و كودكان همسرايگان را كه ببيني بپرس و بكنارگير و بنواز. و پيران كوي را حرمت دار. و در مزگت كوي جماعت بپاي دار ، و ماه رمضان بشمع و قنديل فرستادن تقصير مكن كه مردمان با هر كسي آن راه دارند كه مردمان با ايشان دارند . بدانكه هر چه مر دم يابد از برزيده خويش يابد، پس ناكردني مكن و ناگفتني مگوي كه هر كس كه آن كند كه نبايد كردن آن بيند كه نبايد ديدن. اما وطن خويش تا بتواني در شهرهاي بزرگ ساز و اندران شهرباش كه ترا سازگار باشد. و خانه چنان خر كه بام تو از بامهاي ديگران بلندتر باشد تا مردمان را در تو ديدار نباشد، ولكن رنج ديدار خويش از همسايه بازدار. و اگر ضيعت خري بي معدن و بي همسايه مخر، و تاوان زده و عيب گن مخر. هرچه خري بفراخ سال خر و تا ضيعت مقسوم و بي شبهت يابي نا مقسوم و با شبهت مخر. و خواسته بي مخاطره ضيعت شناس ، اما چون ضيعت خريدي پيوسته در بند عمارت باش، هر روز عمارتي بنوي مي كن تا هر وقت دخلي بنوي همي يابي. البته از عمارت كردن ضياع و عقار مياساي كه ضياع بدخل عزيز بود كه اگر بي دخل باشد چنان دان كه همه بيابانها ضياع تست كه دهخدا را بده قيمت بود و ديه را بدخل و دخل جز بعمارت حاصل نشود.
|