جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  06/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

فرهنگ و ادب فارسي در دوره تيموريان ۲
گروه: نقد و ادبيات
منبع: www.adab.irib

در اينجا بي مناسب نيست كه ذكري از يكي از ترجمه‏هاي رسائل اخوان الصفا به نثر فارسي كه در همين عهد از تلخيص عربي آن موسوم به مجمل الحكمة صورت گرفته است به ميان آيد. اين كتاب كه نسخي از آن موجود است در عهد سلطنت تيمور به فارسي رواني در آمده و از جمله بهترين تلخيصهاي رسائل اخوان الصفاست.

ديگر از نويسندگان مشهور اين دوره كمال الدين عبدالرزاق بن اسحق سمرقندي (816 ـ 887) مؤلف كتاب معتبر مطلع السعدين است كه وقايع ايران را از عهد سلطان ابوسعيد بهادر ايلخاني مغول (716 ـ 736) تا پايان دوره سلطنت سلطان ابوسعيد تيموري (855 ـ 872) شامل است و از باب اشتمال بر حوادث اين دوره ممتد اهميت بسيار دارد و بعدها مورد استفاده غالب مورخان قرار گرفته است. از نويسندگان معروف دوره تيموري دولتشاه بن علاء الدوله سمرقندي (متوفي به سال 896 يا 900) است كه از نديمان و نزديكان سلطان حسين بايقرا بوده و به تشويق وزير دانشمند او امير عليشير نوايي كتاب معروف تذكرة الشعرا را نوشته است. درين تذكره كه بعد از لباب الالباب عوفي مهمترين تذكره شعراي فارسي زبانست شرح احوال يك صد و پنج تن از شاعران به اضافه بسياري از اشارات تاريخي آمده ليكن اشتباه و عدم اتقاق مسائل در آن بدرجتيست كه سخنان نويسنده را در غالب موارد بدون تحقيق مجدد نمي‏توان باور داشت، روش دولت شاه در تحرير ساده و دور از پيرايه‏هاي لفظي است.

ديگر از نويسندگان مشهور اين دوره معين الدين محمد اسفزاري مولف روضات الجنات في تاريخ مدينة هرات است كه آن را به سال 875 به پايان برد. تاريخ هرات از آن جهت كه شامل اطلاعات ذيقيمتي راجع به ملوك آل كرت و حوادث دوره تيموري تا دوره سلطان حسين بايقرا و اشارات مختلف بعده‏يي از رجال است بسيار قابل استفاده است. روش معين الدين اسفزاري در نثر استادانه و استوار است و او در ترسل نيز مهارت و به شغل انشاء رسائل درباري اشتغال داشته اشت. در كتاب تاريخ هرات به اشعار عده‏يي از استادان تمثل شده و در پاره‏يي از توصيفات و مقدمات فصول به روش مترسلان متصنع طريق اطناب و آوردن صنايع لفظي اختيار گرديده است.

مورخ بسيار مشهور اين دوره محمد بن خاوند شاه بن محمود مشهور به ميرخواند (838 ـ 903) در دوره سلاطين تيموري خاصه در دربار سلطان حسين بايقرا مقامي بلند داشته است. كتاب او به نام روضة الصفا در هفت مجلد است. مجلد هفتم را نواده دختري او غياث الدين خواند مير بر آن افزوده و اين مجلد اخير حاوي وقايع دوره سلطان حسين بايقرا و پسر او بديع الزمان ميرزاست. روضة الصفا حاوي وقايع عمده تاريخ پيش از اسلام و دوره اسلامي به تفصيل است تا عهد مؤلف، و قسمتي از حوادث بعد از فوت مؤلف (مجلد هفتم)، و روش نگارش آن ساده و خالي از تكلف و مبني بر لهجه ادبي اواخر عهد تيموري است. ميرخواند غير از اين كتاب كتاب ديگري به نام دستورالوزراء در شرح احوال وزراء اسلام و ايران تا زمان خود دارد كه آن هم از كتب معتبر شمرده مي‏شود.

دختر زاده همين نويسنده يعني غياث الدين خواند مير (متوفي به سال 941) از جمله مورخان و نويسندگان مشهور دوره تيموري وصفويست. كتاب مشهور او غير از ذيلي كه بر روضة الصفا نوشت كتاب جبيب السير است در تاريخ عمومي تا پايان حيات شاه اسماعيل صفوي و ما بعد از آن هم راجع به آن سخن خواهيم گفت. سلطان حسين بايقرا آخرين پادشاه بزرگ تيموري خود هم از جمله نويسندگان و شاعران ذواللسانين بوده و كتاب او به نام مجالس العشاق داراي اطلاعاتي درباره بعض شعرا و متصوفه است. اين كتاب در سال 908 تأليف شده و مشتمل است بر يك مقدمه و هفتاد و شش مجلس. در مقدمه كتاب راجع به عشق مجازي و عشق حقيقي بحث شده و در مجالس از شعرا و عرفا و احوال ايشان تا جامي سخن رفته و در پايان كتاب شرح حال مؤلف آمده است.

ظهيرالدين بابردربا برنامه تأليف اين كتاب را به كمال الدين حسين گازرگاهي نسبت داده و گفته است كه او اين كتاب سست و بي‏مزه را كه پر از دروغ و سخنان بي‏ادبانه است به نام سلطان حسين بايقرا نوشت. انشاء كتاب در آغاز آن مصنوع و مابقي از قبيل انشاء عادي و سست دوره تيموريست.

از جمله دانشمندان و نويسندگان نام آور تيموري كمال الدين حسين واعظ كاشفي سبزواري (متوفي به سال 910) است كه در هرات سكونت داشت. وي در فقه و تفسير و حديث و نجوم و حكمت و ادب تبحر داشت و بر مشرب اهل تصوف و از پيروان سلسله نقشبنديه بود. ملاحسين از نويسندگان كثيرالتأليف و داراي آثار متعدد در مسائل گوناگون است. از جمله آثار او يكي كتاب انوار سهيلي است كه في‏الواقع ترجمه و تهذيب جديديست از كتاب كليله و دمنه و انشائي مصنوع و متكلف دارد. ديگر مخزن الانشاء و ديگر روضةالشهداء كه با روشي منشيانه و مترسلانه از مصائب انبيا و ائمه در آن سخن رفته و همين كتاب است كه در دوره صفويه در مجالس عزاي شهدا خوانده مي‏شد و به همين سبب آنها را مجلس روضه خواني ناميدند. ديگر از آثار او مواهب عليه است در تفسير قرآن، ديگر اخلاق محسني است در چهل باب به نام سلطان حسين بايقرا، ديگر جواهر الاسرار يا جواره التفسير در تفسير قرآن كه مفصلتر از مواهب عليه است، ديگر فتوت نامه سلطاني در شرح عقايد و طرز تربيت و رسوم و آداب دسته‏هاي مختلف فتيان (جوانمردان) كه از لحاظ اجتماعي در زمره معتبرترين كتب فارسي است. ديگر اختيارات در نجوم و سبعه كاشفيه شامل هفت رساله در نجوم و كتاب «لب لباب مثنوي» كه اختصاريست از مثنوي مولانا جلال الدين رومي و «لب لب» كه اختصاري از لب لبابست. علاوه بر اينها باز هم كتب ديگري را از ملا حسين نام برده‏اند.

پسر ملا جسين يعني فخرالدين علي واعظ (متوفي به سال 939) نيز از جمله نويسندگان مشهور آخر عهد تيموري و آغاز دوره صفويست. او كتابي دارد به نام رشحات عين الحيات در شرح مقامات خواجه عبيدالله احرار كه از معاريف پيشروان فرقه نقشبنديه در دوره تيموري بود.

جلال الدين محمد بن اسعد صديقي دواني (830 ـ 908) حكيم و نويسنده مشهور صاحب كتاب اخلاق جلالي است كه در حكمت عملي نوشته است. نام اصلي اين كتاب لوامع الاشراق في مكارم الاخلاق است و دواني در تأليف اين كتاب تحت تأثير نفوذ اخلاق ناصري خواجه نصيرالدين طوسي بوده است.

فرقه حروفيه كه در ا بتداي عهد تيموري ظهور كردند و مؤسس طريقت آنان فضل الله استرآبادي بود آثاري پديد آوردند كه داراي رموز و اصطلاحات خاص و لهجه ادبي و روش نگارش مخصوص است. مهمترين اثر اين فرقه كتاب جاويدان نامه اثر فضل الله استراباديست و علاوه بر آن كتب ديگري مانند آدم نامه و عرش نامه و هدايت نامه و استوانامه و كرسي نامه و محبت نامه هم از اين فرقه در دست است. براي كشف رموز جاويدان نامه كتابي موسوم به مفتاح الحيات موجود است.

شعر دوره تيموري

در اين عهد شعر فارسي مانند زبان و ساير ابواب علم و ادب رونقي چنان كه بايد نداشت. علت عمده اين بي‏رونقي نخست بي‏ثبايت اوضاع زمان و كساد بازار علم و ادب و دوم نادر بودن امرا و شاهان شاعر پرور سخن شناس بود. اگر چه در ميان شاهزادگان و امرا و رجال تيموري عده‏يي افراد دانشمند و دانش دوست و شاعر و شاعرپرور مانند شاهرخ، بايسنقر ميرزا، الغ بيك، ابوسعيد، سلطان حسين بايقرا و وزير او امير عليشير نوايي و چند تن ديگر وجود داشتند ليكن غالب رجال و امراء آن عهد نه مردم سخن شناس بوده‏اند و نه به سخنگويان و سخن سنجان به ديده حرمت مي‏نگريستند. تشويقي هم كه از اهل علم و ادب مي‏شد به درجه تشويق پيشينيان نبود و گذشته از اين آرامي اوضاع در دوره غالب امرا و سلاطين كم و فرصت آنان براي اشتغال به مسائل ذوقي اندك بود.

از ميان حوزه‏هاي ادبي دوره تيموري از همه مهمتر حوزه‏ييست كه در دستگاه امارت سلطان حسين بايقرا در هرات تشكيل شد. در اين حوزه عده‏يي شاعر و نويسنده و مورخ و نقاش و موسيقيدان گرد آمده و به ترتيب شاگرداني اشتغال جسته بودند. سبك‏ةاي نوي كه هر يك از اين دسته‏ها در كار خود ايجاد كردند در دوره صفوي امتداد يافته است. د رحقيقت حوزه علمي و ادبي و هنري هرات در عهد سلطان حسين بايقرا منشاء تحول تازه‏يي در محيط فكري و معنوي ايران گرديد كه از اهميت آن نبايد غافل ماند.

در آغاز عهد تيموري چند شاعر و گوينده خوب بسر مي‏بردند كه روش آنان دنباله كار گويندگان اواخر قرن هشتم بوده است. كساني كه بعد از آن طبقه به كار نظم پرداختند همه لحن و سبكي نو و خاص كه با روش پيشينيان متفاوت بود داشتند و از آثار آنان تازگي سبك سخن و انديشه و ابداع مضامين آشكار است و حتي تقليد از استادان سلف عيب شمرده مي‏شد.

زبان شعر دوره تيموري به حد وافر نزديك به زبان عمومي شد و علت اين امر آن بود كه شعر در اين دوره كمتر اختصاص به دربارها داشت و بيشتر در ميان مردم و عامه رائج بو و در نتيجه همين امر توجه به قيود ادبي كمتر لازم به نظر مي‏رسيد و بر عكس قبول عامه براي رواج شعر ضرور بود و گويا به همين سبب عدد شاعران اين عهد بسيار بود چنان كه اگر به تذكره‏هايي كه در آن روزگار و يا در اوايل عهد صفوي نوشته شده و ذكر شاعران دوره تيموري در آنها آمده است، مانند تذكرةالشعراء دولت شاه سمرقندي و مجالس النفائس امير عليشير نوايي (به تركي) و ترجمه فارسي آن (لطائف نامه) و تذكره سامي از سام ميرزاي صفوي، مراجعه شود اسامي شود اسامي عده كثيري از شاعران در آنها ملاحظه مي‏گردد و اين گروه تنها دسته‏يي از گويندگان آن عهد را تشكيل مي‏دهند و اين امر چنان كه در عهد صفويه نيز ديده خواهد شد نتيجه نفوذ شعر در ميان عامه و وجود آن در بين طبقات مختلف بوده است.

رواج زبان تركي در اين دوره باعث بود كه برخي از شاعران زبان تركي را براي شاعري انتخاب كنند و اگر به فارسي شعر مي‏گفتند كاه به شعر تركي نيز تفنن نمايند. از جمله بزرگترين شاعران اين عهد كه گاه به زبان فارسي و بيشتر به زبان تركي شعر مي‏ساخته امير عليشير نوايي (متوفي به سال 906) وزير سلطان حسين بايقراست كه چهار ديوان غزل و پنج مثنوي به روش خمسه نظامي و يك مثنوي (لسان الطير) به تقليد از منطق الطير به تركي دارد و اگر چه شعر فارسي هم مي‏سروده و در فارسي «فاني» تخلص مي‏كرده اسن ليكن ناقدان سخن اشعار فارسي او را نستوده‏اند.

در شعر فارسي عهد تيموري گاه بنمونهاي مصنوع يعني اشعاري كه به تكلفات و صنايع لفظي در آنها توجه شده است بازمي‏خوريم، مانند برخي از اشعار و منظومه‏هاي كاتبي ترشزي، ليكن با وجود توجه برخي از شاعران و نويسندگان به طريقه متكلفان، بايد اذعان كرد كه اين روش در شعر و نثر اين دوره كمتر مورد توجه بوده و نويسندگان و گويندگان معروف آن عهد به سادگي اشعار و آثار خود بيشتر علاقه داشته‏اند.

ورود در مسائل عرفاني در شعر اين دوره هم چنان رواج داشت و مخصوصاً در غزلها استفاده از اصطلاحات صوفيه معمول بود و گاه شاعراني مانند شاه نعمة الله ولي و قاسم الانوار و جامي به سرودن منظومه‏هاي عرفاني هم دست مي‏زدند.

منظومه‏هاي عاشقانه و يا منظومه‏هايي كه متضمن حكايات و قصص كوتاه و بحث در مسائل حكمي و اخلاقي باشد در اين عهد نسبة زياد بود و در غالب اين منظومه‏ها سعي مي‏شد كه از نظامي تقليد شود و حتي داستانهاي او هم عيناً و گاه با مختصر تغييري در بعض موارد دوباره به نظم درمي‏آمد.

ديگر از انواع شعر كه در عهد تيموري زياد مورد توجه و علاقه شعرا بوده غزل است. غزلهاي اين عهد هر چه بيشتر به پايان آن نزديك شويم بيشتر متضمن افكار و مضامين دقيق مي‏شده است. شايد يكي از علل اين امر توجهي باشد كه ايرانيان پس از حمله مغول و قتل و غارتهاي متمادي كه در قرن هفتم و هشتم و نهم در اين كشور رخ داده بود، به امور معنوي پيدا كرده و از عوالم مادي اضطراراً منصرف گشته بودند. اين امر باعث گرديد كه به تدريج شعرا به اوهام و خيالات باريك و دقيق بيشتر متوجه شوند و خيالات دور و دراز را در الفاظ كم بگنجانند و به جاي رعايت جانب مساوات لفظ و معني از مراعات ظواهر دور و به دقت معني و ورود در عالم وهم و خيال نزديك شوند.

با توجه به اين معني بايد گفت كه د رعهد تيموري مقدمات ظهور سبكي كه بعد به سبك هند يمعروف شد فراهم گرديد و ما بعد از اين درباره سبك مذكور سخن خواهيم گفت. آخرين حوزه‏يي كه اين روش را در عهد تيموري به كمال رسانيد حوزه ادبي هرات در عهد سلطان حسين بايقرا و وزير او امير عليشير بود كه بنابر آن چه گفتيم از جهات مختلف در دوره صفوي تأثير داشت.

از شاعران معروف عهد تيموري كه بازمانده اواخر دوره فترت بين ايلخانان و تيمور بوده كمال الدين بن مسعود معروف به كمال خجندي (متوفي به سال 808) است كه در غزل استاد بوده و در شعر «كمال» تخلص مي‏كرده و خود را از معاصر بزرگ خويش حافظ برتر مي‏شمردهاست و با اين كه در اين دعوي صادق نيست ليكن او را مسلماً بايد از كساني دانست كه در تلطيف و تكميل غزل سهم عمده و شايسته‏يي داشتند و خيالات غريب و معاني دقيق در غزلهاي او بسيار است.

شاعر بزرگ ديگر هم عصر كمال، ملا محمد شيرين مغربي تبريزي (متوفي به سال 890) صوفي مشهور است كه غزلها و ترجيعات او شهرت دارد و مشحونست به به حقايق عرفاني و علي الخصوص فكر وحدت وجود ليكن او را شاعري متوسط بايد دانست.

ديگر عصمة‏الله بخارايي معروف به عصمت بخاري (متوفي به سال 829) صاحب غزلهاي مشهور عاشقانه و قصايد.
ديگر ابواسحق شيرازي (متوفي به سال 830) معروف به بسحق اطعمه است. بسحق را از شاعران مبتكر و كم نظير فارسي زبان بايد دانست. او اشعار خود را به وصف انواع اغذيه و اطعمه مقصور ساخت و به همين سبب به «اطعمه» مشهور شد. ديوان غزلها و قصائد و رباعيات بسحق و مثنوي كنزالاشتهاي او از باب اشتمال بر وصف و اسم بسياري از اطعمه و مجالس پذيرايي و رسومي كه در آنها وجود داشت، اهميت دارد. اين اشعار و هم چنين چند رساله كوچك ديگر بسحق به نام «داستان مزعفر و بغرا» و داستان «برنج و بغزا» و «خوابنامه بسحق» و «فرهنگ نامه» از اصطلاحات كهنه طباخي ايران تا عصر شاعر پر است.

شاعر ديگري به نام نظام الدين محمود قاري يزدي در قرن نهم روش بسحق اطعمه را تعقيب كرده و در باب پوششها و پارچه‏ها شعر سروده و ديواني به نام ديوان البسه ترتيب داده كه به طبع رسيده است. ديوان او هم از باب اشتمال بر اسامي بسياري از انواع پارچه‏ها و البسه گوناگون در قرن نهم اهميت بسيار داد.

ديگر از شاعران مشهور قرن نهم سيد نعمة الله ولي كرماني (متوفي به سال834) متوسطي دارد شامل غزل و قصيده و مثنوي.
ديگر سيد علي بن نصير بن هارون معروف به قاسم انوار (متوفي به سال 837) عارف معروف است كه ديوان او شامل چند غزل و مثنوي و مقداري اشعار به لهجه ولايتي گيلان و چند قطعه تركي است.
ديگري مولانا محمد بن عبدالله كاتبي ترشيزي (يا نيشابوري متوفي به سال839) است كه قصايد و مثنويهاي مصنوع او شهرت دارد. مثنويهاي تجنيسات، ذوبحرين، ذوقافيتين و منظومه‏ةاي حسن و عشق، ناظر و منظور، بهرام و گل اندام از اوست و نوشته‏اند كه در آخر عمر شروع به جواب خمسه نظامي كرده بود.

ديگر امير شاهي سبزواري (متوفي به سال 857) است كه اشعار او را در لطف و دقت و تأثير ستوده‏اند و علي الخصوص غزلهاي پر مضمون و لطيف او قابل توجه است.
ديگر شيخ آذري اسفرايني (متوفي به سال 866) است كه قصائد و غزلهاي عاشقانه او لطيف و با حال و پر از مضامين دقيق است. از منظومه‏هاي مشهور منسوب به او بهمن نامه است در شرح سلطنت سلاطين بهمني هند.
ديگر مولانا محمد بن حسام الدين مشهور به ابن حسام (متوفي به سال 875) است كه در انواع شعر دست داشته و منظومه خاوران نامه كه حماسه‏يي ديني است در سفرها و جنگهاي علي بن ابيطالب عليه السلام، ازوست و ديوان قصائد او نيز به طبع رسيده.

شاعراني نيز مانند شهاب ترشيزي و سيمي نيشابوري و غياث شيرازي و خيالي بخاري و بابا سودائي و طالب جاجرمي و چند شاعر ديگر كه همه ازمتوسطين بوده‏اند در اين دوره مي‏زيستند و در پايان اين عهد شاعران متوسط ديگري مثل هلالي جغتائي، هاتفي خرجردي، قاسمي و غيره به طبع آزمايي مشغول بودند كه چون بيشتر آنها در اوايل دوره صفوي شهرت داشتند نام آنان را در شمار گويندگان آن عهد ذكر خواهيم كرد.

مشهورترين شاعر آخر عهد تيموري كه بايد او را بزرگترين شاعر آن عهد و گوينده به نام ايران بعد از حافظ شمرد نورالدين عبدالرحمن بن احمد جامي 817 ـ 898 هجري) است كه شاعر و عارف و اديب و نويسنده و محقق بزرگ عهد خود و از پيشوايان فرقه نقشبنديه و صاحب آثار مختلف نظم و نثر و كتب پارسي و تازي متعدد است.

جامي در مثنويهاي خود تابع روش نظامي بوده و در غزلهاي خود غزلهاي سعدي و حافظ را تقليد و تتبع كرده و در قصيده تابع سبك شعراي قصيده گوي عراق بوده است. با اين حال نبايد جامي را از ابتكار مضامين تازه و قدرت بيان و لطف معاني در پاره‏يي از اشعارش بي‏بهره دانست و او اگر چه به مرتبه استادان بزرگ پيش از خود نمي‏رسد ليكن از آن جهت كه خاتم شعراء بزرگ فارسي زبانست داراي اهميت و مقامي خاص مي‏باشد. از آثار منظوم او نخست هفت اورنگ يا سبعه است شامل هفت مثنوي، سلسلةالذهب، سلامان و ابسال، تحفة الاحرار، سبحةالابرار، يوسف و زليخ، ليلي و مجنون، خردنامه اسكندر، دوم ديوان غزلها و قصايد و ترجيعات. در اشعار جامي افكار صوفيانه و داستانها و حكمت و اندرز و تصورات غزلي و غنائي همه به وفور ديده مي‏شود.

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837