و ايجاد اين سازمان به تصويب رسيد. البته به علت كمبود بودجه در آن سال تنها ساخت مدرسه حقوق سياسي تصويب شد و ساخت موزه و كتابخانه ملي به سال هاي بعد موكول گرديد.
در بهمن 1312 شمسي كه نظامنامه اساسي اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف به تصويب رسيد. دايره كتابخانه ملي و شعبه اطلاعات و كتابخانه ملي در تشكيلات اين وزارتخانه گنجانده شد. مطابق اين نظامنامه ، تنظيم و مواظبت كتاب هاي موجود در كتابخانه ، تدوين ومطبع فهرست هاي لازم براي كتاب ها، گرد آوري كتاب هاي چاپ شده جرايد ومجلات داخلي و خارجي كه به كتابخانه مي رسيد، انتخاب كتاب هاي خطي و چاپي كه بايد خريداري شود و همچنين اجراي مقررات كه مطابق نظامنامه جداگانه اي تعيين شده بود برعهده دايره كتابخانه ملي بود.
نظامنامه داخلي كتابخانه در سال 1302 شمسي در27 ماده و يك تبصره شامل تشكيلات و وظايف كتابخانه ملي به تصويب رسيد و مجددا نظامنامه بعدي ، در دي ماه 1313 به عنوان كتابخانه عمومي معارف مصوب شد.
اين كتابخانه تا سال 1316 كه رسما كتابخانه ملي ناميده شد ، بارها تغيير نام داد: كتابخانه دارلفنون، كتابخانه معارف كتابخانه عمومي معارف، كتابخانه ملي فرهنگ، كتابخانه فردوسي، كتابخانه ملي تهران، كتابخانه ملي و...
پس از شهريور 1316، سرپرستي كتابخانه ملي با اداره كل باستان شناسي بود و كتابخانه از ادارات آن سازمان محسوب مي شد.
تا سال1342 كتابخانه تابع وزارت آموزش و پرورش ( فرهنگ سابق) بود و از اين سال تحت نظارت اداره كل كتابخانه ها واحدي از واحد هاي وزارت فرهنگ و هنر بود در آمد از سال 1353خود واحد مستقلي در وزارت فرهنگ و هنر شد.
پس از انقلاب اسلامي، طي مصوبه سال1358 شوراي انقلاب وپس از آن با تغيير وزارت فرهنگ و هنر به وزارت ارشاد، كتابخانه ملي نيز به وزارت فرهنگ و آموزش عالي ملحق گرديد.
|