احترام بيش از اندازه و حتى پرستش در همه دوران هاى تاريخ ايران وجود داشته است. «در زمان ساسانيان، فرمانروايان، محلى خاص بر مى گزيدند، تا اعتقادات مذهبى و شرح پيروزى هاى خود را بر روى سنگ هاى عظيم نقش كنند، در هر يك از اين محل ها، آبگيرى كه از چشمه لبريز مى شد، در پاى بدنه سنگى ايجاد مى كردند، اين توجه به آب تازمان هاى اخير و حتى قرن نوزدهم ديده مى شود به طورى كه فتحعلى شاه قاجار نيز فرمان داد تا تصوير او را در جايى كه بر روى تخت جلوس كرده بود، در محلى به نام چشمه على در نزديكى تهران حجارى نمايند.» همانطور كه همگان مى دانند، سرزمين ايران از نظر جغرافيايى و آب و هوايى از مناطق خشك و هميشه با مشكل كم آبى و خشكسالى روبه رو بوده است، و جود سدهاى قديمى و آثار باقى مانده شبكه هاى آبيارى و قنات ها، همه نمونه هايى از نبرد مردم كشور ما با ديو خشكى و بى آبى است. همين كمبود آب و وجود بيابان هاى خشك بود كه حرمت نهادن ويژه به آب را در ميان مردم ايران در گاه باستان به وجود آورد، اعتقادى كه تا زمان ما همچنان ادامه داشته است. در فرهنگ ملى ما، آب را مظهر روشنايى دانسته اند و آن را نماد پاكى مى دانند. در هنگام رفتن سفر آب به دنبال مسافر مى پاشند، اين علاقه مندى به آب حتى در خانه هاى ايرانيان نيز نفوذ داشته است. درگذشته اى نه چندان دور، هيچ خانه اى نبود كه حوضى در آن نباشد، حوض هاى زيبا و كوچك و بزرگ با كاشى هاى آبى فيروزه اى نماد مشخص زندگى در هر خانه اى بود. حوض و استخر در باغ هاى ايرانى و حتى در خانه هاى ايران اهميت زيادى داشته و دارد، آب اين حوض ها ذخيره اى براى آب پاشى گل و حياط و ايوان هاست. ايرانيان همچنين «در حوض ها و استخرها از فواره نيز كه از ملل خارجى آموخته اند استفاده نموده اند. فواره هاى آب را در حوض هاى داخل و خارج از خانه تعبيه مى كردند، باغ بزرگ هزار جريبى در اصفهان كه در زمان صفويه ساخته شد، داراى ۵۰۰ فواره بوده است، در برخى از مواقع يك سيب سرخ را در ميان آبى كه از فواره بيرون مى جهيد قرار مى دادند و اين سيب همچنان در دهانه فواره بالا و پائين مى رفت در مواردى ديگرى آب از دهان يك شير بيرون مى جست و به استخرى كه به آن متصل بود سرازير مى شد. ، همچنين در زير زمين هاى منازل نيز مردم با ايجاد حوض هاى كوچك به شكل هاى مختلف حوضخانه مى ساختند و بيشتر در تابستانهاى گرم، در هواى خنك و مطبوع آن به استراحت و گفت و شنود مى پرداختند. از ديگر كارهاى سنتى كه ايرانيان در زمينه استفاده از آب انجام مى دادند، «ساخت آب انبار بود، كه برخى از آنها از ديد معمارى نيز اثرى شايان توجه بود.» «اون گارسيادوسيلوا نيگوئروا» سفير فيليپ سوم پادشاه اسپانيا كه در سال ۱۰۱۳ هجرى قمرى (۱۶۱۴) ميلادى از راه هرمز به لار آمده و به دربار شاه عباس بزرگ راه يافته است راجع به آب انبارى در لار كه بسيار توجه او را جلب كرده، در سفر نامه خود مطالبى به رشته تحرير در آورده است.» در جاده هاى كوير و دشت پهناور ميانه ايران كه كمتر به آب دسترس بود و اگر هم باريكه اى آب بود، چنان پر نمك و شور بود كه نمى شد از آن استفاده كرد، حوض، بركه، پاياب و چاه درست مى كردند. هنوز هم در راه هاى ميان يزد و خراسان و راه تهران - كاشان - اردستان، از اين چاه خانه ها بر جا مانده و مورد استفاده قرار مى گيرد. فرم و ساختمان گرمابه ها و محل آنها نيز، بخش ارزنده اى از فرهنگ ملى ما و چگونگى استفاده از آب در اين مكان، جايگاه ارزنده آب را در نظافت و پاكيزگى مردم كشور ايران نشان مى دهد، كه ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال پيش قدمت دارد. گرمابه ساختمانى گرم با ظرفى بزرگ به نام (آبزن) بوده است. و براى آنكه آب را مقدس مى شمردند و نمى خواستند آن را آلوده كنند، آب استفاده شده را بعد از استحمام روى زمين و يا به آسمان مى پاشيدند و به هيچ عنوان آن را وارد آب پاك نمى كردند. در كارنامه اردشير بابكان هنگامى كه بابك پس از ديدن خواب، ساسان را كه سمت شبانى او را داشت به حضور پذيرفت و به او گفت: «اكنون تن به آبزن كن». و اين مى رساند كه آبزن يا گرمابه گذشته اى كهن در كشور ما دارد. كاريز يا قنات نيز يكى از ابداعات و اختراعات ايرانيان است و يكى از روش هاى بسيار قديمى بدست آوردن آب است كه با كندن چاه هاى زياد از دامنه كوهستان تا دشت و با متصل كردن آنها به يكديگر آب مورد نياز حاصل شده و به صورت دايمى جريان پيدا مى كند. بزرگترين قنات حفر شده در ايران مربوط به حومه گناباد است كه طول آن ۷۰ كيلومتر و «مادر چاه» آن در حدود ۳۵۰ متر عمق دارد. وضع آبدهى قنات هاى ايران در حدود ۷۵۰ تا ۱۰۰۰ متر مكعب در ثانيه تخمين زده مى شود . تعداد قنات هاى ايران را حدود ۵۰ هزار رشته دانسته اند. پس از زلزله بم با ستانشناسان قديمى ترين شبكه قنات جهان را با قدمتى بيش از دو هزار سال در آن منطقه كشف كرده اند. در حقيقت مقتدر شدن سلسله هخامنشى بستگى با دانش آب شناسى ايرانيان داشت. زيرا بيشتر تمدن هاى باستانى در كنار رودهاى بزرگ «نيل»، «دجله»، «فرات»، «هوانگهو» و «يانگ تسه» در چين شكل گرفت و تنها كشورى كه به دور از هر گونه رودخانه عظيم به قدرتى جهانى تبديل شد، ايران بود. جهش چشمگير امپراتورى ايران مديون همين قنات بود. در زمان هخامنشيان اگر كسى زمين بايرى را با ساخت قنات آبيارى مى كرد، ۵ سال از پرداخت ماليات معاف بود، كورش نخستين پادشاه هخامنشى اين فناورى را به مردمان «هند» و «ليدى» آموخت، (اسكيلاس) هخامنشى درياسالار پارسى، هنگام اقامت در مصر فنون ساخت كاريز را به مصريها، آموزش داد . در زمان ساسانيان نيز رساله «مدگيمان هزار داستان»، در شرح ساخت و لايروبى قنات و استفاده از آن تأليف شد كه رونوشت هايى از آن به سراسر جهان رفت. اين روش استفاده از آب تا زمان ما نيز همچنان، جارى بوده است، شاردن جهانگرد فرانسوى كه در قرن هفدهم ميلادى از ايران بازديد كرده است اشاره مى كند كه در نزديكى اصفهان در قصبه نجف آباد زرتشتيان زندگى مى كنند كه كار آنهاكشاورزى است و در سراسر قرن نوزدهم، زرتشتيان به عنوان باغبانان و مقنيان ماهر براى ايجاد «قنات» شهرت داشتند. ايرانيان همچنين در ساخت سد نيز از مهارت برخوردار بودند و ضمن استفاد از شرايط طبيعى محيط براى ساختن سد، توجه ويژه نيز به حفظ محيط زيست داشتند، از جمله معروف ترين اين سدها سد «مرو» بر روى رود مرغاب بود، اين سد در ۶ فرسخى شهر مرو قرار داشت و ۱۰ هزار نفر از آن حفاظت مى كردند. سد ۱۷۰۰ ساله هرمز در رامهرمز خوزستان نمونه هايى از مهارت ايرانيان در اين امر است. آسياب هاى آبى نيز در سراسر خاك ايران به وفور وجود داشته و ايرانيان بر رودخانه ها آسيابهاى آبى تعبيه مى كردند و در برخى از شهرها همچون سرخس، آسيابى بزرگ (خراس) داشتند كه با چهارپايان مى گرديد در تاريخ از آسياب هاى معروف شوشتر در خوزستان نيز سخن رفته است. همچنين بنا به گفته مردم گرگان، آسياب هاى زيادى تا حدود ۵۰ سال پيش در جنوب اين شهر و در مسير جاده ناهار خوران وجود داشته است، در شمال شهر قزوين و نيز در سمنان و بروجرد نيز مانند اين آسياب ها، مورد استفاده قرار مى گرفت و در حال حاضر نيز اين آسياب ها در بسيارى از دهات ايران وجود دارند.» اما يكى از بزرگترين كارهاى عمرانى و هنرى ايرانيان در استفاده از آب، بروز هنر و ابتكار ايرانيان در ساختن باغات زيبا است، آنان در هر جا چشمه و يا جوى آبى بود، درختى كاشته و باغى پرورش مى دادند و به تزئين و پيرايه آن مى پرداختند و در اين باغ ها، آب نماهاى زيبا مى ساختند. مسير جريان آب را درجويبارها، براى شنيدن، صداى دلنواز آب پله پله مى كردند، در كف آب نماها و بيشتر جاهايى كه آب فرو مى ريخت، هميشه تخته سنگى با تراش و با طرح هاى مختلف كار مى گذاشتند كه موج، آب را زيبا جلوه دهد. آب نماها به جوى هايى گفته مى شود كه گه گاه فواره هايى نيز در آن تعبيه مى كردند كه در فواصلى آب را به داخل جوى مى ريخت، ساختن آبشار نيز از كارهايى بود كه با آب انجام مى دادند. در عمارت هشت بهشت اصفهان، آب از اشكوب ساختمان بر روى كاشى هاى طبقه هم كف، مى ريخته است، در دوره قاجاريه نيز چنين آبشارهايى مى ساختند، در عمارت بهشهر براى بالا بردن آب از مكينه (تلمبه) استفاده مى كردند. يكى از باغ هاى زيبا كه با يك قنات مشروب مى شود، باغ فين كاشان است. معروف است كه در سال۱۵۰۴ ميلادى مجلس ضيافتى به افتخار شاه اسماعيل صفوى در اين باغ برپا شد و شاه عباس صفوى در سال۱۵۸۷ ساختمان هايى در اين باغ بنا نهاد و شاه عباس دوم نيز از اين باغ ديدن كرد، ايرانيان خوش ذوق با بهره گيرى از فرهنگ ملى خود اين باغ را طراحى كرده اند و براى بيان نمونه اى از به كارگيرى هنر ايرانى در ساختن باغ ها، آب نماها و جوى هاى زيبا، به طرح اين باغ اشاره مى كنيم:
|