جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > روانشناسي عمومي

تقسيم عادلانه مسئوليت در خانواده
گروه: روانشناسي عمومي
نویسنده: على حسينى

يكى از مباحث بسيار با ارزش و قابل طرح در كانون خانواده موضوع عدالت است.
آيا شما عميقاً به اين باور رسيده ايد كه در فضاى خانوادگى تان عدالت برقرار است شما به عنوان مرد و يا زن چه وظايفى را بر عهده داريد فرزندان چه نقش هايى را بايد ايفا كنند و مهم تر اين كه آيا همه شما در مجموعه اى به نام خانه و خانواده به وظايف خود عمل مى كنيد و يا اين كه بخشى از وظايف ديگر اعضا را هم بر عهده گرفته ايد يك شهروند تهرانى در اين باره مى گويد: «هر يك از افراد خانواده بايد به درستى محدوده وظايف، اختيارات و محدوده عملكرد خود را بشناسند.

اگر غير از اين باشد، تداخل به وجود مى آيد و تداخل يعنى واگذاشتن قسمتى از وظايف خود بر عهده ديگران و يا برعكس و اين يعنى ناعدالتى و ناعدالتى مى تواند احساس سرخوردگى و آرام آرام آشفتگى را در خانه و خانواده گسترش دهد.» البته هر آفتى درجاتى دارد و احساس ناعدالتى در خانه هم مى تواند گاه به شكلى خفيف و گاه بسيار پررنگ و خطرناك ظاهر شود.

اين شهروند- كارمند آموزش و پرورش - در مورد خانواده خود مى گويد: «من به عنوان مرد خانه وظيفه دارم بيرون از منزل كار كنم و مسائل اقتصادى را سامان دهم. البته اين گفته من منافاتى با كار خانم ها در خارج از منزل ندارد، درواقع قرار بين من و همسرم اين طور بوده بعلاوه من به عنوان پدر و همسر هم وظايفى دارم كه بايد آن ها را بشناسم و عمل كنم بگذريم از برخى كارهاى مردانه در منزل كه باز وظيفه اى مردانه است.

حال خارج از وظيفه امكان دارد در كار منزل كه وظيفه همسرم است به ايشان كمك كنم كه تا اينجا هيچ اشكالى ندارد اما اگر همين كمك تبديل به وظيفه مضاعف شود درواقع مسئله عدالت در مديريت خانواده زير سؤال رفته است.» برخى افراد در مقابل بى مهرى هايى كه اعضاى خانواده در حق آن ها دارند سكوت مى كنند و تنها به خودخورى روى مى آورند و احساس نارضايتى شان را بروز نمى دهند و شايد اين رويكرد خطرناك تر باشد، چرا كه به مرور موجب بروز ناراحتى هاى روحى، روانى و حتى جسمى خواهد شد، اما برخى ديگر واكنش سريع نشان داده و احتمالاً دعوا و نزاع خانگى را به خودخورى هاى طولانى مدت ترجيح دهند.

برخى از كارشناسان معتقدند تعريف وظيفه در خانواده علاوه بر آنچه كه قانون و عرف تعيين كرده تا حدودى نيز مى تواند متكى بر توافق و ايثار متقابل باشد كه البته اين موضوع بسته به شرايط خانواده قابل تغيير است، محمد على قائمى، كارشناس مسائل اجتماعى در اين باره مى گويد: «خانواده يك جامعه كوچك است با اين تفاوت كه مناسبات ميان افراد در خانواده عميق تر و انسانى تر است.

در جامعه هم گاه مشكلاتى بروز مى كند كه نهادهاى اجتماعى براى رفع آن تصميمات تازه اى اتخاذ مى كنند و خانواده هم از اين قاعده مستثنا نيست، گاه ممكن است شرايط جديدى در خانه بروز كند كه افراد مجبور شوند از نو وظايف خود را مورد بررسى قرار دهند و يك بار ديگر آن را تعريف كنند. اصلاً خانواده به چنين بحث هاى جدى نياز دارد چون موجب جلوگيرى از بروز مشكلات بعدى خواهد شد. به طور مثال خانواده اى را در نظر بگيريد كه تاكنون پدر آن خانواده بيرون از منزل كار مى كرده، فرزندان درس مى خوانده اند و مادر هم به امور خانه رسيدگى مى كرده است، اما به يكباره مناسبات تغيير مى كند. حالا قرار است مادر هم چند ساعت از روز بيرون از منزل كار كند، يكى از فرزندان به خدمت سربازى رفته و پدر هم بيمار است. خب در اين شرايط جديد نبايد هر كسى فكر كند كه هر كارى دلش مى خواهد به نفع خودش انجام بدهد، حتى اگر نيت ها خير باشد، بلكه بايد افراد دور هم جمع شوند و به شكلى جمعى وظايف جديد را تعريف كنند.»

وى در ادامه مى گويد: «بسيارى از مشكلات خانواده هاى ما از آنجايى ناشى مى شود كه دور هم جمع نمى شوند و در مورد وظايف و نوع ارتباطشان با هم حرف نمى زنند. گاه از سر دلسوزى كودكانمان را از انجام وظايف منع مى كنيم، مثلاً اتاقش را مرتب مى كنيم، كيف مدرسه اش را جمع و جور مى كنيم و.‎/‎/ به اين بهانه كه حواسش جمع باشد و درس بخواند غافل از اين كه ناخودآگاه داريم در خانه خود ناعدالتى را پرورش مى دهيم. آن كودك وقتى بزرگ شد، وظايف خودش را هم نخواهد شناخت و به ديگران ظلم خواهد كرد.»

ايثار و عدالت

افراد در چارچوب خانواده هر لحظه اين توانايى را در خود احساس مى كنند كه ساده ترين رفتارها را تا حد ايثارى ژرف و عميق بروز دهند به اين شرط كه احساس كنند هيچ ظلمى در كار نيست، اگر چه آن ها فراتر از وظايف خود عمل كرده باشند. يك شهروند تهرانى مى گويد: «من بچه بودم و خانواده ما در شهرستان زندگى مى كرد. برادر بزرگم تنها نان آور خانواده بود، پدرم هم نابينا بود و هم آنقدر پير و فرتوت شده بود كه حتى نمى توانست راه برود. من درس مى خواندم و مادرم هم از نظر سلامت جسمانى وضعيت خوبى نداشت.

برادر بزرگم آن زمان تازه ازدواج كرده بود و عملاً با خانواده اش جدا از ما زندگى مى كردند، البته در يك كوچه و اصلاً برادرم به اين دليل كه به ما نزديك باشد تغيير محل نمى داد. حالا كه به آن روزها فكر مى كنم، مى بينم اگر من جاى برادرم بودم به هيچ وجه نمى توانستم آن طور رفتارى را از خود نشان دهم. به عنوان مثال برادرم هر چند روز يك بار مى آمد و پدرم را كول مى كرد تا به حمام ببرد، آن وقت ها تقريباً هيچ كس در محله ما حمام نداشت و همه به حمام عمومى مى رفتند و اين مسير طولانى را برادرم در حالى كه پدرم را كول كرده بود، طى مى كرد و برمى گشت. هر وقت پدرم مريض احوال مى شد باز او را كول مى كرد و به دكتر مى برد.

من كه بچه بودم خجالت مى كشيدم حتى گاهى همسن و سال هايم به من متلك مى گفتند.» از او مى پرسيم از كجا معلوم اين طور ايثار و از خودگذشتگى موجب بروز مشكلاتى در خانواده خود برادرتان نشده باشد و ايشان توضيح مى دهند: «پيش از ازدواج، برادرم تمام شرايطش را به همسرش گفته بود و ايشان هم پذيرفته بود.

بنابراين فكر نمى كنم ظلمى شده باشد، به علاوه اين كه همسر برادرم هم در نوع خود انسان فداكارى بود و هست. او هم هيچ وقت محبت خودش را از مادرم دريغ نمى كرد. اين را هم بگويم كه ما فقط يك خواهر داريم كه همان اوايل ازدواج شهرستان را ترك كرد و همسر برادرم به خوبى اين كمبود را براى ما جبران كرد.» وقتى از ايثار و فداكارى حرف مى زنيم در واقع از مفاهيمى مى گوييم كه فراتر از وظايف و حتى گاه از ديد ناظران فراتر از ظرفيت هاى وجودى ما است، اما رشد و نمود عينى اين مفهوم بزرگ و متعالى در نهاد خانواده از بسيارى از نارسايى هاى اخلاقى جلوگيرى خواهد كرد. فرد حتى گاه موقعيت هايى را به دليل پايبندى بر ايثار خود از دست مى دهد، اما به زودى پاداش آن را خواهد ديد.

چنانچه شهروندى كه از او ياد كرديم در مورد برادرش مى گويد: «وقتى خانواده برادرم در شهرستان زندگى مى كردند چند پيشنهاد كارى خوب به ايشان شد. پيشنهادهايى كه در همان اوايل زندگى مى توانست وضعيت اقتصادى اش را بهتر كند، واقعاً عرض مى كنم «رؤيايى» اما باور نمى كنيد فقط به دليل فضاى خاص حاكم بر خانه ما و وضعيت خاص پدر و مادرم نپذيرفت. بعد از آن هم حتى يك بار نشنيدم كه گلايه كند و يا افسوس آن موقعيت را بخورد. شايد اگر آن پيشنهادها به خود من مى شد قبول مى كردم و احتمالاً دليل هم مى آوردم كه وضعم خوب بشود بهتر مى توانم به پدرم و مادرم خدمت كنم، اما برادرم به اميد اين كه بعد چه و چه خواهد شد، راضى نشد حتى چند روز ما را به حال خودمان رها كند.»

بنابراين تفاوت ظلم يعنى خواسته ناحق و ايثار كاملاً روشن است و ناگفته پيدا است كه ظلم حتى به شكل ناآگاهانه آن در خانواده چه اثرات مخربى را در روح افراد و آينده زندگى اجتماعى آن ها رقم خواهد زد، در اين ميان نوع تربيت فرزندان براساس عدل نيز بسيار حايز اهميت خواهد بود.

بر اين پايه احساس رضايت يك نتيجه است؛ نتيجه اى كه براساس نوع مناسبات افراد خانواده، خلقيات، تفكر و شكل تربيت آن ها به وجود مى آيد و همان گونه كه عنوان شد، احساس عميق برقرارى عدل در فضاى خانه و نيز ايثار و از خودگذشتگى شاخصه هاى پررنگى هستند كه مى توانند منجر به حس رضامندى شوند.

شما احساس رضامندى را نتيجه وجود چه مؤلفه ها و پيش زمينه هايى مى دانيد به عبارت ديگر حس رضايت خود از زندگى خانوادگى را چگونه تعريف مى كنيد كار، پول، همسر ايده آل، فرزندان حرف شنو، منزل شخصى، همسايه خوب، ماشين و يا.‎/‎/ هر يك از اين موارد ممكن است در ذهن شما رنگ تندترى داشته باشد اما آنچه كه نبايد فراموشش كرد، تعريف وظايف، برقرارى عدالت و در عين حال پرورش روحيه ايثار است، فرايندى كه شما را سرشار از حس رضايت خواهد كرد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837