جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  30/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > جان كلام

يك شب در فرودگاه
گروه: جان كلام

يك شب در فرودگاه زني منتظر پرواز بود و هنوز چندين ساعت به پروازش مانده بود .


زن ، براي اينكه يك جوري اين وقت را پر كند به كتابفروشي فرودگاه رفت كتابي گرفت ، سپس پاكتي كلوچه خريد و در گوشه اي از فرودگاه نشست . زن غرق مطالعه بود كه ناگاه متوجه مردي شد كه در كنار او نشسته بود و بدون هيچ شرم و حيايي يكي دوتا از كلوچه هاي او را برداشت و شروع به خوردن كرد .

زن براي اينكه مشكل و ناراحتي پيش نيايد چيزي نگفت و اصلاً به روي خود نياورد و همچنان كه به مطالعه كتاب ادامه ميداد هراز چندگاهي كلوچه اي را هم برميداشت و ميخورد . زن به ساعتش نگاهي انداخت و درهمين حال متوجه شد كه " دزد " بي چشم و رو پاكت كلوچه اش را تقريباً خالي كرده است .

هرچه مي گذشت زن خشمگين تر مي شد . با خود انديشيد كه اگر من آدم خوبي نبودم بي هيچ شك و ترديدي چشمش را كبود كرده بودم . با هر كلوچه اي كه زن از توي پاكت برمي داشت مرد نيز بر ميداشت .

وقتي كه فقط يك كلوچه در داخل پاكت مانده بود زن ماند كه چه كند كه ناگهان متوجه شد آن مرد در حالي كه لبخندي بر چهره اش نقش بسته بود آخرين كلوچه را ازپاكت برداشت و آن را نصف كرد و در حالي كه نصف كلوچه را به طرف زن دراز مي كرد نصف ديگر را توي دهانش گذاشت و خورد .

زن با عصبانيت نصف كلوچه را از دست مرد قاپيد و پيش خود گفت : اوه ، اين مرد نه تنها ديوانه است بلكه بسيار بي ادب هم تشريف دارد . عجب آدمي ! حتي يك تشكر خشك و خالي هم نكرد .

اين زن در طول عمرش به خاطر نداشت كه اين چنين آزرده خاطر شده باشد به همين دليل وقتي كه پرواز او را اعلام كردند از ته دل نفس راحتي كشيد ، وسايلش را جمع كرد و بي آنكه حتي نيم نگاهي به دزد نمك نشناس بيفكند راه خود را گرفت و رفت .

زن سوار هواپيما شد و در صندليش جا گرفت . سپس دنبال كتابش گشت تا چند صفحه باقيمانده را نيز به اتمام برساند . دستش را كه توي كيفش برد ، متوجه شد در كيفش چيز ديگري غير از كتاب هم هست .

آن را به بيرون آورد ، آنچه كه او در جلوي چشمانش ديد ، پاكت كلوچه سربسته اي بود كه يكي دو ساعت پيش خريده بود .

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837