به دورهاي " پيش از تاريخ " ميگويند كه هنوز خط اختراع نشده است بنابراين اسناد مكتوبي از آن دوره موجود نيست. در حالي كه شناخت اين دوره از لحاظ تاريخ تمدن اهميت بسيار دارد. به همين جهت هرگاه درباره اين دوره صحبت ميشود بايد از حدس و گمان و در كنار هم چيدن اطلاعات پراكنده و قياس آنها با يكديگر استفاده كرد. به عنوان مثال درباره پيدايش انسان، نظرات گوناگوني وجود دارد. داروين و عدهاي ديگر از دانشمندان به ثبات جنس و تغيير جنس اعتقاد دارند. علماي اديان مختلف و تمدنهاي كهن نيز هركدام به گونهاي پيدايش انسان را تعبير و تفسير ميكنند. اشارههاي موجود در كتب ديني و آثار خلق شده توسط علماي اديان يهود، مسيحيت، اسلام و يا فرقههايي جهانگير مانند بوديسم و همچنين آثار به جاي مانده از تمدنهاي چين، يونان، بينالنهرين و ايران هر كدام براي خود روايتهايي قابل توجه به شمار ميآيند. قرائن و شواهد درباره اين دوره خيلي زياد نيست بنابراين هرگاه در نقطهاي از دنيا، آثاري مربوط به دوره پيش از تاريخ كشف شود؛ آن مكان از نظر باستانشناسي، علم الاديان و حتي بسياري از علوم امروزي، داراي موقعيت ممتازي ميشود. خوشبختانه كشور ما از اين نظر يكي از مهمترين نقاط جهان محسوب ميشود چرا كه به روايت آثار به دست آمده، ايران جايگاه و مهد كهنترين و قديميترين تمدنهاي بشري است. علاوه بر آن ايران يكي از نقاط جهان است كه آثار زيادي از دوران پيش از تاريخ را در سينه خود محفوظ نگاه داشته است. همچنين در كشفيات چند دهه اخير، آثاري از انسانهاي اوليه نيز در ايران به دست آمده است. بدون ترديد اين انسانها با هر شكل و شمايلي كه بودند براي خود وسايل اوليه زندگي را فراهم كردهاند. با توجه به كشفيات باستانشناسي يعني پيدايش اسكلتها و جمجمهها، قدمت حيات بشري بيش از چهار ميليون سال تخمين زده ميشود. دو انسان، كه بيشترين قدمت را دارا بوده نئاندرتالها و هموساپينزها هستند و بيشترين ابزار و آثار به دست آمده متعلق به دوران آنها است. بسياري از صاحبنظران، هنر اوليه را با ابزارهاي دستساخته بشر اوليه همسان ميدانند بنابراين ميتوان گفت هنر قدمتي دارد به اندازه خود بشر و هنر اوليه شامل دستساختهها و ابزار روزمره انسانهاي اوليه است. پس از جدلهاي بسيار ميان دانشمندان، نظريه تامسون دانماركي مورد پذيرش قاطبه دانشمندان قرار گرفته است. وي نظريه اعصار سهگانه را مطرح ميكند. به هر حال ابزارهاي به دست آمده از دورانهاي ماقبل تاريخ به دليل آنكه هنوز تمدني در جهان شكل نگرفته بود مورد بحث ما نيست. آنچه در اين مجال مورد نظر است بررسي كوتاه آغاز تمدن بهويژه در ايران است. براي بررسي آغاز تمدن در ابتدا بهتر است كمي درباره واژه <تمدن> بنويسيم. در فرهنگ عميد ذيل واژه تمدن آمده است: <شهرنشين شدن، خوي شهري گزيدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن. زندگاني اجتماعي، همكاري مردم با يكديگر در امور زندگاني و فراهم ساختن اسباب ترقي و آسايش خود.> مرحوم دكتر محمد معين نيز تمدن را برابر با شهرنشين شدن، به اخلاق و آداب شهريان خوگرفتن و همچنين همكاري افراد يك جامعه در امور اجتماعي، اقتصادي، ديني، سياسي و غيره ميداند. بنابراين، چنانچه ميبينيم براي آنكه بتوانيم تمدني را به جايي نسبت دهيم نياز به اثبات چند ويژگي داريم؛ وجود يك شهر، اخلاق شهرنشيني و همكاري اجتماعي. در ادامه در ابتدا نخستين حكومتهايي را كه در ايران به وجود آمد برميشماريم و سپس مهمترين كاوشهاي باستانشناسي در ايران را كه خبر از آغاز تمدن در اين نقطه از عالم ميدهند ذكر ميكنيم. حكومت در ايران باستان با توجه به كاوشهاي باستانشناسي و دلايل متعدد، اولين قوميكه در نجد ايران به حكومت رسيد عيلاميان بودند. اين قوم در هزاره چهارم پيش از ميلاد شناخته ميشوند و در هزاره سوم در خوزستان بزرگ (شوش) حكومت ميكنند. اين حكومت تا زمان حمله آشور بنيپال در سال 640 قبل از ميلاد دوام داشته است. پايتخت عيلاميان در شوش بوده و نسبت به ديگر اقوام آن زمان از تمدن غنيتري برخوردار بودهاند، چرا كه اولين قومي بودند كه در ايران <خط> را به وجود آوردند. يكي از شاهكارهاي ماندگار ايران زمين، يعني زيگورات چغازنبيل، به اين قوم تعلق دارد.
|