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي آمده:
«لشكر يعقوب بيشتر هلاك شدند. خود يعقوب جان به هزار حيله به كنار كشيد.» در اين جنگ جمعي از ياران يعقوب مثل حسن درهمي و محمدبن كثير كشته شدند و خود يعقوب هم سه تير به گلو و دستهايش خورد و بر اثر گشودن آب دجله در نهر سبت قريب ده هزار رأس از چهارپايان اردوي يعقوب از بين رفت و از پشت سر هم كه اردوگاه يعقوب را آتش زده بودند شتران و قاطرها و بار و بنه و همچنين پنج هزار نفر شتر بختي كه در اين اردو بود همه سوختند و يا پراكنده شدند. تنها يعقوب ليث و يا بقول مورخين يعقوب سندان كه با اين شكست فاحش كمترين خللي در اراده و تصميم او وارد نيامده براي تجديد قوا نه مصالحه و پوزش به گندي شاپور عقب نشست.
ولي به علت بيماري قولنج و به قولي دل درد بستري گرديد. در اين موقع قاصد خليفه با تحف و هداياي بسيار و لوا و منشور حكومت فارس به نزد وي آمد تا او را از جنگ بازدارد. يعقوب دستور داد مقداري پياز و نان خشك و يك قبضه شمشير در طبقي نهند و پيش فرستادۀ خليفه آورند. چون اين بساط حاضر شد رو به رسول كرد و گفت:«خليفه را بگوي كه من خسته و وامانده ام و شايد بميرم و تو از دست من خلاص شوي و من نيز از تو. اما اگر زنده ماندم اين شمشير ميان من و تو حكم مي شود. در صورتي كه تو غالب آمدي من با اين نان و پياز مي سازم و ترك امارت مي گويم.» به قولي ديگر گفته است:«من رويگر زاده ام و از پدر رويگري آموخته ام و خوردن من نان جوين و پياز و ماهي و تره بوده است و اين پادشاهي و گنج و خواسته از سر عياري و شير مردي به دست آورده ام. نه از ميراث پدر يافته ام و نه از تو دارم...
اگر از بستر بيماري برخاستم حكم ميان من و خليفه اين شمشير است... اگر مطلوب من تسري پذيرفت فبها، والا نان كشكين و حرفۀ رويگري برقرار است. يا آنچه گفتم به جاي آورم يا با سر نان جوين و ماهي و پياز و تره شوم.» و به گفتۀ سرجان ملكم:«نه خليفه و نه روزگار بر كسي كه عادت به خوردن اين گونه طعام كرده است دست نخواهند يافت.»

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837