بدان اي پسر كه سپاس خداوند نعمت واجب است بر همه كس براندازه فرمان نه براندازه استحقاق كه اگر همگي خويش شكر سازد هنوز حق شكر يك جزو از هزار جزو نگزارده باشد جز كه براندازه فرمان. اگر خداوند نعمت اندك شكر خواهد بسيار بود چنانكه اندازه طاعت در دين اسلام پنج است: دو از وخاص منعمان راست و سه از وعموم خلايق را، يكي ازو اقرار بزبان و تصديق بدل و ديگر نماز پنج گانه و سوم روزه سي روز. اما شهادت دليل نفي است بر حقيقت هر چه جز از حقست و نماز صدق قول و اقرار بندگيست و روزه تصديق قول و اقرار دادن بخدايي خداست؛ چون گفتي كه من بنده ام در بند بندگي بايد بود و چون گفتي كه او خداوندست در زير حكم خداوند بايد بود و اگر خواهي كه بنده تو ترا اطاعت دارد تو از طاعت خداوند خويش مگريز و اگر بگريزي از بنده خويش طاعت چشم مدار كه نيكي تو بر كهتر تو نه بيش از انست كه نيكي خداوند تو بر تو. و بنده بي طاعت مباش كه بنده بي طاعت خداوند خوي بود و بنده خداوند خو زود هلاك شود چناكه شاعر مي گويد:
سزدگر بري بنده را تو گلو چو آيد خدوانديش آرزو و آگاه باش كه نماز و روزه خاص خداوند راست، درو تقصير مكن كه چون در خاص خداي تقصير كني از عام همچنان باز ماني. و بدان كه نماز را خداوند شريعت ما برابر كرد با همه دين. هرآنكس كه نماز دست بازداشت دين را دست باز داشت و بي دين را درين جهان جزا كشتن است و بدنامي و بدان جهان عقوبت خداي عزوجل. زينهار اي پسر كه بردل نگذاري بيهودگي و نه گويي كه در نماز تقصير رواست كه اگر از روي دين ياد نگيري از روي خرد يادگير كه فايده نماز چند چيز است:
|