چون بگرمابه رفتن حاجت اوفتد بر سيري مرو كه زبان دارد. اما گرمابه سخت جليل است شايد گفتن كه تا حكيمان بناها ساختند از گرمابه بهتر هيچ بنا نساختند. ولكن با همه نيكي هر روز بگرمابه رفتن سود ندارد بل كه زيان دارد كه عصبها و مفاصل نرم گرداند و سختي وي ببرد و طبيعت عادت كند هر روز بگرمابه رفتن، تو چون يك روز نه روي آن روز تن تو چون بيماري بود و اندامها درشت شود چنان بايد كه هر دو روز يك روز شود تا هم تن را سود دارد و هم برعنائي منسوب نكنند. و چون بگرمابه روي اول بخانه سرد شو و يك زمان توقف كن چندانكه طبع از وي حظ٧ي يابد. آنگه در خانه ميانگي رو و آنجا يك زمان بنشين تا از آن خانه نيز بهره يابي. آنگه در خانه گرم شو و ساعتي همي باش تا حظ٧ خانه گرم نيز بيابي. چون گرما در تو اثر كرد در خانه خلوت رو و آنجا سر بشوي.
|