انسان روزگاران كهن ژرفترين و نهادينترين آزمونها و دريافتها و انديشههايش را در اين زبان رمزآلود ريخته است و براي آيندگان به يادگار نهاده است. اين كار نيز به شيوهاي ناخواسته و ناآگاه انجام پذيرفته است. آنچه جهانشناسي و فرهنگ اسطورهاي را از ديگر فرهنگها و جهانشناسيها باز ميگسلد و جدا ميدارد، همين دو ويژگي بنيادين و ساختاريِ ناخواستگي و ناآگاهي در آن است. هرگز چنان نبوده است كه براي نمونه كسي يا انجمني آگاهانه و بخواست، بر آن سرافتد كه پهلواني نمادين و چهرهاي اسطورهاي چون رستم را پديد آورد.
|