جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

هند جگرخوار
گروه: ضرب المثل

در تمام قوانين موضوعه عالم كيفر و مجازات به تناسب جرم در نظر گرفته شده است.
موازين اخلاقي به اين اندازه هم قناعت نكرده لذت عفو و اغماض را بر شهد شرنگ آلود كيفر و انتقام ترجيح مي دهد ولي در اين ميان افرادي هستند كه در انتقام و خيره كشي حد و اندازه نمي شناسند و نسبت به مخالفان و دشمنان خويش كمال قساوت و بي رحمي را نشان مي دهند.
اين گونه افراد درنده خوي ديوسيرت اگر مرد باشند به چنگيز و آتيلا و چنانچه زن باشند آنها را به هند جگرخوار تشيبه و تمثيل مي كنند.

در اواخر سال دوم هجرت به حضرت رسول اكرم (ص) خبر رسيد كه يك كاروان بزرگ مركب از دوهزار نفر شتر كه پنجاه هزار دينار كالا حمل مي كند و قافله سالار آن ابوسفيان است از شام به سرزمين مدينه نزديك مي شود تا از آن طريق به مكه برود. براي توصيف عظمت اين كاروان همين بس كه تمام خانواده هاي مكه در آن ذي نفع بوده اند و چون اطلاع حاصل كردند كه مسلمين قصد دارند به كاروان حمله كنند در ظرف چند ساعت نهصد و پنجاه مرد و هفتصد نفر شتر و يكصد راس اسب براي دفاع از كاروان و دفع حمله مسلمين آماده گرديد و دويست و پنجاه هزار درهم پول نقد براي هزينه جنگ جمع آوري شد.

نيروي سيصد و سيزده نفري محمد (ص) كه بيش از هفتاد شتر و دو اسب نداشتند روز هفدهم ماه رمضان در وادي بدر واقع در بيست كيلومتري جنوب غربي مدينه به انتظار كاروان مكه اردو زد ولي ابوسفيان به وسيله جاسوسانش از قصد حمله محمد (ص) اطلاع يافت و مسير خود را تغيير داده از راه دورتر كاروان را به مكه برد.

در عوض نهصد و پنجاه مرد جنگي با تجهيزات كامل و به فرماندهي ابوجهل از مكه به مدينه نزديك شد و جنگ بين طرفين در گرفت. حسب المعمول ابتدا سه برز از قشون مكه خارج شدند و مبارز طلبيدند. اين سه نفر عبارت بودند از عتبة بن ربيعه و وليد بن عنبه كه به ترتيب پدر و عمود و برادر هند همسر ابوسفيان بوده اند. از طرف پيغمبر اسلام دستور داده شد كه علي (ع) به جنگ وليد بن عتبه و حمزه عموي پيغمبر به جنگ عتبة بن ربيعه و عبيدة بن حارث پسر عموي پيغمبر به جنگ شبية بن ربيعه برود.

جنگ علي (ع) و وليد بيش از چند دقيقه طول نكشيد زيرا يك ضربت شمشير پسر ابي طالب شاهرگ و حلقوم وليد را قطع كرد. حمزه پس از نبردي دلاورانه حريفش را به قتل رسانيد. شبيه ضربتي قوي بر پاي عبيدة الحارث زد چنان كه در ميدان افتاده مغز از استخوان ساقش روان شد. حمزه و علي (ع) به مدد عبيده شتافته شيبه را به قتل رسانيدند و عبيده را از معركه برداشته نزد حضرت رسالت آوردند.

هند زوجه ابوسفيان در حضور ابوسفيان در حضور همه سوگند ياد كرد كه اگر دسترسي به قاتلان پدر و عمو و برادرش پيدا كند جگرشان را در آورده خواهد خورد. همچنين سوگند ياد كرد كه با زبان و گوش و بيني كشندگان گردن بندي درست كرده از گردنش خواهد آويخت و در روز انقراض و نابودي اسلام با همان گردن بند در كوچه هاي مكه خواهد رقصيد.

در اين موقع يكي از غلامان سپاه قريش به نام وحشي براي آنكه طبق وعده هند آزاد شود به تعقيب محمد (ص) و علي (ع) و ساير سران مسلمين پرداخت ولي چون به آنها دسترسي پيدا نكرد خود را به حمزه عموي پيغمبر رسانيد و از فرصت كوتاهي كه حمزه پشت كرده بود تا جلوي سربازان خالد بن وليد را بگيرد استفاده كرده نيزه را چنان در پشت حمزه فرو كرد كه از سينه اش به در آمده بود.

وقتي هند شنيد كه حمزه قاتل پدرش كشته شد در همان ميدان جنگ دسبندها و خلخالهاي خود را گشود و به وحشي بخشيد. هنوز آفتاب غروب نكرده بود كه هند وارد ميدان كارزار شد و جسد حمزه عموي پيغمبر را پيدا كرد. شكم و سينه اش را با كاردي كه در دست داشت از هم دريد. جگرش را بيرون آورده قسمتي از آن را خورد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837