اما سهراب بعد ازمدتى از اين حالت فاصله گرفت و به عرفانى نزديك شد كه همه چيز را در برابر او زيبا و خوب نماياند.
آن چيزى كه دراين دفتر قابل اعتناست جست وجوى شاعر و نگاه كنجكاوانه اوست. گرچه كشف او رنجبار و ترديدآميز است اما مهم راهى است كه در ابتداى آن ايستاده و تازه مى خواهد سرنخ هايى به دست آورد.
* زندگى خواب ها
دومين مجموعه شعر نو سپهرى با نام «زندگى خواب ها» در ۲۵ سالگى او، يعنى سال ۱۳۳۲ منتشر مى شود. فاصله اين كتاب با نخستين مجموعه شعر نيمايى او ۲ سال بيشتر نيست.
اما در همين مدت كوتاه شاعرى را به ما معرفى مى كند كه به سمت استقلال پيش مى رود. سپهرى در «زندگى خواب ها» تحت تأثير «هوشنگ ايرانى»است.
«شمس لنگرودى» درباره اين تأثيرپذيرى در تاريخ تحليلى شعر نو مى نويسد: «هوشنگ ايرانى با آشنايى به چند زبان و مطالعه پيگير و شيفته وار، به طور نبوغ آسايى، ناگهان شاعر شد.
او هرگز غزل و قصيده اى نسرود. او اصلاً آشنايى با غزل و قصيده نداشت و حقيقت اين است كه هنگامى كه از اروپا براى شاعر شدن به ايران بازگشت و جيغ بنفش هايش را منتشر كرد، هنوز شاعر بالفعلى نبود. او ناگهان درعرض چندماه، به طور غيرمنتظره اى درخشيد.
اشعار اوليه ايرانى پر از غلط هاى فاحش زبانى و دستورى و انشايى است. ولى سپهرى ، مراحل تكاملى - تاريخى شعر، از غزل و قصيده تا به شعر سپيد را طى كرد. او در ادبيات فارسى ريشه داشت و هنگامى كه به عرفان رسيد و زبان هوشنگ ايرانى را كشف كرد ، تمام ظرفيت هاى شعرى او را درك كرد و همين امر شايد سبب شد كه سپهرى بعدها به آن مراحل اعجاب انگيز در شعر دست يافت.»
«زندگى خواب ها» گرچه فضاى تلخ پيشين را دارد اما به نسبت مجموعه اول سهراب در مرتبه بالاترى قرار مى گيرد و براى شاعرش مرحله گذار ناگزيرى است كه او را به سمت قله پيش مى برد:
از مرز خوابم مى گذشتم، سايه تاريك يك نيلوفر
روى همه اين ويرانه ها فرو افتاده بود
كدامين باد بى پروا
دانه اين نيلوفر را به سرزمين خواب من آورد؟
(شعر نيلوفر)
* آوار آفتاب
سومين مجموعه شعر نيمايى سهراب «آوار آفتاب» نام دارد كه در سال ۱۳۴۰ در ۱۱۵ صفحه به چاپ رسيده است. به گفته شاعر اين كتاب سال ۱۳۳۷ آماده چاپ بود. اما به دلايلى ۳ سال بعد به چاپ رسيده است. در هرصورت اگر فاصله انتشار اين كتاب را با كتاب هاى پيشين شاعرش مقايسه كنيم، مى بينيم كه مدت زمان بيشترى با مجموعه هاى اول و دوم، فاصله دارد. در نتيجه انتظار خواننده براى مواجه شدن با تحول و تكامل شاعر و شعر طبيعى به نظر مى رسد. شعرهاى اين دفتر روبه سوى روشنى و نور دارند.
اگر نگاهى به عنوان شعرها بيندازيم اين سمت و سو به خوبى نمايان مى شود: «طنين»، «گل آينه»، «همراه»، «روزنه اى به رنگ»، «اى نزديك»، «ديارى ديگر»، «سايبان آرامش ما،ماييم»، «پرچين راز»، «آواى گياه»، و ... دراين كتاب تيرگى «مرگ رنگ» به «روزنه اى به رنگ» چرخش كرده و تاريكى فضاى آن اولى به رنگارنگى مبدل گشته است.
اين نشان مى دهد سپهرى پنجره هاى ذهنش را باز گذاشته، به آفتاب نگاه مى كند و بوى طبيعت به مشامش مى رسد:
انجير كهن سرزندگى اش را مى گسترد
زمين باران را صدا مى زند
گردش ماهى آب را مى شيارد
باد مى گذرد. چلچله مى چرخد و نگاه من گم مى شود
(شعر گردش سايه ها)
بعد از كودتاى ۲۸ مردادسال ،۳۲ افكار هنرمندان و مردم درگير مسائل اجتماعى - سياسى بود و دراين ميان شعرهاى سهراب كه بوى عرفان مى داد چندان موردتوجه قرار نگرفت.
ذوق مسلط بر شعر نو ايران ۴پاره بود و بيشتر شاعرانى كه مركز توجه بودند ۴پاره مى نوشتند. در اين ميان سپهرى هنوز آن گونه كه بايد كشف نشده است.
* شرق اندوه
چهارمين دفتر شعر نيمايى سهراب همزمان با مجموعه سوم او، در سال ۱۳۴۰ منتشر شده است. اين كتاب كه «شرق اندوه» نام دارد و نفوذ ذهن و زبان سپهرى به خوبى مى نماياند.
تنها اشاره به نام شعرها اين مدعا را ثابت مى كند: «هلا»، «پادهه»، «شكپوى»، «تا»، «باراه»، «تراو»، «ويد» و...
مولانا نيز بر سهراب تأثير گذاشته و وزن شعرهاى او به وزن هاى «ديوان شمس» نزديك شده است.
حركت سپهرى در اين مجموعه حالتى دورانى به خود گرفته و بدون اين كه سرگيجه آور باشد شورانگيزى شاعر را مى نماياند. در مقايسه با «مرگ رنگ»، «زندگى خواب ها» و «آوار آفتاب» سهراب در «شرق اندوه» به ايجاز در بيان رسيده و كوتاهى شعرها مى تواند نشان دهنده نفوذ هايكوهاى ژاپنى در او باشد.
به عنوان مثال شعر «گزار» از چهار سطر تجاوز نمى كند. در همين شعر شاعر به تكرار انديشه مولانا مى پردازد. او كوزه تر خيالات خواب آلودش را مى شكند و در تنهايى خويش به مشاهده دوست مى نشيند:
باز آمدم از چشمه خواب، كوزه تر در دستم.
مرغانى مى خواندند، نيلوفر وا مى شد، كوزه تر بشكستم.
در بستم.
و در ايوان تماشاى تو بنشستم.
|