جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

در سپاس داشتن از خداوند نعمت بر توان و ناگزير
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: عنصرالمعالي كيكاوس بن اسكندربن قابوس

بدان اي پسر كه سپاس خداوند نعمت واجب است بر همه كس براندازه فرمان نه براندازه استحقاق كه اگر همگي خويش شكر سازد هنوز حق شكر يك جزو از هزار جزو نگزارده باشد جز كه براندازه فرمان.
اگر خداوند نعمت اندك شكر خواهد بسيار بود چنانكه اندازه طاعت در دين اسلام پنج است: دو از وخاص منعمان راست و سه از وعموم خلايق را، يكي ازو اقرار بزبان و تصديق بدل و ديگر نماز پنج گانه و سوم روزه سي روز.

اما شهادت دليل نفي است بر حقيقت هر چه جز از حقست و نماز صدق قول و اقرار بندگيست و روزه تصديق قول و اقرار دادن بخدايي خداست؛ چون گفتي كه من بنده ام در بند بندگي بايد بود و چون گفتي كه او خداوندست در زير حكم خداوند بايد بود و اگر خواهي كه بنده تو ترا اطاعت دارد تو از طاعت خداوند خويش مگريز و اگر بگريزي از بنده خويش طاعت چشم مدار كه نيكي تو بر كهتر تو نه بيش از انست كه نيكي خداوند تو بر تو.
و بنده بي طاعت مباش كه بنده بي طاعت خداوند خوي بود و بنده خداوند خو زود هلاك شود چناكه شاعر مي گويد:

سزدگر بري بنده را تو گلو
چو آيد خدوانديش آرزو

و آگاه باش كه نماز و روزه خاص خداوند راست، درو تقصير مكن كه چون در خاص خداي تقصير كني از عام همچنان باز ماني. و بدان كه نماز را خداوند شريعت ما برابر كرد با همه دين. هرآنكس كه نماز دست بازداشت دين را دست باز داشت و بي دين را درين جهان جزا كشتن است و بدنامي و بدان جهان عقوبت خداي عزوجل. زينهار اي پسر كه بردل نگذاري بيهودگي و نه گويي كه در نماز تقصير رواست كه اگر از روي دين ياد نگيري از روي خرد يادگير كه فايده نماز چند چيز است:

اول آنست كه هر كه نماز فريضه بجاي آرد مادام تن و جامه او پاك بود و بهمه حال پاكي به كه پليدي؛ و ديگر فايده نماز گزاردن آنست كه از متكبري خالي باشي زيرا كه اصل نماز بر تواضع نهاده اند چون طبع را بر تواضع آرامست، چون طبع را بر تواضع عادت كني تن نيز متابع عادت گردد.
و ديگر معلوم همه دانا آنست كه هر كسي خواهد كه بدبخت و شقي گردد با بدبختان و شقيان صحبت كند و آنكس كه نيك بختي و دولت جويد متابع دولت خدا باشد و باجماع همه خردمندان نه دولتي است قوي تر از دولت اسلام و نه امري است روان تر از امر اسلام. پس گر تو خواهي كه مادام با دولت و نعمت و راحت باشي صحبت خداوند دولت جوي و فرمان بردار دولتيان باش و خلاف اين مجوي تا بدبخت و شقي نباشي. و زينهار اي پسر كه اندر نماز سبكي و استهزا نكني بر ناتمامي ركوع و سجود و مطايبه كر دن اندر نماز كه اين عادت هلاك دين و دنيا بود.

فصل اما بدانكه روزه طاعتي است كه بسالي يك بار باشد، نامردمي بود تقصير كردن و خردمندان چنين تقصير از خويشتن روا ندارند. و نگر كه گرد تعصب نگردي از آنچه ماه روزه بي تعصب نبود و اندر گرفتن روزه و گشادن تعصب مكن، هرگه كه داني كه پنج عالم تقي نقي و معتقد و پرهيزكار و قاضي و خطيب و مفتي شهر روزه گرفتند، با ايشان بگير و با ايشان بگشاي و در گفتار جُه٧ال دل مبند.

و آگاه باش كه ايزد مستغني است از سيري و گرسنگي تو ولكن غرض در روزه مهري است از خداوند مُلك بر مِلك خويش و اين مُهر نه بر بعضي از مِلكت است چه بر همه تنست، و در روزه چون دهان مُهر كردي دست و پاي و چشم و گوش و زبان را بمُهر كن و عودت را بمُهر كن چنانكه در شرط است منزه داري اين اندامها را از فجور و ناشايست تا داد مُهر روزه بداده باشي. و بدانكه بزرگترين كاري در روزه آنست كه چون نان روز بشب افگني آن نان را كه نصيب روز خود داشتي بنيازمندان دهي تا فايده رنج تو پديد آيد.
و نگر تا درين سه طاعت كه عام همه جهانست تقصير روانداري كه بتقصير اين سه طاعت هيچ عذري نيست اما آن دو طاعت كه مخصوص است توانگران را تقصير با عذر روا بود، و اما اندرين باب سخن بسيارست لكن ما آنچه ناگزير بود اندرين باب گفتيم اميدست كه فايده حاصل آيد، والسلام.

معني كلمات :


اقرار بزبان: شهادت دادن به واحدانيت حضرت حق
تصديق بدل: در دل به يگانگي خداوند معترف شدن
كهتر: كوچكتر و خردتر
خداوند خوي: مجازاً يعني از دستورات پروردگار سرباز زدن و اطاعت از امر خدواندي نكردن
تقصير: كوتاهي كردن، سستي كردن در كاري
عقوبت: كيفر اعمال و كردار زشت
زينهار: آگاه باش
بر دل نگذاري: بر قلبت نگذرد.
متكبري: خودپسندي
متابع: پيرو
صحبت: همنشيني
اجماع: اتحاد و اتفاق
استهزا: ريشخند، انكار كر دن
مطايبه كردن: شوخي كردن
نامردمي: پستي، دنائت
تقي: مرد پرهيزكار
نقي: برگزيده
مفتي: فتوادهنده، عالم ديني كه حكم شرعي مي دهد
مستغني: بي نياز
مهر: نشانه
فجور: زشتكاريها، كارهاي بد و ناشايست
يعني نا حق روزه را ادا كرده باشي.
ناگزير بود: ضرورت داشت، ضرور مي نمود

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837